کد خبر: 3870810
تاریخ انتشار : ۲۱ دی ۱۳۹۸ - ۱۶:۵۰

‌بررسی تعامل قوه متصرفه با سایر قوا در «حکمت سینوی»

گروه اندیشه ــ شصت و دومین شماره دوفصلنامه علمی پژوهشی «حکمت سینوی» ویژه پاییز و زمستان 98 منتشر شد.

به گزارش ایکنا؛ شصت و دومین شماره دوفصلنامه علمی پژوهشی «حکمت سینوی» به صاحب‌امتیازی دانشگاه امام صادق، پردیس خواهران با  مقالاتی از جمله «‌وامداری سهروردی به ابن‌سینا در نظریه قیاس»، «‌تحلیل و نقد روایتِ آکویناس ازمدل خلقت سینوی»، «‌تعامل قوه متصرفه با سایر قوای ادراکی از منظر ابن سینا و ملاصدرا» منتشر شد.

‌وامداری سهروردی به ابن‌سینا در نظریه قیاس

در چکیده مقاله «‌وامداری سهروردی به ابن‌سینا در نظریه قیاس» می‌خوانیم: «نظریه قیاس در منطق سهروردی بر سه گونه تبدیل استوار است: (1) تبدیل گزاره‌های سالب به موجب از طریق عدول محمول، (2) تبدیل گزاره‌های جزئی به کلّی از راه افتراض، و (3) تبدیل گزاره‌های ممکن و ممتنع به ضروری بر پایه ضرورت بتّات. با این تبدیل‌ها، چهار ضرب شکل اوّل به یک ضرب، چهار ضرب شکل دوم نیز به یک ضرب، و شش ضرب شکل سوم هم به یک ضرب فروکاسته می‌شوند. درستیِ تک‌ضرب اشراقیِ شکل اوّل را سهروردی اگرچه بدیهی می‌داند، درستیِ تک‌ضرب اشراقی شکل دوم را با یک قاعده، و درستی تک‌ضرب اشراقیِ شکل سوم را با یک قاعده دیگر به اثبات می‌رساند. آیا این نظام قیاسی با ارکانی که دارد، چنان‌که ضیائی و والبریج می‌پندارند، یک واگرایی حادّ از منطق ابن‌سیناست؟ در این جستار می‌خواهم نشان دهم که سهروردی تقریباً در همه این‌ها وامدار ابن‌سیناست. وی ایده‌ای که ابن‌سینا در المختصر الأوسط، کوتاه و گذرا، درافکنده است را کامل کرده و در همه مراحل تکمیل این ایده نیز از بخش‌های مختلف منطق ابن‌سینا الهام گرفته است (1) را از همان المختصر الأوسط وام کرده؛ (2) روشی ارسطویی است که در همه منطق‌نوشته‌های ابن‌سینا به‌کار رفته؛ و (3) مُلهَم از الشفاء: کتاب القیاس است. افزون بر این‌ها، قاعده‌ای که سهروردی با آن درستی تک‌ضرب اشراقیِ شکل دوم را ثابت می‌کند برگرفته از النجاة است؛ و قاعده‌ای که با آن درستی تک‌ضرب اشراقی شکل سوم را به اثبات می‌رساند باز مقتبس از الشفاء:کتاب القیاس است. بدین سان، خطای کسانی چون ضیائی و والبریج، که نظریه قیاس سهروردی را یک واگرایی حادّ از نظریه قیاس ابن‌سینا می‌دانند، آشکار می‌شود».

نقد روایتِ آکویناس از مدل خلقت سینوی

در طلیعه مقاله «‌تحلیل و نقد روایتِ آکویناس از مدل خلقت سینوی» آمده است: «از قدیمی­‌ترین و مهم‌ترین مسائل متافیزیک چگونگی پیدایش کثرت و ربط آن به وحدت بوده است. ابن سینا در این مسئله دیدگاهی دارد که آکویناس در آثار خود، آن را روایت کرده است. روایتِ آکویناس از ابن سینا، از جهاتی قابل نقد است که در دو بخش می­آید: نخست آنکه؛ آکویناس در گزینش برخی از واژگان لاتین برای رساندن مقصود ابن سینا دقیق عمل نکرده است. دوم آنکه، در روایتِ آکویناس واژه «قوه» به کار می­رود و آن را بر همه ماسوی‌الله اطلاق می‌کند؛ حال آنکه چنین اصطلاحی در ادبیات سینوی (به ویژه در کتاب شفا) مشاهده نمی­‌شود. پس مسئله­ اصلی تحقیق این است که چرا آکویناس چنین روایتی از نظامِ خلقتِ ابن سینا ارائه می‌دهد؟ به باور نگارندگان قرائنی وجود دارد که آکویناس از طریق غزالی با این نظر ابن سینا آشنا شده است و همین امر در روایتِ او از ابن سینا تاثیر گذار بوده است. خوانش و معادل سازیِ آکویناس هرچند از جهاتی متفاوت با عباراتِ ابن سیناست؛ اما در عین حال می­توان آن را سازگار با نظام فلسفه ابن سینا دانست.»

تعامل قوه متصرفه با سایر قوای ادراکی

در آغاز مقاله «‌تعامل قوه متصرفه با سایر قوای ادراکی از منظر ابن سینا و ملاصدرا» می‌خوانیم: «در این پژوهش دیدگاه‌ ابن سینا و ملاصدرا در زمینه تعامل قوه متصرفه با سایر قوای ادراکی انسان بررسی و در سه محور با یکدیگر مقایسه شده است: یک) تعامل قوه متصرفه با قوای ظاهر، دو) تعامل قوه متصرفه با قوای باطن، سه) تعامل قوه متصرفه با قوه عاقله. هر دو فیلسوف به دخالت مستقیم قوه متصرفه در امر خواب و رؤیا قائلند و نقش این قوه را برای انسان‌های خاص، رقم زدن نوعی وحی و الهام می‌دانند. هم‌چنین اتفاق نظر دارند که تعامل متصرفه با قوای ظاهر، باطن و عاقله موجب تسهیل برخی افعال مانند انتزاع طبایع نوعی، یافتن صور مفقوده حافظه و خیال، تأثیرگذاری بر حکم عقل عملی و نیز ایجاد زمینه برای رؤیای صادقه می‌شود. علاوه بر این معتقدند به منظور بهبود عملکرد قوه متصرفه و در نتیجه، تعامل اثربخش­‌تر آن، از راهکارهایی مانند تقویت قوه عاقله، راست‌گفتاری و سلامت اخلاقی می‌توان بهره برد. به‌رغم برخی شباهت‌ها، اختلافاتی نیز میان دیدگاه‌های ابن سینا و ملاصدرا وجود دارد، از جمله این‌که ملاصدرا برخلاف ابن سینا، قوه متصرفه را مجرد (مثالی) می‌‌داند و در نتیجه، نظریه «حضور» را به جای نظریه «انطباع» می‌نشاند.»

انتهای پیام
captcha