به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست علمی «الگوی نظری برای فهم ماهیت کنش سیاست خارجی ایران در دوره رهبری امام خمینی(س)» امروز دوشنبه 10 خردادماه، از سوی پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی و با سخنرانی محمد محمودیکیا، استادیار اندیشه سیاسی در اسلام این پژوهشکده برگزار شد. در ادامه سخنان وی را میخوانید:
از حضرت امام خمینی(ره) به عنوان برجستهترین فقیه شیعی معاصر یاد میشود که توانستند با احیای اندیشه مردمسالاری دینی و اجتهاد نوآورانه در آن، شیوه جدیدی از حکومت دموکراتیک مبتنی بر مفاهیم و اصول بنیادین اسلامی و شیعی را بنیان نهند، لذا این قرائت اسلام سیاسی که در جمهوری اسلامی حاکم است، به شدت تحت تأثیر نوع قرائت بنیانگذار نظام جدید در ایران است که در صدد ایجاد نوع متفاوتی از نظم سیاسی در عرصه داخلی و خارجی است و امر قدسی و عرفی را در یک سامانه معنایی با محوریت نهاد ولایت فقیه پیوند میدهد. لذا اساس اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) بر بستر فهمی فقیهانه از سیاست در بستر زمان و مکان استوار است که میتوانیم از این دو عنصر به عنوان چارچوب تحلیلی مرجع در اندیشه سیاسی امام یاد کنیم.
تلاشهای متعددی برای تحلیل گفتمان اسلام سیاسی حضرت امام(ره) از سوی اندیشمندان انجام شده و اهمیت این کار نیز تلاشهای نظاممند و روشمند برای پاسخگو کردن نظام سیاسی در قبال موضوعات جدید و مستحدثه است. بر این اساس، ما برای شناخت منطق درونی رویکرد تفکری امام خمینی(ره) و نیز گشودن باب اجتهاد در حوزههای مختلف اندیشه سیاسی و اجتماعی و اصولی ایشان، نیازمند دستگاههای نظری پویایی هستیم که اندیشههای سیاسی و فقهی ایشان را برای ما تعیین کند و بتوانیم از آن برای پاسخگو کردن و کارآمدی نظام سیاسی نسبت به چالشهای فراروی آن بهره بگیریم، لذا معتقدم راهکار برونرفت از چالشهای سیاسی و اجتماعی و... تنها از مسیر اجتهاد مستمر در نظام اندیشه سیاسی میسر خواهد بود، چرا که فقه شیعی به عنوان یک جریان پویا و عقلگرا از ظرفیت بالایی برای مواجهه با مسائل روز برخوردار است و توجه به ظرف زمانی و مکانی از ویژگیهای برجسته این مکتب فقهی اسلامی است.
در بُعد روششناسی لازم است به این نکته اشاره کنم که اختلافات و مجادلات روشی در زمینه امکان یا عدم امکان کشف عالَم ذهنی یک متفکر وجود دارد. برخی از پژوهشگران معتقد هستند که هر اندیشمندی غیرقابل کشف، تجربهناپذیر و منحصر به فرد است که قابل دسترسی نیست و گروه دیگری معتقد هستند که اندیشهها و عالم ذهنی وی کشفپذیر هستند و میتوان به عالم ذهنی مؤلف راه پیدا و نیمه پنهان او را کشف کرد، لذا تحلیل درونمایه به همراه روانکاوی شخصی و اجتماعی متفکر، راه را برای ورود به عالم ذهنی وی فراهم کرده و از این طریق میتوانیم با اندیشههای اصیل وی آشنایی پیدا کنیم و هر چند ناقص، میتوان الگویی برای ورود به عالَم ذهن این متفکر برای تفسیر افکار او پیدا کرد.
