به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) حجتالاسلام والمسلمین محمدحسین مختاری، رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی امروز هفتم دی ماه در کرسی نقد و نظریه «ارزیابی دیدگاه هرش در باب اعتبار در تفسیر» در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با اشاره به فلسفه ترجمه کتاب هرش گفت: چرا در دانشگاههای ما دانشجویان با این مبانی یعنی دیدگاه کسانی مانند هرش که قائل به عینیتگرایی هستند آشنا نیستند و غالبا هم هرمنوتیک فلسفی به صورت داغ مطرح میشود؟.
وی افزود: هرمنوتیک فلسفی و فلسفه گادامر و ... به خوبی در دانشگاهها مورد توجه هست و دانشجویان با آن آشنا هستند ولی با نقد این دید گاهها که در خود غرب به خوبی نقد شده آشنا نیستند؛ لذا بنده کتاب هرش را ترجمه کردم که 70 درصد مبانی تفسیری ما نیز در آن مورد اشاره هست که مهمترین موضوع آن، نقش مولف در تفسیر و فهم متن است.
مختاری اظهار کرد: همه تلاش هرش این است که معنا را با آگاهی ارتباط دهد؛ معتقد است که متن دارای معناست و در ورای الفاظ، یک آگاهی وجود دارد و بیشتر هم برای آن استدلال نظری میکند که آگاهی، آگاهی مولف و نه مفسر است؛ بنابراین معنا ارتباط وثیقی با قصد مولف دارد.
رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی با تاکید بر اینکه وی ثابت کرده که معنای متن با آگاهی مولف مرتبط است، گفت: وی فصلی را به دفاع از مولف و تاثیرگذاری او در فهم متن اختصاص داده است؛ ایشان با هوشمندی، پیامدهای تئوری حذف مولف را برشمرده و گفته است که نمیتوان گفت متن رهاست و این مفسر است که از متن، معنایی را خلق و نه کشف میکند.
وی ادامه داد: هرش، آنارشیسم معرفتی را مورد تاخت و تاز قرار داده و حق مطلب را نه با چند حکایت ادبی بلکه با استدلال منطقی اداکرده است؛ بنابراین ما در کنار آشناکردن دانشجویان با هرمنوتیک فلسفی باید نقد ناقدانی که در درون غرب قلم نگاشتهاند را هم مورد توجه قرار دهیم و به آنان بشناسانیم تا بدانند تفکر هرمنوتیک فلسفی در غرب هم مخالف دارد.
مختاری با بیان اینکه تنها کتاب منتشر شده در مورد هرمنوتیک به زبان انگلیسی، کتاب هرش است عنوان کرد: وی عدم تغییرپذیری معنای اصلی یک متن را هم مطرح کرده است؛ سپس تعین معنا را مورد توجه قرار داده و نوعی انفکاک و جدایی میان معنا و معناداری قائل میشود.
وی افزود: وی گفته، سایه و لوازم معنایی در معناداری شکل میگیرد و نه معنا و از همین بحث برای مقابله با نظرات گادامر بهره میبرد و آنان را دچار خطاهای فاحش میداند.
مختاری با شاره به تفاوت میان معنا و محتوای متن بیان کرد: وی در صفحه 43، مطلبی را بیان کرده که از ابتکارات اوست؛ او آورده است که کانت معتقد بود که برخی مطالب افلاطون را میتواند بهتر از خود او درک کند؛ هرش در پاسخ به این اعتقادات میگوید افلاطون خیلی خوب میدانست که از نظریه مثل خود چه قصدی دارد؛ لذا تعبیر کانت دقیق نیست زیرا آنچه کانت بهتر از افلاطون درک می کند محتوای متن اوست؛ لذا باید میان محتوا و معنا تفاوت قائل شویم.
رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی اظهار کرد: فضای فکری هرش در غرب به گونه ای است که هم می خواهد به تفسیر متن ادبی و هم متون قدسی انجیلی بپردازد؛ این در حالی است که گادامر قصد مولف را به طور کلی نفی می کند؛ هرش انحاء چهارگانه تعامل با متن، فهم؛ تفسیر، قضاوت و نقد را تفکیک کرده و در یک فصل راجع به آن بحث کرده است.
مختاری تصریح کرد: وی معتقد است که فهم همان معنای لفظ است و ثقل کار وی نیز روی این معانی تحتاللفظی است؛ اگر راجع به ثبات معنا و ارتباط متن و مولف صحبت می کنم به همین معنای لفظ باز میگردد و تعین معنا را هم در این دامنه قبول دارد که این مسئله با مسایل اصولی ما همخوانی ندارد.
مختاری تصریح کرد: از دید هرش، استنطاق وارد مرحله قضاوت و نقد می شود و فهم در واقع همان مراد لفظ و کلمات است؛ لذا ممکن است کسی با زاویه علوم بیرونی متن را به نطق وادارد ولی اینها کاری به آن معنا ندارد و معنا، همان ترکیب الفاظ است که این یکی از ایرادات هرش است؛ وی به گادامر می گوید ما هم تکثر معانی و لفظ را قبول داریم ولی معنا امری ثابت است.
وی افزود: ما در مباحث تفسیری معتقد هستیم که اگر از علوم بیرونی استفاده و وارد فهم متن شویم تازه وارد تفسیر شده ایم؛ لذا آن چه را هرش خارج از تفسیر میداند ما آن را جزء تفسیر میدانیم.
رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی بیان کرد: اگر بخواهیم ملاک معناداری را با اصول بسنجیم باز وارد مرحله نقد و قضاوت میشود؛ یعنی از بیرون به متن مینگرد.
تبیین مفهوم هرمنوتیک
همچنین علیپور، دبیر علمی این کرسی بیان کرد: هرمنوتیک دانش فهم و تفسیر متن است که دورههای مختلفی را پشت سر گذاشته است که از جمله میتوان به هرمنوتیک فلسفی اشاره کرد.
وی افزود: در این دوره که انقلابی در بحث فهم متن ایجاد کرده است قائلین آن معتقد هستند که فهم متن به اندیشه مفسر وابسته است و نسبیگرایی و تاریخیگرایی از لوازم این موضوع است.
وی اظهار کرد: مدل دیگری در این زمینه روش هرش و بازگشت به عینیتگرایی است؛ هرش قائل به این شد که یک معنای نهایی و غایی در متن موجود است و باید به عینیتگرایی بازگشت داشته باشیم و این طور نیست که به هیچ روشی پایبند نباشیم.