به گزارش ایکنا، حجتالاسلام و المسلمین محمود کریمیان، پژوهشگر و استاد حدیث حوزه علمیه، 29 تیرماه در نشست «بیماریهای واگیردار و حدیث لا عدوی»(1)، گفت: گاهی شریعت جازم و قاطع در مورد مسئلهای وارد شده و حتی در امور تجربی بشر نهی و امری فرموده است مثلا بشر تجربه کرده که ربا دادن و گرفتن میتواند اقتصاد را فعال کند ولی خداوند با قاطعیت نهی کرده است. یا در آیه 60 نساء در مورد قضاوت نزد حکومت طاغوت نهی فرموده است: أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ یَكْفُرُوا بِهِ وَیُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَنْ یُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِیدًا، و از مراجعه به قضاوت نزد طاغوت نهی کرده است.
وی با بیان اینکه در برخی موارد امور تجربی بشر، شریعت توصیههایی دارد که نهایتا استحباب و یا کراهت از آن به دست میآید، افزود: در پارهای موارد هم هیچ توصیهای ندارد مانند کاشت برخی درختان در برخی مناطق که تابع تجربه بشر است؛ همچنین تجربه بشر نشان میدهد یکسری بیماریها از طریق ویروس، قارچ و میکروبها به انسان منتقل میشود.
استاد حوزه علمیه بیان کرد: ما اگر بخواهیم مطلبی را به شریعت نسبت دهیم باید یقین و اطمینان به آن داشته باشیم، براساس آیات متعدد، مانند 36 اسراء، «وَلَا تَقْفُ مَا لَیْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ»؛ یا 28 نجم «وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئًا»؛ ما را رهنمون میکنند که اگر حدیثی سند مناسب ندارد و متن آن قابل دفاع نیست نمیتوان به یک انسان عادی نسبت داد، چه رسد به پیامبر(ص) و اگر در ماه روزه باشد و قطعا به پیامبر(ص) چیزی نسبت دهیم باعث بطلان روزه خواهد بود.
کریمیان با بیان اینکه استفاده از تجارب بشری به عنوان نعمت الهی کاری مورد قبول عقل است، تصریح کرد: شریعت در آیات زیادی بر استفاده از تجربه و عبرت گرفتن تاکید کرده است؛ اینکه بارها بر عبرت از سرنوشت دیگران تاکید فرموده است یا اینکه میبینیم کسی غذایی را میخورد و بیمار میشود لزومی ندارد دوباره آن را بیازماییم و باید عبرت بگیریم. از امام رضا(ع) نقل است که از تجربه و عبرت، علم به دست میآید.
وی افزود: حدیث لاعدوی از طریق شیعه و سنی وارد شده است؛ براساس این حدیث، به صورت مطلق، سرایت بیماری نفی شده است؛ حدیث در کافی از نضربن جمال نقل شده است؛ او از امام صادق(ع) از بیماری گال پرسید و اینکه آیا شترها را جدا کنم، امام صادق(ع) فرمودند شخصی اعرابی از پیامبر پرسید که من شتر و گوسفندی را با قیمت پایین میبینم ولی چون بیماری گال دارند و میترسم به انسانها سرایت کند نمیخرم و پیامبر(ص) حدیث لاعدوی را فرمودند؛ یعنی سرایت در بیماری نداریم.
کریمیان بیان کرد: این حدیث را به پیامبر(ص) منتسب کردهاند در حالی که تجربه بشر به روشنی نشان داده است که بیماریهایی هستند که از طریق بشری به بشر دیگر و یا از حیوان به انسان منتقل میشود پس باید در انتساب این حدیث به معصوم(ع) تردید ایجاد شود.
غلامرضا نورمحمدی، هم در سخنانی گفت: آقای کریمیان مقدمات را از بعیده شروع کردند همچنین حجیت بیان شریعت در امور تجربی قلمرو جداگانهای است که باید به آن پرداخت. آنچه من انتظار داشتم رخ دهد جمعبندی دیدگاههای مختلف درباره مفهوم حدیث و ارائه دیدگاه مختار بود زیرا این روایت از دوره سیدمرتضی بحث شده و نظرات مختلف شیعه و سنی را داریم.
پژوهشگر مطالعات میانرشتهای اضافه کرد: فرق بین بیماری، عفونی، مسری و واگیردار باید مفهومشناسی شود که آیا اصل در بیماری، واگیردار بودن است یا خیر؟ حقیقتا در پزشکی چیزی به نام قطع و یقین اصولی نداریم؛ بلکه فرضیه، تئوری، مدل و قانون مطرح است و هیچ کجا در عالم تجربه، قطع و یقینی را که در اصول میخوانیم ندارند و بشر ممکن است با واکسینه و کنترل ریز موجودات، انتقال ویروس را نداشته باشد. یعنی اینکه روزی برسد که انتقال بیماری به صفر برسد، محال عقلی نیست.