درباره اندیشه سیاسی حضرت امام(ره) باید گفت ایشان به عنوان یک مرجع برجسته شیعی از وجه برجسته فقاهتی برخوردار هستند. الگوی روششناسی فقه سیاسی، اجتهاد است. در فقه سیاسی امام خمینی(ره) مقصود از عقلگرایی در این مکتب، پذیرش عقل به عنوان یک مرجع معرفتی است. در واقع حضرت امام خمینی(ره) از اصولیون مکتب شیعه شناخته میشوند که قائل به حجیت عقل در فهم گزارههای دینی هستند. حضرت امام گسست فقیه از حکومت، اجتماع و سیاست را منجر به انزوا و ناکارآمدی فقه معرفی و اشاره میکنند که همه ترس استکبار از همین مسئله است که فقه و اجتهاد جنبه علمی و عملی پیدا کند و قدرت برخورد در مسلمانان به وجود بیاید، لذا حضرت امام بر این باور بود که فقه را از مدارس به جامعه بکشانند و از مرحله تئوری و نظر به مرحله عملی سوق دهند.
لذا تأکید بر عنصر زمان و مکان و تأثیر آنها در اجتهاد و شناخت درست حکومت و جامعه، از ویژگیهای برجسته اندیشه سیاسی حضرت امام(ره) است. اندیشمندان برای مطالعه یا فهم اندیشه سیاسی حضرت امام از روشهای مختلفی استفاده کردهاند و به طور مثال برخی از اندیشمندان از روش شهودی و تجربی برای شناخت اندیشه سیاسی امام استفاده و برخی از روش تحلیل تاریخی و برخی به تنهایی به روشهای تحلیلی قائل و معتقد هستند تا بتوانیم جنبههای مختلف این اندیشه را مورد شناسایی قرار دهیم. گروه دیگر به رویکرد تاریخی معتقد هستند و میگویند رویکرد تاریخی در زمینه شکلگیری و تحول اندیشه مؤثر است. همچنین روشهای ترکیبی و مطالعات میانرشتهای نیز روشهای دیگری است که اندیشمندان برای فهم منطق درونی نظام اندیشه سیاسی حضرت امام(ره) استفاده کردهاند. برخی دیگر نیز روشهای فلسفی، استنباطی فردی و اخلاقی تفصیلی و تاریخی به صورت یک الگوی روشی ترکیبی برای فهم اندیشه سیاسی امام مورد استفاده قرار دادهاند.
آنچه از بیانات حضرت امام در صحیفه قابل استفاده است، این است که عدم ارتباط با استکبار و ظلمستیزی، جزیی از اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی(ره) است که ریشه در مبانی فکری اسلامی دارد و به مرور زمان دچار تغییر نخواهد شد. ایشان زمانی که در پاریس بودند و گفتوگوهایی با مطبوعات و رسانهها انجام میدادند، مکرراً میگفتند که اگر آمریکا قصد مداخله در امور داخلی ایران نداشته باشد و ما هم خواستار یک رابطه عادلانه و مبتنی بر نُرمهای بینالمللی هستیم، لذا اگر در ادامه دوران رهبری امام(ره) فراز و نشیبهایی را در رابطه با آمریکا مشاهده میکنیم، به صرف شرایط زمانی و مقتضیات است، اما تا زمانی که آمریکا، خوی استکباری خود را نشان دهد، رأی حضرت امام همانی سلطهناپذیری است، اما چنانچه آن خوی استکباری آمریکا از بین برود و آمریکا و منطقه را ترک کند، جمهوری اسلامی هم متمایل به گفتوگو و تعامل در چارچوب اصول پذیرفته شده بینالمللی است.
یکی از وجوه تمایز سیاست خارجی در دو دوره قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نوع متفاوت گفتمان و ارزشهای حاکم بر آن است و هر چند الگوی سیاست خارجی پس از انقلاب را میتوانیم متأثر از تأثیر متقابل ارزشها و آرمانهای نظام داخلی با واقعیتهای محیط منطقهای و بینالمللی بدانیم، اما آنچه بیش از هر چیز در نحوه کنش و ماهیت سیاست خارجی ایران اهمیت دارد، متوجه ارزشها و آرمانهای مشترک امام و مردم به عنوان پیروان مکتب است. در این مبنا نوع نگاه حضرت امام را باید نقطه عطف این تحول دانست.
