به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین سیدمیرعلی آفتاب، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن 11 آبانماه در نشست علمی «پاسخ به شبهات مستشرقان پیرامون عصمت انبیاء»، گفت: عصمت انبیاء و ائمه(ع) بسیار مهم است، زیرا اگر ایشان خطای سهوی و عمدی داشته باشند و باب آن باز شود، بدون شک پایه دین سست شده و از انتفاع خارج خواهد شد، به همین دلیل دشمنان تلاش زیادی دارند تا عصمت را زیر سؤال ببرند که بعضاً در بین اهل سنت هم چنین باوری وجود دارد.
وی افزود: مستشرقان متأسفانه فعالیتهای تحقیقی خود را عمدتاً به منابع اهل تسنن استناد کردهاند و منابع شیعه را یا استفاده نکرده یا کم استفاده کردهاند، در حالی که یک پژوهش موفق رجوع به همه منابع است. یکی از محققان اسلامی، پرفسور مظفر اقبال، مؤسس مرکز اسلامی کانادا و سر ویراستار برخی دایرةالمعارفهای مستشرقان به مباحث جدلی درباره دین و قرآن در غرب اشاره کرده و گفته است، بحث آکادمیکی قرآن برگرفته از همان سنتی است که جریانات خاصی آن را به وجود آوردهاند.
وی افزود: به باور وی، اصحاب آکادمیک دین را در قالب جدیدی ریخته و از نو معنا کردهاند و وحی را آنگونه که در اسلام فهمیده میشود قبول ندارند و قرآن را کلمةالله نمیدانند. دایرةالمعارف لیدن هم با چنین رویکردی تألیف شده است و قرآن را نوشته یک انسان میدانند.
میرآفتاب اضافه کرد: افراد زیادی از مستشرقان از جمله واکر مطالبی در مورد عصمت بیان کرده و گفته است عصمت برآمده از آیات قرآن نیست و برخی از اینها عصمت را به اهل کتاب، آموزههای زرتشتی و ایران باستان و ... نسبت میدهند؛ واکر گفته است انبیاء میتوانند گناه کنند و مسلمین و متکلمین متقدم هم معتقد به این بودهاند که از انبیاء گناه سر زده است و ظاهر برخی آیات قرآن هم مؤید این مطلب است. وی همچنین گفته که عصمت را بعدها شیعیان برای اظهار قدرت مطلقه ائمه(ع) خود درست کردند و رواج دادند و عصمت انبیاء را نیز به آن افزودند.
استاد دانشگاه علوم و معارف قرآن بیان کرد: از دید وی اهل سنت هم بر این باور هستند که انبیاء از گناهان و به خصوص کبیره مبرا هستند و یکی از متالهان متقدم شیعه گفته است که ائمه باید لغزشناپذیر باشند. با اینکه انبیاء تا حدودی در معرض لغزش بودهاند؛ دونالدسون گفته است که شیعه برای اثبات دعوت امامان خود در برابر اهل سنت، عقیده عصمت انبیاء را به میان کشیدند و به آیه امامت حضرت ابراهیم(ع) استناد کردهاند؛ دونالدسون معتقد است که غزالی معتقد به عصمت نبود، ولی فخررازی از معتقدان سرسخت عصمت انبیاء بود، زیرا او از صوفیه تأثیر پذیرفته است؛ احمدامین هم نظریه عصمت را دور از تعالیم اسلامی و شیعه را مبدع این فکر میداند.
میرآفتاب تصریح کرد: مستشرقین شبهه میکنند که در آیات قرآن، واژه عصمت نیست و حتی نسبتهای گناه به برخی پیامبران(ص) داده شده است؛ عرض بنده این است که گرچه «عصم» در قرآن آمده، اما این واژه در مورد انبیاء در قرآن ذکر نشده است. البته برخی واژگان مانند تطهیر و اذهاب رجس به صراحت بیان شده و قرآن فرموده است که «وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا». این آیه بهترین دلیل بر عصمت است.
وی افزود: الرجس به هر نوع پلیدی گفته میشود و اراده قطعی خداوند این بوده که اهل بیت(ع) را از هر نوع رجسی تطهیر کند یا در مورد انبیاء در آیات متعدد از واژه «مخلَصین» استفاده شده است. شیطان گفته من به عزت خدا قسم میخورم که همه بندگان را فریب دهم، اما مخلَصین استثناء شدهاند. همچنین آیه اصطفی و اجتبی در سوره بقره دال بر برگزیده شدن انبیاء است. در مورد قرآن و ملائکه هم بیان شده که از هر انحراف و اعوجاجی دور هستند که باز دلیلی بر عصمت است.
میرآفتاب بیان کرد: وقتی آیات محکمی در قرآن یافتیم که با آن عصمت ثابت میشود، نباید تا آیه متشابهی را ملاک مخالفت با آن قرار دهیم؛ قرآن فرموده است که عهد الهی به ظالمین نمیرسد و آنها نمیتوانند امام شوند؛ در آیاتی از سوره نساء هم ارسال رسل را اتمام حجت بر بندگان دانسته و در صورتی چیزی حجت است که عصمت در آن باشد یا در سوره نجم تأکید فراوان بر این دارد که پیامبر(ص) جز وحی چیزی نمیگوید. همچنین اطاعت از پیامبر و اولی الامر در برخی آیات به دنبال اطاعت از خدا واجب دانسته شده است.