نورمحمدی تصریح کرد: 5 دسته از روایات ناظر به این هستند که انتقال تحقق پیدا نمیکنند و دسته روایات دیگر هم بر انتقال تاکید دارند؛ اگر حدیث لاعدوی را ملاک قرار دهیم؛ باید بین این دو دسته بررسی و اگر امکان جمع است جمع کنیم و اگر نیست به تبیین دیگری برسیم. ما باید کل عواملی را که در انتقال نقش دارد بررسی کنیم و صرفا نقش انسان را نبینیم.
کریمیان در سخنان مجدد، اضافه کرد: این احادیث از روایات مشکل است؛ یکی از مشکلات آن این است که در روایت، اعرابی متوجه شده که نباید شتری بخرد که بیمار است و آن وقت پیامبر(ص) بفرمایند که سرایت ندارد؛ موضوعی که با تجربه بشر سازگاری ندارد.
وی افزود: این روایت در منابع شیعه، سند ضعیفی دارد ولی در منابع معتبر اهل تسنن آمده است؛ با توجه به اینکه از ابتدا وقتی ابوهریره آن را نقل کرد بین روات دعوا وجود داشته است و برخی قائل به نسخ و تصحیف آن هستند. همچنین اینکه واگیردار بودن تا ابد هست یا خیر، پیشرفت علم بشر قابل انکار و رد نیست ولی به هر حال در دوره پیامبر(ص) بشر به این رشد نرسیده بود.
کریمیان بیان کرد: برخی توجیه کرده و قید زدهاند که لا عدوی مخصوص متوکلین علی الله و یا برای جامعه اسلامی است که در هر دو صورت با تجربه بشری ناسازگار است؛ مجلسی و ملاصالح مازندرانی، میرداماد و ابن قتیبه و ابن حجر احتمالاتی برای آن ذکر کردهاند و احتمالاتی بنده اضافه کردهام اما هیچکدام قابل دفاع نیست.
(1). روایت مورد بحث به این صورت است که فردی به نام «نضر به قِرْوَاشٍ» شتردار میگوید: از امام صادق(ع) درباره شتری که جَرَب (نوعی بیماری پوستی-گَری) دارد، پرسیدم که آیا او را از شترانم جدا کنم، از ترس سرایت «جرب»؟ امام صادق(ع) فرمودند: «إِنَّ أَعْرَابِیّاً أَتَى رسولالله صلّیالله علیه و آله فَقَالَ یَا رسولالله إِنِّی أُصِیبُ الشَّاةَ وَ الْبَقَرَةَ وَ النَّاقَةَ بِالثَّمَنِ الْیَسِیرِ وَ بِهَا جَرَبٌ فَأَکرَهُ شِرَاءَهَا مَخَافَةَ أَنْ یُعْدِیَ ذَلِک الْجَرَبُ إِبِلِی وَ غَنَمِی فَقَالَ لَهُ رسولالله صلّیالله علیه و آله یَا أَعْرَابِیُّ فَمَنْ أَعْدَى الْأَوَّلَ ثُمَّ قَالَ رسولالله صلّیالله علیه و آله لَا عَدْوَى وَ لَا طِیَرَةَ وَ لَا هَامَةَ وَ لَا شُؤْمَ وَ لَا صَفَرَ وَ لَا رَضَاعَ بَعْدَ فِصَالٍ وَ لَا تَعَرُّبَ بَعْدَ هِجْرَةٍ وَ لَا صَمْتَ یَوْماً إِلَى اللَّیْلِ وَ لَا طَلَاقَ قَبْلَ النِّکاحِ وَ لَا عِتْقَ قَبْلَ مِلْک وَ لَا یُتْمَ بَعْدَ إِدْرَاک».
یک بادیهنشین نزد رسول خدا(ص) آمد و عرض کرد: یا رسولالله! من به گوسفند و گاو و شتر ارزانقیمت برمیخورم که به «جرب» مبتلایند، خوشم نمیآید که آن را بخرم، مبادا جربش به شتر و گوسفندم سرایت کند. پیامبر خدا(ص) به او فرمود: پس چه کسی اوّلی را مبتلا کرد؟ سپس فرمود: نه سرایت(عدوی)، نه فال بد، نه فال پرنده شب، نه سوت زدن، نه شیرخوارگی بعد از فصال و از شیر گرفتن، نه تعرّب بعد از هجرت و ایمان، نه روزه سکوت از روز تا شب، نه طلاق قبل از ازدواج، نه آزادی پیش از بردگی و نه یتیمی بعد از بلوغ [در اسلام تشریع نشده است].
انتهای پیام