به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین سیدمفید حسینی کوهساری، عضو هیئت علمی جامعة المصطفی(ص) العالمیة، جمعهشب 3 اردیبهشتماه، در سلسله نشستهای تفسیر موضوعی و معارفی قرآن که به همت مؤسسه بینالمللی حکمت برگزار میشود، با موضوع «زندگی و مردگی در قرآن» به ایراد سخن پرداخت که در ادامه متن آن را میخوانید؛
موضوع زندگی و فلسفه زندگی و شاخصههای زندگی یکی از دقیقترین، پیچیدهترین و شاید مهمترین مسائل بشر بوده است و شاید این دغدغه برای همه انسانها بوده که اساساً چرا زندهاند و زنده بودن به چیست و چه وقت میتوانیم بگوییم زنده هستیم و در چه شرایطی انسان به مرگ و مردگی میرسد. یک بخشی از این مفهوم زندگی و مردگی که مربوط به جسم ما است و فهمش خیلی سخت نیست و همین که علائم حیاتی را داریم، میتوانیم بگوییم زنده هستیم و اگر این قلب از کار بیفتد و نفس نکشیم، میگویند این انسان مرده است. حال آنکه موضوع زندگی و مردگی عمیقتر از زنده بودن جسم ما است. در طول تاریخ هم خیلی از اندیشمندان حول این موضوع حرف زدهاند.
ما میخواهیم ببینیم از نظر خدا چه کسی زنده و چه کسی مرده است. اینکه خدا زنده و مرده را چه کسی میتواند در کتب تفسیری و در نظر و بیان علما و بزرگان گفته شده، اما میخواهیم به قرآن مراجعه کنیم و ببینیم قرآن زندگی و مردگی را چه چیزی میداند. اهمیتش از این نظر است که بدانیم از نظر خدایی که ما را آفریده و مبدأ این هستی است، ما زنده هستیم یا خیر و اگر زنده هستیم چقدر زندهایم و آیا این سؤال درست است که بگوییم ما چقدر زندهایم؟ غیر از اینکه بخواهیم بفهمیم خودمان زندهایم و یا مردهایم، باید ببینیم اطرافیان ما چقدر زنده هستند. سؤال دیگر این است که آیا زنده بودن ما و دیگران باهم ارتباطی دارد؛ یعنی میشود گفت زنده بودن ما در زنده بودن دیگران تأثیر میگذارد؟ آیا ما دیگران را زندهتر و یا مردهتر میکنیم، یا خیر.
از نظر قرآن یک تعبیری زیاد تکرار شده و آن زندگانِ مرده است که با تعابیر مختلف زیاد داریم. در لسان پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) نیز این را داریم که تعبیر «میت الاحیاء» را به کار بردهاند؛ یعنی در میان زندهها یکسری انسانها را داریم که ظاهراً زندهاند، اما از نظر خدا اینها مردهاند. قرآن وقتی میخواهد خودش را معرفی کند، میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ»؛ یعنی من خدا و این پیامبر من، داریم همه مردم را به یک کتاب و آیین و دینی دعوت میکنیم تا مردم زنده شوند. مخاطبین قرآن که انسانهای زنده هستند، اما خدا میفرماید میخواهیم شما را زنده کنیم و تعبیر قرآن نیز مضارع است؛ یعنی دائماً و به صورت مستمر میخواهیم شما را زنده کنیم. اینکه میخواهیم شما را زنده کنیم یا از این حیث است که شما قدری از آن زنده بودن را از دست میدهید و یا اینکه شما چیزی از دست نمیدهید، بلکه ما شما را زنده تر میکنیم.
خداوند دین و قرآنش را به این صورت معرفی میکند و باید روی این نگاه تمرکز داشته باشیم. وقتی با قرآن مواجه میشویم، یک وقت از قرآن آموزههایی را کسب میکنیم و یا در زندگی ما تغییری ایجاد میشود، اما یک وقت است که برخی آیات فراتر از اینکه به ما یک اطلاعاتی بدهد میخواهد به ما یک نگرش و دیدگاه بدهد و میخواهد ما را با یک رویکرد جدید روبهرو کند. این آیه از همین سنخ آیات است که میتواند نگاه ما را به دین تغییر دهد. دین آمده تا انسانها را زندهتر کند. خداوند میفرماید من دائماً میخواهم به شما حیات ببخشم و زندهتر کنم و میخواهم شما بزرگتر و قویتر شوید و علائم حیاتی شما بیشتر شود؛ انسانی که بزرگتر و زندهتر میشود، تاثیرگذاریاش هم بیشتر میشود و خدا نیز همین را میخواهد. این رویکرد بسیار مهم است که به همه آموزههای دین از همین منظر نگاه کنیم. چون خدا میگوید قرآن و پیامبر(ص) را نازل کردم تا شما زنده شوید.
