به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین سیدضیاء مرتضوی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، شب گذشته، 30 مرداد با موضوع «نکوهشنامه عالمان وابسته و گمراهان عالمنما» به ایراد سخن پرداخت که در ادامه میخوانید؛
محور بحث یکی از اسناد باقی مانده از امام سجاد(ع) است که در قالب یک نامه مبسوط، به یکی از عالمان حدیثی دوره خود، به نام محمد بن مسلم زهری نوشتهاند. محمد بن مسلم که به ابن شهاب معروف است، در شمار تابعین است و در منابع اهل سنت به فراوانی از او نقل حدیث شده و به رغم اینکه او در شمار علمای غیرشیعه است، اما روابط نزدیکی با امام سجاد(ع) داشته است و در منابع حدیثی ما نیز چند روایت را از امام سجاد(ع) نقل کرده و به خاطر همین، در مورد شخصیت او در منابع رجالی ما نیز سخن گفته شده است. ابن شهرآشوب بیان میکند که زهری، یکی از عمال بنیامیه و وابسته به آنها بود و در مسئولیتی که داشت، یکبار یک کسی را مجازات کرد اما آن شخص زیر شکنجه از دنیا رفت و زهری نیز چون نمیخواست این اتفاق بیفتد، پریشانخاطر شد و از سر ترس و ناراحتی دست از زندگی خودش کشید و غارنشینی را پیشه خود کرد و 9 سال در این وضعیت به سر برد.
یکسال یعنی در آن سال نهم، امام سجاد(ع) حج گذاردند و زهری نیز خدمت امام(ع) آمد. امام(ع) که وضع او را دیدند به ایشان گفتند که من بر تو نسبت به این ناامیدی که دچارش شدی بیشتر نگران هستم تا آن گناهی که مرتکب شدی؛ بنابراین باید از این ناامیدی بیرون آیی. امام(ع) دستور دادند خونبهایی به آن مقتول پرداخت شود و فرمودند به سراغ زندگی و وظایف دینیات برو و دست از این زندگی بردار. سپس زهری به امام(ع) گفت: شما راه را برای من باز کردید و به خانه و زندگیاش بازگشت و جزو ملازمان امام سجاد(ع) شد و حتی گفتهشده از اصحاب امام سجاد(ع) شمرده میشد.
همچنین آیتالله خویی وقتی به این موارد اشاره میکند، در جمعبندی شخصیت محمد بن مسلم زهری میگوید: زهری ولو از علمای اهل سنت است، اما از روایات برمیآید که از محبین امام سجاد(ع) بوده است.
ابن شعبه حرانی، در بخشی از کتاب تحفالعقول که به روایات امام سجاد(ع) پرداخته، یک نامه مفصل نیز از امام سجاد(ع) آورده که به محمد بن مسلم زهری نوشته شده و سخنانی را بیان کردند که میتوانیم خطابش را همگانی بدانیم. خصوصیتی که برای محمد بن مسلم برشمردم، این بود که وی اهل سنت است، اما این ویژگی تعیینکننده نیست، بلکه وابستگیاش به بنیامیه مهم است که از عمال بنیامیه بود که در مناصب مختلف افراد مختلفی را داشتند و یک بخش هم علمایی بودند که در شام و ... ، جزو وابستگان و کارگزاران بنیامیه بودند و از این حیث، موضوع خطاب امام سجاد(ع) قرار گرفته است. بهرغم اینکه محمد بن مسلم به امام(ع) علاقه داشت اما امام(ع) این روابط را زمینهای قرار دادند که او را با مسئولیت و جایگاهش آشنا کنند و به هشدار دهند که موقعیتش را دریابد.
اینکه یک کسی در یک دستگاه نامشروعی ارتباط داشته باشد، تعیینکننده نهایی نیست اما نوع ارتباط و خدماتی که میدهد و خدماتی که برای جامعه میگیرد مهم است و امام سجاد(ع) نیز از همین منظر به تبیین و ارزیابی نوع ارتباط زهری با بنیامیه پرداخته است. بنابراین ما داریم رابطه یک عالم سرشناس که مورد مراجعه دیگران است را با امام(ع) مطرح میکنیم که مورد خطاب امام(ع) است. اگر عنوان بحث را «نکوهشنامه عالمان وابسته و گمراهان عالمنما» گذاشتهایم، در حقیقت خط کلی بحث است که با توضیحاتی که میدهم، در این نامه پیگیری شده است.