استاد دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم تصریح کرد: قرآن همانطور که «اطیعوالله» را دستور داده است، در مورد اطاعت از پیامبر(ص) هم به صورت مطلق امر فرموده و بر آن قید نزده است؛ خدا هیچ وقت انسانها را وادار به اطاعت از کسی نمیکند که جاهل یا خطاکار است. همین آیه اسوه به صورت مطلق، پیامبر(ص) را اسوه حسنه برای بشریت معرفی فرموده است؛ آیا ممکن است الگویی خطاکار و گناهکار باشد و قرآن دستور به اطاعت از او کرده باشد؟.
میرآفتاب بیان کرد: در آیه شریفه 26 و 27 جن «عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا؛ إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا» فرموده است که هیچ کسی از غیب خدا آگاه نیست، جز رسولی که خدا از او راضی است و دائماً خدا مراقب است تا پیامبر(ص) در ابلاغ و دریافت وحی مرتکب خطا نشود. همچنین فرموده که ما خودمان ذکر را نازل کرده و محافظ آن هستیم و به پیامبر فرموده که در تلقی و حفظ وحی عجله نکن.
وی افزود: خود پیامبر(ص) هم بر مفهوم عصمت تصریح کرده است، لذا ساخته شیعیان نیست و از نظر عقلی هم عصمت قابل اثبات است؛ ابن عباس از پیامبر(ص) نقل فرموده است که من، علی، حسن و حسین و 9 فرزند از فرزندان حسین(ع) معصوم و مطهر هستند؛ در روایت دیگری بیان شده است که حتی ابوبکر هم در خطبهای به عصمت پیامبر(ص) باور داشت و بر آن تصریح کرده است؛ او گفته او معصوم از خطاب بود و در حالی از دنیا رفت که ضربه شلاقی بر دیگران بدهکار نبود. ابوبکر پیش از صلح حدیبیه هم بر این مسئله اعتراف کرده بود.
استاد دانشگاه علوم و معارف قرآن اظهار کرد: در داستان پنهان کردن یک نامه از سوی یک زن مشرک هم معروف است که پیامبر(ص) فرمودند آن زن نامهای برای مشرکان میبرد؛ امام به همراه چند نفر رفتند و هرقدر جستوجو کردند چیزی نیافتند؛ برخی گفتند برگردیم، اما امام(ع) قسم خوردند که ما هیچگاه از پیامبر(ص) دروغ نشنیدهایم و سراغ آن زن رفت و با شمشیر تهدید کرد و آن زن اعتراف کرد.
وی اضافه کرد: واکر به یکی از متکلمان شیعه یعنی هشام بن حکم نسبت داده که او قائل به عدم عصمت پیامبر(ص) بوده است، گرچه برای امام معصوم عصمت قائل بوده است. البته واکر منبعی ذکر نکرده و حتی نام هشام را هم نیاورده است و ما از قرائن فهمیدیم که مراد وی هشام است. ابن ابی عمیر گفته من با هشام نشست و برخاست زیادی داشتم و روزی از او پرسیدم آیا امام، معصوم است و او گفت بله و ادامه داد همه گناهان از 4 گناه نشئت میگیرد، حرص، حسد، غضب و شهوت و امام(ع) از این 4 گناه مبراست؛ حال وقتی امام(ع) مبراست، آیا پیامبر(ص) نباید واجد این عصمت باشد؟
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن بیان کرد: یکی از آیاتی که مستشرقان برای زیر سؤال بردن عصمت به آن تمسک کردهاند، آیه دوم سوره فتح «لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا» است؛ اینها میگویند پیامبر(ص) گناهان گذشته داشته است و اگر الان هم معصوم باشد، قبلا گناه داشته است؛ برخی مفسران در توجیه این مطلب گفتهاند مراد از گناهان، گناهان امت است، نه خود پیامبر(ص)؛ سیدمرتضی هم گفته است که مراد، کارهای زشتی است که در حق پیامبر(ص) مرتکب شدهاند نه گناهان پیامبر(ص).
استاد علوم و معارف قرآن کریم اظهار کرد: علامه طباطبایی هم فرموده است که ذنب در اینجا به معنای گناه نیست، بلکه به معنای هر چیزی است که دنباله و پیامدی دارد؛ در این صورت خداوند تبعات منفی کارهای پیامبر(ص) را از ایشان دور میکند، چون به صورت طبیعی اعمال پیامبر(ص) باعث عصبانیت مشرکان و مخالفان بود و آنها قصد کشتن ایشان را داشتند و خداوند پیامدهای منفی را دور میکند و سرانجام فتح مکه را نصیب مؤمنان فرموده است.
انتهای پیام