در آیه دیگری میفرماید: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ»؛ یعنی اگر شما اهل ایمان و عمل صالح باشید به حیات طیبه میرسید و اینکه خداوند تعبیر «ما» را فرموده و نگفته «من»؛ یعنی خدا با همه اسباب و عواملی که در عالم دارد و با تمام لشکرش این وعده را محقق میکند. خداوند هر نوع زندگی را نمیپسندد، بلکه به دنبال یک زندگی پاک است. خدا میفرماید همه دین آمده تا به شما یک حیات طیبهای بخشیده شود.
پس خدا میفرماید از صفتهای من این است که زنده میکنم و میمیرانم و کتاب و پیامبر من نیز این طور هستند. بنابراین این دین چنین ویژگی دارد و خدا میفرماید اگر من دینی آوردم، به من چیزی نمیرسد، چون خداوند قادر، غنی و حکیم مطلق است، لذا تمام نعمتهای خدا برای این است که انسان زنده شود.
البته ممکن است که این بحث شعاری باشد و از اینرو باید به ابعادی از این زندگی قرآنی اشاره کنم که اگر میگوییم قرآن زندگی میبخشد، دارای چه ابعادی است. یکی از آیات عجیب قرآن که به یک بعد زندگی ما اشاره میکند، آیهای است که به غیبت اشاره دارد. خدا میگوید غیبت نکنید، چون اولاً دارید شخصیت یک انسان دیگر را کوچک میکنید و در مورد یک انسان دیگر بدیهایی را نسبت میدهید و کار دوم این است که علت بدگویی شما به دلیل این است که میخواهید خودتان به جایی برسید؛ یعنی دنبال یک منفعتی برای خود هستید و تعبیر خدا این است که شما دارید او را میکشید و از گوشت مرده او تغذیه میکنید.
اینکه دارید غیبت یک نفر را میکنید؛ یعنی دارید ذرهذره او را میکشید، چون یک انسان اگر در جامعه آبرو و اعتبار نداشته باشد، در این صورت زندگیاش تحت تأثیر قرار میگیرد و شخصیتش از بین میرود و اگر بخواهد معاملهای کند، نمیتواند و اگر این غیبتها ادامه پیدا کند، قرآن میگوید شما دارید با این کار ذرهذره او را میکشید، چون یک بعد زندگی انسان زندگی اجتماعی او است. خدا برای اینکه زشتی این عمل را نشان دهد میگوید دارید ذرهذره او را میکشید و از گوشت او تغذیه میکنید. بنابراین، خدا میگوید با این کار دارید از زندگی او کم میکنید. همچنین خداوند میگوید یکدیگر را با القاب زشت خطاب قرار ندهید و به یکدیگر ظلم نکنید، چون در این صورت اگرچه زنده هستید، اما در حقیقت مردهاید و این انسانها اعتبار خود را نخواهند داشت.
آیا وقتی داریم غیبت میکنیم، این احتمال را نمیدهیم که خدا روز قیامت از ما سؤال کند و حساب بکشد که چند درصد فلانی را کشتهای؟ و یا از اعتبار اجتماعیاش کاستهای؟ خداوند میفرماید توجه کنید که این احکامی که ما بیان میکنیم، در زندگی اجتماعی شما تأثیرگذار است.
یکی از جاهای دیگری که یک مرگ را برمیشمارد مرگ اقتصادی است. خداوند فرمود: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا»؛ یعنی ای مؤمنین، اگر میخواهید با یکدیگر روابط اقتصادی داشته باشید، معاملههایتان بر مدار باطل نباشد و رضایت یکدیگر را جلب کنید و بعد میگوید خودتان را نکشید. مفسرین میگویند اینکه فرموده یکدیگر را نکشید به خاطر این است که روابط ناسالم اقتصادی، کشتن بعد اقتصادی زندگی انسانها است.
کسانی که ربا مصرف میکنند و یا اهل اسراف و کمفروشی و احتکار هستند، دارند از بقیه و در برخی آیات دارد که از خودشان، کم میکنند و یک قسمت از جانشان را تکهتکه میکنند؛ چون اقتصاد، ُبعدی از زندگی ما است و بدون اقتصاد نمیتوانیم زندگی کنیم. لازم نیست انسان برود و خودکشی کند و دیگری را بکشد، بلکه همین کار موجب قتل دیگری میشود و روز قیامت خدا از اینها حساب میکشد. ما که زندگیهایی داشتیم و فکر میکردیم دستمان به خون کسی آلوده نیست، اما خداوند در روز قیامت از ما حساب میکشد که شما در مردگی خیلی از انسانها شریک بودید. افرادی که پروندههای مفاسد اقتصادی و ... دارند حساب سختی را در پیش دارند، چون خودشان را در مردن هزاران انسان سهیم کردهاند و اگر یک مدیر تصمیم نادرستی بگیرد، در مردگی یک جامعه تاثیر میگذارد.
انتهای پیام