بر اساس مطالعهای که در صحیفه حضرت امام داشتم و حسب تحلیل محتوای آثار ایشان در حوزه سیاست خارجی نحوه مواجهه ایشان با سیاست خارجی و بینالمللی را در سه مرحله زمانی تقسیمبندی کردهام که مرحله نخست به فاصله زمانی ماههای منتهی به پیروزی انقلاب و حضور امام در پاریس برمیگردد که از مهر ماه ۱۳۵۷ آغاز میشود و تا آغاز رسمی تهاجم نظامی ارتش بعث به ایران و اشغال پخشهایی از خاک کشور در سال ۵۹ ادامه دارد. بخش دوم دوره هشت ساله جنگ تحمیلی تا قبول قطعنامه 598 و بخش سوم از پذیرش قطعنامه تا رحلت حضرت امام مربوط میشود.
برای هر یک از این دورههای زمانی میتوان تمایز قائل شد و در هر یک، مجموعهای از عناصر همانند اهداف، راهبردها، ارزشهای و بروندادهای سیاست خارجی را مورد بررسی قرار دهیم. این ادوار را میتوان بر اساس وقوع یک یا چند عامل به سه محور عدم تعهدگرایی ملتمحور، آرمانگرایی امتمحور و آرمانگرایی امت-ملتمحور تقسیمبندی کرد.
براساس این تقسیمبندی، دوره نخست الگوی کنش سیاست خارجی بر مبنای عدم تعهدگرایی ملتمحور سامان پیدا میکند. زمینه برای فعالیت ضدهژمونیگرای امام خمینی فراهم میشود. الگوی سیاست خارجی آرمانگرایی امتمحور در دوره دوم، زمینه را برای فرهنگ هنجارگرای امتمحور و الگوی سوم یعنی الگوی سیاست خارجی آرمانگرایی امت-ملتمحور زمینه را برای فهم مصلحتگرایی در سیاست خارجی فراهم میکند، لذا بر اساس این بروندادها، راهبردهای متفاوتی را در هر یک از این دورههای سهگانه در نظام جمهوری اسلامی ایران مشاهده میکنیم؛ به گونهای که در دوره نخست بیشترین هدفی که در صدر اولویتهای سیاست خارجی نظام و انقلاب است تحکیم و تقویت ساخت درونی قدرت و تثبیت فرآیند نظامسازی است، چنانچه تأکید و رجحان امام بر منافع ملی گواهی بر این مدعا است.
در دوره دوم که جنگ تحمیلی ۸ ساله را شاهد هستیم، راهبرد به صورت توسعه نفوذ انقلابی از طریق پیگیری موضوعاتی مانند صدور انقلاب، حمایت از جنبشهای آزادیبخش و نیز دیپلماسی وحدت با هدف ایجاد یک محیط منطقهای مناسب برای تداوم حیات انقلاب اسلامی طرح و پیگیری میشود. در دوره سوم که از قبول قطعنامه تا پایان عمر مبارک حضرت امام(ره) است، راهبرد متأثر از پذیرش قطعنامه و تغییراتی که در محیط بینالمللی در حال رخ دادن است، بیشتر با محوریت صیانت از هویت اسلامی و منابع قدرت ملی متمرکز است. راهبردهایی که در این مقطع مشاهده هستیم، با تأکید بر توسعه و تقویت بنیه دفاعی و نظامی کشور بروز و ظهور پیدا میکند.
یکی از راهبردهایی که حضرت امام(ره) مطرح میکنند، تشکیل جبهه ضداستکباری در قالب طرح ایده حزب جهانی مستضعفین است که امام در جلد نهم صحیفه مورد تأکید قرار دادهاند. پیگیری این هدف در عرصه سیاست خارجی بر پایه رسالتمداری و فراملیگرایی اسلامی است که در قانون اساسی نیز بر عهده جمهوری اسلامی ایران قرار داده شده و یکی از مصادیق این الگو را در دایر کردن سفارت فلسطین در تهران و همچنین در واحد برونمرزی که در سپاه پاسداران برای حمایت از نهضتهای اسلامی تشکیل شده، مشاهده میکنیم. در راستای همین بروندادها است که امام خمینی(ره) سیاست «شرقی نه غربی» را به عنوان یک سیاست واقعی عدم تعهدگرایی معرفی میکنند و دائم بر این سیاستها تأکید دارند و دوام و قوام جمهوری اسلامی را بر پایه همین سیاست استوار میداند و معتقد هستند در چارچوب همین سیاست استقلال و آزادی و حمایت از محرومان و مبارزه با ظلم و ستم و سایر نقشهها و اهداف جمهوری اسلامی شکل و نمود پیدا میکند.
