کد خبر: 3981002
تاریخ انتشار : ۰۸ تير ۱۴۰۰ - ۲۰:۲۱

داستان‌های قرآنی؛ واقعیت یا سمبلیک؟!

برخی افراد قصص قرآنی را برخلاف ظاهر آیات قرآن کریم، عمدتاً سمبلیک می‌خوانند، در حالی که همه داستان‌هاي قرآني واقعيت‌هاي تاريخي هستند که به وقوع پيوسته و بعد قرآن کريم آن‌ها را بیان کرده است.

ارسال// داستان‌های قرآنی؛ واقعیت یا سنملیک؟!به گزارش ایکنا، برخی برخلاف ظاهر آیات قرآن کریم، قصص قرآنی را عمدتاً سمبلیک می‌خوانند، در حالی که همه داستان‌های قرآنی واقعیت‌های تاریخی هستند که به وقوع پیوسته و بعد قرآن کریم آن‌ها را بیان کرده است. در خود قرآن هم به حقیقت و واقعی بودن این داستان‌ها اشاره شده است، در سوره مبارکه یوسف فرمود «لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُوْلِی الأَلْبَابِ مَا کَانَ حَدِیثاً یُفْتَرَى وَ لَکِن تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ تَفْصِیلَ کُلَّ شَیْء وَ هُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْم یُؤْمِنُونَ؛(یوسف، 111) به راستى که در سرگذشت آنان براى خردمندان عبرتى است، سخنى نیست که به دروغ ساخته شده باشد، بلکه تصدیق آنچه [از کتاب هایى] است که پیش از آن بوده و روشنگر هر چیز است و براى مردمى که ایمان مى آورند رهنمود و رحمت است.

همچنین در آیه «وَ کُلّاً نَّقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنبَاء الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَکَ وَجَاءکَ فِی هَذِهِ الْحَقُّ وَ مَوْعِظَةٌ وَ ذِکْرَى لِلْمُؤْمِنِینَ؛ (‌هود، 120) فرموده است: و هر یک از سرگذشت‌هاى پیامبران [خود] را که بر تو حکایت مى‌کنیم، چیزى است که دلت را بدان استوار مى‌گردانیم و در اینها، حقیقت براى تو آمده و براى مؤمنان اندرز و تذکرى است. قرآن کتاب هدایت و از سوی حق مطلق است و امکان ندارد قصه‌های ساختگی را برای هدایت بیان کند. اصولاً خداوند متعال به این کار نیاز ندارد. 

البته قصه یکی از راه‌های هدایت و تفهیم مطلب است و عالمان بزرگ ما نیز از داستان به بهترین وجه برای بیان مقصود خود استفاده کرده‌اند. در داستان‌های بشری تخیل اشکال ندارد، اما قرآن کتاب تاریخ و داستان نیست. در آن جز حق چیزی یافت نمی‌شود و حق را با امور خیالی و ساختگی و غیر واقعی تلفیق نمی‌کند؛ زیرا در این صورت حق نخواهد بود.

اساساً از ویژگى‌هاى دعوت پیامبران الهی، پرهیز از استفاده از راه‌هاى نامطلوب در تبلیغ است که اصل اعتماد مخاطبان را مخدوش مى‌کند، از این رو، پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) مانند سایر پیامبران، براى رساندن پیام الهى به مردم، نیازى به ساختن افسانه یا داستان‌هاى غیر واقعى نداشتند تا بپذیریم داستان‎‌هاى قرآن کریم غیر واقعى بوده است. علامه طباطبائى در نقد کسانی که داستان‌های قرآن را سمبلیک می‌دانند، در ذیل داستان آزر عموى حضرت ابراهیم (علیه السلام) می‌گوید: برخى پژوهشگران گمان کرده‌اند این که قرآن کریم در بسیارى از داستان‌هاى گذشتگان، عناصر اصلى قصه مانند زمان، مکان و شرایط طبیعى، اجتماعى و سیاسى را ذکر نمى‌کند، از آن رو است که قرآن در قصه‌گویى روشى برگزیده است که بهتر به هدف و مقصد برسد، بى آن که در صدد بازشناساندن درست از نادرست باشد؛ از این رو، ممکن است در راه رسیدن به مقصد خویش (یعنى هدایت آدمیان به سعادت)، از داستان‌هاى متداول میان مردم یا اهل کتاب بهره گیرد، هرچند به صحّت آنها اطمینانى نباشد یا حتى قصه‌اى خیالى باشد. 

این سخن خطا است؛ زیرا قرآن کتاب تاریخ یا نوشته‌اى تخیلى نیست، بلکه کتابى نفوذناپذیر است که باطل از هیچ سو بدان راه ندارد، سخن خدایى است که جز حق نگوید و براى رسیدن به حق، از باطل مدد نجوید. چگونه قابل تصور است که مقصدى حق مطلق باشد، در عین حال از طریقى، باطل بدان نفوذ کند؟!

منبع: طباطبائی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج 7، ص 165- 166، جامعه مدرّسین، قم.

انتهای پیام
captcha