کد خبر: 3870798
تاریخ انتشار : ۲۱ دی ۱۳۹۸ - ۱۷:۴۲
حجت‌الاسلام حسینی قمی بیان کرد:

شرح 135 مورد از القاب حضرت زهرا(س) در «خصائص فاطمیه»

گروه اندیشه ــ حجت‌الاسلام حسینی قمی ضمن تأکید بر اهمیت کتاب «خصائص فاطمیه» و اینکه 135 مورد از القاب و اسامی و کنیه‌های ایشان بر اساس روایات در این اثر شرح شده است، به بیان خاطره‌ای از مؤلف کتاب پرداخت.

به گزارش ایکنا؛ مراسم سوگواری ایام فاطمیه صبح امروز، 21 دی‌ماه با سخنرانی حجت‌الاسلام حسینی قمی در حسینیه آیت‌الله حق‌شناس برگزار شد. وی در این مراسم اظهار کرد: ما کتاب‌هایی داریم با عنوان «خصائص» که ویژگی‌های یک معصوم در آن جمع‌‌آوری شده است. حتماً نام «خصائص حسینیه» تالی مرحوم شیخ جعفر شوشتری را زیاد شنیدید. همچنین ما با عنوان «خصائص النبی» کتاب‌های فراوانی داریم. یکی از کتاب‌ها در این موضوع که کمتر مورد توجه و شناخت دوستان است، کتاب «خصائص فاطمیه» است.

وی ادامه داد: این کتاب برای ملامحمدباقر مازندرانی معروف به واعظ تهرانی است. کتاب ایشان کتاب بسیار مهمی است. ایشان در این کتاب می‌نویسد: من می‌خواهم 135 اسم و لقب و کنیه از اسامی و القاب حضرت زهرا(س) را بر اساس روایات شرح بدهم. کتاب، کتاب مفصلی است و شاید حوصله مطالعه آن از حوصله عموم مردم بیرون باشد. اخیرا این کتاب را خلاصه کردند به نام «فاطمه در آیینه القاب». خیلی مهم است کسی بتواند بر اساس روایات، 135 اسم و کنیه و لقب از حضرت زهرا(س) را شرح و تفسیر کند.


وی افزود: این کتاب یک مقدمه‌ای دارد که خیلی قابل توجه است. مؤلف بزرگوار کتاب در مقدمه یک داستانی نوشته است که خیلی آموزنده است. ایشان می‌نویسد: من پدری داشتم که از دنیا رفت. پدر من برای من سه ارث گذاشت: عیالات فراوان؛ بدهی زیاد؛ یک خانه که در گرو طلبکاران بود. ایشان می‌گوید من خیلی از شرایط زندگی پدرم متأثر شدم. تصمیم گرفتم یک خدمتی به پدرم کرده باشم؛ یعنی هم بدهی‌ها را بپردازم، هم عیالات را سرپرستی کنم و هم خانه را از رهن طلبکاران بیرون بیاورم.


حسینی قمی یادآور شد: روایتی از امام باقر(ع) است که یک انسان در زمان حیات والدین به آنها خوب خدمت کرده است، ولی بعد از مرگ پدر و مادر دِینشان را نمی‌دهد. چنین انسانی عاق والدین می‌شود. لذا یکی از حقوق والدین این است که فرزندشان بدهی آنها را بپردازند. مؤلف کتاب در ادامه می‌نویسد: موسم حج رسید و من یک نیابت حج قبول کردم و حق‌الزحمه‌ای گرفتم و آن را در خانه گذاشتم و به سمت مکه راهی شدم. همسفران ما در هر منزلی از من درخواست می‌کردند که برایشان حدیث بخوانم. من هم منبری نبودم و استنکاف می‌کردم، ولی در نهایت قبول کردم. ایشان می‌گوید وقتی از سفر برگشتیم، همسفران مدام مرا به جلسات مختلف دعوت می‌کردند تا اینکه نوبت منبرم سالیانه شد و همه مشتاق منبر من شدند. ایشان می‌گوید این، نتیجه خدمتی بود که به پدرم کردم.

انتهای پیام
captcha