از بُعد آرمانگرایی سیاست خارجی، عناصر مختلفی در این زمینه طراحی میشود که ایده صدور انقلاب مهمترین آنها است. از این منظر، حفظ اسلام و شناخت ملتها از اسلام سرلوحه تلاشهای دستگاه دیپلماسی کشور است. از منظر حضرت امام(ره)، قرائت اسلام سیاسی هیچ نسبتی با خشونت ندارد. ایشان در مواقع متعددی اشاره دارند که دولت موظف به حفظ صلحطلبی و روابط حسنه با کشورهای جهان در قالب برقراری صلح شرافتمندانه است. همچنین ایشان پس از اعلان رسمی جنگ علیه کشور نیز بر عدم تمایل به جنگ اشاره و تصریح میکنند انقلاب ایران هیچگونه نظری برای تجاوز به هیچکدام از کشورهای اسلامی و غیراسلامی ندارد. همچنین ایشان حفظ صلح را منوط به عمل متقابل و رعایت اصولی همانند حسن همجواری و ترک سیاستهای تجاوزطلبانه میدانند.
بر این اساس، الگوی سیاست خارجی آرمانگرای امت محور، زمینه لازم را برای فهم وجوه هنجارگرایی الگوی کنش سیاست خارجی امام خمینی فراهم میکند و این تمرکز بر بعد هنجاری علاوه بر هنجارهای جهانشمول همانند منع سلطهطلبی و عدم دخالت در امور داخلی دیگران و منع اعمال سیاستهای تجاوزطلبانه، برخی سیاستهای درونی همانند وحدت اسلامی، نفی سلطهگری و ستم پذیری و نیز استکبارستیزی را مورد تأکید قرار میدهد.
در دوره دوم، منافع ملی و آرمانگرایی امت محور به صورت همزمان مورد توجه قرار گرفته و ابزار نیز سیاست خارجی و دیپلماسی وحدت است و برونداد برای نظام بینالملل گونهای از کنش سیاست خارجی است که مبتنی بر هنجارگرایی انتظام پیدا کرده است و هنجارها نیز هنجارهای دینی است که مورد تأکید حضرت امام(ره) در این مقطع زمانی هستند. الگوی سوم که به دوران پس از قطعنامه تا پایان حیات مبارک حضرت امام در خرداد سال ۶۸ برمیگردد، آرمانگرای امت - ملت محور است. پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی امام خمینی یک نقطه عطف در سمتگیریهای سیاست خارجی حضرت امام(ره) قلمداد میشود، چرا که این رویداد به نوعی بیانگر ویژگی جدیدی برای سیاست خارجی ایران در دوره جدید است.
اگر در دوره جنگ تحمیلی، بیشترین نگاه امام بر ملتها و مستضعفین بود و به نقش و کنش بازیگران دیگر همانند دولتها و سازمانهای بینالمللی به دید انتقادی نگریسته میشد، در این دوره شاهد پذیرش این نهادها هستیم و نوعی عملگرایی را در این دوره مشاهده میکنیم. در این دوره، جمهوری اسلامی ایران میپذیرد با سازمانهای بینالمللی تعامل کند و واسطهگری و نقش آنها را در نظم بینالمللی میپذیرد؛ هر چند رویکرد انتقادی خود را حفظ میکند، اما شاهد پذیرش و به رسمیت شناختن نُرمها و هنجارهای بینالمللی در مدیریت مسائل و بحرانهای بینالمللی جهانی هستیم، هرچند این پذیرش به معنای نفی نگرش انتقادی حضرت امام(ره) به مفروضات و اصول و ساختار غیرعادلانه حاکم بر نظام بینالملل قلمداد نمیشود.
انتهای پیام