روز 17 مردادماه یادآور رحلت یکی از تأثیرگذارترین فقیهان معاصر در عالم تشیع است. سیدابوالقاسم خویی پس از رحلت آیتالله بروجردی توانست پروژه عظیم فرهنگی که توسط ایشان آغاز شده بود را در ابعاد وسیعتری پیش ببرد و تداوم بخشد. در یادداشت «آیتالله بروجردی؛ نقطه آغاز و پایان یک جریان فرهنگی» به برنامه جامع آیتالله بروجردی در راستای اعتلای جامعه اسلامی اشاره شد. مهمترین محورهای این برنامه عبارت بود از: توسعه کمیّ و کیفی حوزههای علمیه و تقویت بنیه علمی طلاب برای حضور در دنیای جدید، اهتمام ویژه به فرستادن دانش آموختگان حوزه به کشورهای غربی برای تبلیغ دین اسلام، ایجاد وحدت بین شیعه و سنی و اهتمام ویژه به خدمات اجتماعی و عامالمنفعه.
سیدابوالقاسم خویی با درک دقیق وضعیت شیعیان و نیازهای اساسی جامعه، پس از وفات آیتالله بروجردی بدون هیچ وقفهای مأموریت ایشان را پی گرفت و جلو برد. آیتالله خویی که دانشآموخته کرسی درس بهترین اساتید آن زمان بود و از محضر بزرگانی چون شیخالشریعة اصفهانی و آقاضیا عراقی بهره برده بود، اولین رسالت خود را تربیت شاگردانی میدانست که بتوانند اعتلا و پویایی آینده حوزه علمیه را تضمین کنند.
مجلس درس آیتالله خویی از بزرگترین مجالس درس عراق بود. ایشان چنان به این مسئله التزام داشت که تا پایان عمر، جز در زمان سفر و بیماری، دست از تدریس برنداشت. هفتاد سال تدریس علوم اسلامی و زعامت مهمترین حلقه علمی حوزه نجف به مدت نیم قرن یکی از موضوعاتی بود که آیتالله خویی در تمام عمر آن را دنبال کرد و نتیجه آن تربیت حدود 600 شاگرد برجسته بود، از جمله: سیدمحمدباقر صدر، میرزاجواد تبریزی، سیدعلی سیستانی، حسین وحیدخراسانی، محمدتقی جعفری، سیدمحمدحسین فضلالله، سیدموسی صدر و سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی.
در کنار تدریس، ایشان تألیفات بسیاری نیز از خود برجای گذاشت. از جمله این آثار کتاب «البیان فی تفسیر القرآن» است. در این اثر، مسئله عدم تحریف پذیری قرآن به طور خاص مورد توجه قرار گرفته است. همچنین رساله «فی نفحات الاعجاز» اثری کلامی در اثبات اعجاز و جاودانگی قرآن کریم است که ایشان آن را در 25 سالگی تألیف کرده و نخستین اثر تألیفی وی است.
مهاجرت اجباری شاگردان سیدابوالقاسم خویی به شهر قم، باعث شد یک جریان جدید فکری در حوزه علمیه قم که تا آن زمان تحت اندیشههای آیتالله بروجردی و حائری یزدی بود شکل بگیرد. به عبارت دیگر، حلقه شاگردان آیتالله خویی، جریانسازان مکتب فقهی نجف در حوزه علمیه قم بودند.
بررسی فتاوا و نظریات فقهی آیتالله خویی گویای نگاه نواندیشانه ایشان به مسائلی است که شاید به دلیل اجماع و استمرار فتاوی فقها بر آن مسائل، موجب شده بود در نگاه برخی، مسائلی قطعی و جزمی به شمار آید که کسی را توان مقابله و معارضه با آن نیست. اما شهامت آیتالله خویی که به یارای بنیه عملی به دست آمده بود، ایشان را در میان فقهای معاصر به چهرهای متجدد و نواندیش بدل ساخت.
پس از وفات آیتالله حکیم، مرجعیت سیدابوالقاسم خویی در کشور عراق فراگیر شد. جایگاه نافذ و استثنایی آیتالله خویی تنها به دلیل مرجعیت علمی و فقهی ایشان نبود. بلکه ایشان در کنار بحث تدریس و شاگردپروری، به مسائل اجتماعی و فرهنگی نیز توجه ویژه داشت. ساخت دهها بیمارستان، کتابخانه، مدرسه، مسجد و حسینیه، مراکز خیریه و دارالایتام در کشورهای مختلف از جمله کشورهای غربی نشاندهنده مدیریت صحیح ایشان در خصوص درآمدها و وجوهات شرعی مقلدین بود.
چنانکه در آغاز سخن اشاره شد، مراسم خاکسپاری آیتالله خویی در نهایت غربت برگزار شد و تصاویر برجای مانده از آن روز، گویای این واقعیت است. واکاوی علت این امر، ما را به بُعد دیگری از شخصیت جامع آیتالله خویی رهنمون میسازد. شخصیت سیدابوالقاسم خویی در فعالیتهای علمی، اجتماعی و فرهنگی خلاصه نمیشود و باید فعالیتهای سیاسی را نیز بر کارنامه درخشان ایشان افزود.
حیات سیاسی آیتالله خویی پر است از فراز و فرود و وقایع گوناگون. حتی مهاجرت ایشان به شهر نجف واکنش اعتراضی ایشان به جریان مشروطه بود. بیانیههای متعدد در واکنش به رویدادهای سیاسی حکومت پهلوی به خوبی چهره سیاسی آیتالله خویی را هویدا میسازد. حمایت ایشان از انتفاضه شعبانیه، موجب شد که ایشان در سالهای آخر عمر در حصر خانگی به سر ببرد. میتوان ادعا کرد روی کارآمدن آیتالله سیستانی در کشور عراق مرهون مجالست با آیتالله خویی و حسن استفاده از ظرفیت و اعتباری بود که ایشان در سالهای حیات خود ایجاد کرده بود.
بازخوانی پیام تسلیت آیتالله خامنهای به مناسبت ارتحال آن مرجعی که به حقیقت مرجع بود، میتواند ما را بیشتر با ارزش و برکات وجودی ایشان آشنا سازد: «این حادثه برای جهان اسلام مخصوصاً حوزههای علمیه مصیبتی بزرگ است. آن عالم بزرگ بقیه سلف صالح و یکی از پرچمداران علوم اسلامی و یکی از مراجع بزرگ تقلید دوران معاصر بود. ایشان در بسیاری از علوم اسلامی رایج در حوزههای علمیه از اساتید مسلم و کم نظیر بهحساب میآمد. فقیهی بزرگ و اصولیای عمیق و مفسّری نوآور و رجالیای صاحبمکتب و متکلمی زبردست بود. آثار علمی ارزشمند این مرد بزرگ به دهها جلد کتاب در فقه و اصول و تفسیر و رجال منحصر نمیشود. هزاران شاگرد تربیت یافته در حوزه دروس غنی و سرشار او هم اکنون در همه بلاد اسلامی منتشرند. ... عمر طولانی و پربرکت این مرد بزرگ که نزدیک به یک قرن امتداد یافت سرشار از آزمایشهای الهی و نمایشگر سعی و تلاش یک انسان مؤمن و پرهیزگار است».