به گزارش ایکنا، در این شماره از فصلنامه پژوهشهای ادبی - قرآنی، مقالاتی با عناوین «تحلیل کاربست فعل حرکتی «أنزل» در قرآن بر مبنای نظریه زبانشناختی تالمی»، «بازتفسیر انسجامی «فیهنّ» در سوره الرحمن با شناخت شگرد ادبی تجرید و استخدام»، «سبکشناسی زبانی سوره محمد(ص) بر اساس تحلیل سطوح زبانشناختی»، «نقش و کارکرد سبک قرآنی در بیان دلالتها مطالعه موردی سورهی مائده»، «تحلیل و بررسی سوره مبارکه «ق» با تکیه بر مفاهیم آشناییزدایی و برجستهسازی»، «نقش استعاره در فرهنگکاوی زبان؛ مطالعه موردی استعاره «دنیا به مثابه بازار» در قرآن کریم از دیدگاه زبانشناسی شناختی ـ فرهنگی» و «بررسی بافت و زمینه کاربرد آیات قرآن در دو اثر روزبهان» منتشر شده است.
در طلیعه نوشتار «تحلیل کاربست فعل حرکتی «أنزل» در قرآن بر مبنای نظریه زبانشناختی تالمی» آمده است حرکت یک پدیده مهم و مؤثر در مفهومسازی است که بهواسطه فعل به عنوان یک گزاره پویا در جمله نمود پیدا میکند. لئونارد تالمی زبانشناس مطرح در حوزه زبانشناسی و معناشناسی شناختی، فعل حرکتی را حاصل چهار مؤلفه رویداد حرکتی، پیکر، مسیر و زمینه میداند. در قرآن کریم، فعل حرکتی (أنزَلَ) یک فعل مسیرنما و پویا است که به واسطه موضوعاتی که به نزول قرآن و رحمت بر مردم میپردازد، از بسامد بالایی برخوردار است. در این پژوهش، سعی بر این است تا کارکرد فعل حرکتی (أنزَل) در قرآن کریم را با استناد به علم زبانشناسی شناختی و نظریه حرکتی تالمی، مورد کاوش قرار دهیم. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد مطابق با معنای لفظی، فعل “أنزَلَ» مسیر نزولی و از بالا به پایین دارد. کنشگر تمامی شواهد فعل مسیرنما (أنزَل) یکسان است و حرکت نزولی توسط خداوند اتفاق میافتد. حرکت نزول کارکردی ذهنی دارد، بدینصورت که پیکرها به صورت موجودیتی عینیت یافته مسیری نزولی را به سوی زمینه، یعنی زمین و مخلوقات میپیمایند. از سوی دیگر، فعل (أنزَلَ) به دلیل وسعت معنایی و ارتباط معانی حاشیهای و کانونی آن انگارهای شناختی را ترسیم میکند.
نویسنده مقاله «بازتفسیر انسجامی «فیهنّ» در سوره الرحمن با شناخت شگرد ادبی تجرید و استخدام» در طلیعه نوشتار خود آورده است در سورة الرحمن، دو آیة «فِیهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ»(الرحمن/56) و «فِیهِنَّ خَیْرَاتٌ حِسَانٌ»(الرحمن/70) نسبت به سیاق پیشین خود، دچار تغییر ناگهانی در ضمیر، از مثنی به جمع شده که چرایی این دگرگونی ضمیر، مفسران را دچار چالش ساخته و پاسخهای گوناگون و ناسازگاری به این مسئله داده شده است. این پژوهش پس از ارزیابی دیدگاههای مفسران و بررسی کاستیها و سستیهای ادبی نظرهای ایشان، در پی پاسخ بدین پرسش چالشی میرود که انگیزة این هنجارگریزی متن چیست و پیوستگی این بخش متن با واژههای پیش از آن، با درنگ در گفتمان قرآنی چگونه قابل تبیین است؟ این جستار با بازکاوی دو آرایه بدیعی استخدام با «ضمیر» و تجرید با حرف «فی»، و یافتن نمونههای نغز و برجسته از این دو آرایه در قرآن، در پاسخی تازه نشان میدهد همجواری و درهمتنیدگی این دو آرایة معنوی، افزون بر زیباسازی متن، آن را چندمعنا ساخته و انسجامی لایهای به آن بخشیده است.
در چکیده مقاله «سبکشناسی زبانی سوره محمد(ص) بر اساس تحلیل سطوح زبانشناختی» میخوانیم سبکشناسی جایگاه مهمّی در کشف ویژگیهای زبانی آثار ادبی دارد. قرآن به عنوان معجزه جاویدان پیامبر(ص) که کتابی همهجانبه است، آکنده از جنبههای زبانی و سبکشناختی است. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی تحلیلی به بررسی زبانی سوره محمد(ص) در چهار سطح آوایی، صرفی، نحوی، واژگانی، و نیز کشف زوایای ادبی آن پرداخته است. مهمترین یافته جستار حاضر این است که بین مضمون آیات سوره محمد(ص) با آواهای به کار رفته در واژگان آن انسجام وجود دارد. آنجا که روی سخن با کفّار و جهاد با آنان است، لحن کوبنده غالب است و این امر در نوع آواها و صفات آنها قابل رصد میباشد. اما جایی که خداوند با مؤمنان سخن میگوید، زبان نرم و ملایمی به کار رفته است. مختوم شدن غالب فواصل به حرف «میم» در این سوره یکی از ویژگیهای سبکی است است که نقش مهمّی در استمرار ضرباهنگ سوره ایفا نموده است. همچنین وجود مقطع بلند باز در 86 درصد از فاصلههای آیات نیز دیگر ویژگی سبکی سوره است که تلفظ آن نسبت به مقطعهای دیگر از طول زمانی بیشتری برخوردار است، و این مسأله به خلق ضرباهنگی که دایر بر شدّت، حدّت، خشونت، تشویق به جهاد، و تصویر جنگ مؤمنان و کفّار است، کمک نموده است. این انسجام حتّی در سطوح نحوی و واژگانی نیز تجلّی یافته، و به خاطر همسویی با سیاق کلی سوره و تأثیرگذاری واژگان، برخی ساختهای نحوی از استعمال رایج خارج شده، و لهجه خاصی غالب گشته است که این مقوله در فعل «عسیتم» نمود یافته است.
انتهای پیام