در این نامه نکات مهمی آمده که به آنها اشاره میکنم؛ امام(ع) دعا میکنند که خدا ما و تو را از فتنهها کفایت کند و تو را از آتش نجات دهد. سپس میگویند: من میخواهم تو را نجات بدهم. تو کسی هستی که نعمتهای الهی بر تو سنگینی کرده است. در هر حجتی که خدا با آن با تو احتجاج میکند از تو میخواهد پایبند به حکم خداوند باشی. تو مبتلا هستی و باید آزمون پس بدهی تا شکر این نعمتها را به جای آوری. سپس امام(ع) میفرماید: مبادا گمان کنی که خداوند در روز قیامت عذرتراشی بیجا را قبول میکند و کوتاهیهای تو را نادیده میگیرد. خدا از عالمان پیمان گرفته تا آیات الهی را تبیین کنند.
اما آیا محمد بن مسلم به این مسئولیت خود عمل کرده بود؟ در بخش دوم نامه آمده است: تو مسئولیت داشتی حقیقت را پنهان نکنی و حرف بزنی، اما کمترین چیزی که تو پنهان داشتی و کمترین چیزی که بار آن را بر دوش گرفتی، این بود که تنهایی، نگرانی، ترس و بیکسی ظالم را برطرف کردی و خیال ظالم را راحت کردی و موجب شدی تا ظالم کارش را بکند و بگوید علما نیز با ما همراه هستند. محمد بن مسلم کمترین کارش این بود که از ستمکار رفع نگرانی کرده بود. کار دومش این بود که راه را برای ظالم هموار کرده بود.
سپس امام(ع) میفرماید: همین که نزدیک ظالم شدی و دعوت او را اجابت کردی، یعنی راه ظلم او را هموار کردی. حضرت(ع) فرمود: من چقدر میترسم از اینکه روز قیامت همراه خیانتکاران تو نیز بیایی و باید در مورد چیزهایی که در راستای همراهی با ستمگران از آنها گرفتی پاسخ بدهی. تو جایگاهی را گرفتی که برای تو نبود و به کسانی نزدیک شدی که حق کسی را نمیدهند و روی حقوق مردم پا میگذارند.
ما بحث را از رسانهای ارائه میکنیم که متعلق به بیت امام راحل است و باید به امام(ره) نیز اشاره کنم. مسائلی که ایشان در باب امر به معروف و نهی از منکر آورده، جالب توجه است. امام(ره) در مورد سکوت علما و نزدیک شدن علما به دستگاههای جور چندین مسئله دارند. مثلاً فرمودند اگر سکوت علمای دین و رؤسای مذهب، موجب تقویت ظالم بشود، این سکوت حرام است و واجب است که بگویند این رفتار مورد تایید نیست، ولو که موثر نباشد.
اما امام سجاد(ع) در بخش سوم نامه آورده است که محمد بن مسلم مهمترین محور سوءاستفاده ظالمان است. فرمودند: این ظالمان که تو را دعوت کردند و به تو مسئولیت دادند، آیا تو را قطبی قرار ندادند که سنگ ظلم خود را به راحتی به گردش درآوردند و آیا تو را وسیله ظلم خود قرار ندادند؟ سپس امام(ع) فرمودند: تو بیشترین کمک را به دستگاه اموی کردی و تو باعث شدی که دستگاه خواص و عوام رونق گرفت و این خدمت به بنیامیه بود و آن مقداری که به تو دادند، در برابر آن اندازهای که از تو گرفتند چقدر کم است؛ یعنی باید محاسبه کرد و دید چه میدهیم و چه میگیریم.
بنابراین باید برای اصلاح امور حرفمان را بزنیم. حتی در حکومتهای مشروع نیز ممکن است کارهایی واقع شود که باید علما در مقابل آن بایستند. علما که فقط نباید در مقابل بدحجابی بایستند، بلکه مسئله اصلی، حقوقالناس و ستم خواسته و ناخواسته است و خواسته امام سجاد(ع) از علما این است که سکوت نکنند و این خطاب امام(ع) به محمد بن مسلم برای همه علما است.
انتهای پیام