حسین استادولی، مترجم قرآن و نهجالبلاغه در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) ضمن ارائه توضیحاتی پیرامون نحوه کاربردی کردن نهجالبلاغه بیان کرد: کاربرد و عمل نیازمند اطلاع و علم است، در نتیجه اول مردم باید با مفاهیم فرمایشات حضرت آشنا شوند تا بعد به مرحله عمل برسند، چون عمل بیعلم انسان را از حق دور میکند و علم بیعمل هم انسان را از حق دور میکند، بنابراین باید به موازات یکدیگر این دو کار را شروع کنند.
وی در ادامه افزود: مشکل برخی مسئولان این نیست که آگاه نباشند؛ ببینید یک وقت است که یک نفر چیزی را نمیداند و عمل نمیکند اما یک وقت است که میداند و مشکل او ندانستن نیست بلکه مشکل او هواپرستی، انگیزهها، فشارهای روحی و ... است که جلوی حق را میگیرد؛ مثلا کسانی که زیر بار دعوت پیامبر اکرم(ص) نرفتند، قرآن در مورد آنها میفرماید، مانند فرزند خودشان پیامبر(ص) را میشناختند اما زیر بار نمیرفتند، پس مشکل فقط جهل نیست، لذا باید به مسئولان آنها تذکر و به مردم آگاهی داد.
استادولی بیان کرد: مردم باید آکاه شوند و به آقایانی که میدانند باید تذکر داد، موعظه نیز به معنای تذکر است، انبیا(ع) نیامدند که به مردم تعلیم زیادی بدهند بلکه انبیا(ع) مُذَکر هستند، یادآوری و نصیحت میکنند و از عواقب کارها هشدار میدهند، ما باید با مسئولان همینطور باشیم که قیامت و خدا را در نظر داشته باشند و به آنچه میدانند عمل کنند و به مردم هم میگوییم باید این چیزها را بدانید تا بتوانند جامعه خوبی داشته باشند.
مترجم قرآن و نهجالبلاغه در ادامه با اشاره به علت غفلت از نهجالبلاغه تصریح کرد: علت غفلت هم مسائل داخلی است و هم مسائل خارجی، یک وقت است که انسان در یک فضای آرام میخواهد حکومت کند اما یک وقت است که در یک فضای پرتنش که از همه جهت حمله است حکومت میکند، الآن در این 40 سال انصاف این است که بگوییم هیچ حکومتی به اندازه حکومت جمهوری اسلامی ایران گرفتار نبوده است؛ یعنی نگذاشتند نفس بکشد، مانند امیرالمومنین(ع) که 5 سال سر کار آمد، آغار راه جنگ جمل، سپس جنگ صفین و در نهایت هم جنگ نهروان و بعد هم شهادت نصیبش شد؛ یعنی نمیگذارند طرف فکر کند و تا قصد دارد یکجا را درست کند از یک جای دیگری فشار میآورند.
استادولی گفت: بخشی از مشکلات برای فشارهای خارجی است و بخش نیز به جهت تبعات قدرت است. حضرت در حکمت 160 نهجالبلاغه میفرماید: «مَنْ مَلَكَ اسْتَأْثَرَ»؛ هنگامی که انسان به قدرت رسید قدری خودمحور میشود مگر این که عادل باشد؛ مثلا هنگامی که حضرت سلیمان(ع) به چنان حکومتی که در قرآن بیان شده میرسد یا رسول خدا(ص) و حضرت امیر(ع) وقتی حاکم میشوند خودمحور نشدند اما انسانهای معمولی یا غیرعادل که خیلی خودساخته نیستند، وقتی به قدرت میرسند یادشان میرود که برای چه به قدرت رسیدهاند و چه کسانی اینها را به قدرت رسانده و چه کسانی را باید راضی نگه دارند.
وی در ادامه افزود: ممکن است کسانی که مسئولی را به قدرت رسانده باشند در اقلیت قرار بگیرند و مقام مسئول برای اینکه ناراضیها را جمع کند، شعارهایی در این زمینه بدهد؛ این مطالب است که میتواند ما را زمین بزند؛ ما برای اینکه بتوانیم جامعه خوبی داشته باشیم باید بدانیم که آگاهی به مردم و موعظه به مسئولان کار را درست میکند.
استادولی در پاسخ به این سؤال که چرا در حوزههای علمیه به اندازهای که مباحث فقهی پرداخته میشود به نهجالبلاغه نمیپردازند؟ بیان کرد: ما گاهی برای اینکه یک چیزی را جا بیندازیم، نباید یک چیز دیگری را حذف کنیم، در این که فقه و اصول جزء اصول حوزه است و دروس اصلی شکی نیست، اما نباید به این اعتراض کنیم که چرا فقه و اصول زیاد است، بلکه باید به آن چیزی که کم است اعتراض کنیم که چرا کم است.
وی در ادامه افزود: اکنون گاهی در جامعه میبینیم که یک دزد معمولی را میگیرند و شاید دستش را هم قطع میکنند و ... اما صدای همه در این مورد در میآید که چرا دست او را قطع کردند؛ در اینجا نباید به این موضوع نقد وارد شود بلکه باید به این موضوع واکنش نشان داد که چرا دزدان بزرگ را نمیگیرند، علم اصول و فقه هم همین است، باید به همین اندازه بپردازند، اما وقت اضافه هم دارند و وقت زیادی دارند تا بتوانند به قرآن و نهجالبلاغه برسند.
استادولی گفت: قرآن و نهجالبلاغه اصل دین هستند و علومی مانند اصول فقه و فقه را میخوانیم که قرآن و نهجالبلاغه را بفهمیم؛ تمام تقویت پایههای عربی برای این است که بفهمیم قرآن و نهجالبلاغه چه میفرمایند تا عمل کنیم وگرنه این که ادبیات ما بهتر باشد یا نباشد خیلی به درد نمیخورد، اصل مطلب بنا بر عمل است و ان شاءلله که خداوند توفیق عمل را هم بدهد.