به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین سیدابوالفضل موسویان، استاد دانشگاه مفید، شامگاه ششم اردیبهشت در نشست علمی «قلمرو ولایت سیاسی در قرآن و کلام و سیره امیرالمؤمنین(ع)» با بیان اینکه حکومت امری تعبدی از جانب شارع نیست و اسلام همان روش قبل از خود را پذیرفته و دلیل آن بیعت با پیامبر(ص) و امام علی(ع) است، گفت: امام حسین(ع) ابتدا مسلم را برای گرفتن بیعت به کوفه فرستادند و مسلم هم به امام(ع) اعلام کرد که 30 هزار نفر از کوفیان با شما بیعت کردند. بیعت پیش از اسلام بوده و در سه آیه قرآن بر بیعت تأکید شده است؛ از جمله در سورههای فتح و ممتحنه.
وی اضافه کرد: امام علی(ع) فرمودند که مردم بدون جبر و اکراه با من بیعت کردند. بنابراین ولایت از جانب خداوند تعیین میشود ولی پذیرش مردم در تحقق آن نقش اساسی دارد. کما اینکه در روش امیرالمؤمنین(ع) هم این موضوع رخ داد و تا زمانی که مردم به حضرت اصرار نکردند ایشان خلافت را به دست نگرفتند.
موسویان با اشاره به آیه شریفه «مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَادًا لِي مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَبِمَا كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ» گفت: در این آیه فرموده است هیچ بشری که خداوند به او کتاب، حکم و نبوت داده است، نمیتواند بگوید بنده من باشید نه خداوند؛ در ادامه در آیه بعد فرموده است: «وَلَا يَأْمُرَكُمْ أَنْ تَتَّخِذُوا الْمَلَائِكَةَ وَالنَّبِيِّينَ أَرْبَابًا أَيَأْمُرُكُمْ بِالْكُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»؛ یعنی از مردم خواسته که ایشان را ارباب خودتان نگیرید، زیرا اگر آنها را ارباب خود بگیرید با مسلمانی شما مغایرت دارد؛ ارباب یعنی اینکه تصمیمگیرنده او باشد و همه باید تابع محض او باشند و هر دستوری میدهد اطاعت کنند و چنین چیزی را خداوند هرگز نخواسته و دستور نداده است. بنابراین در مرتبه اول باید ولایت مورد قبول مردم قرار بگیرد.
استاد دانشگاه مفید تصریح کرد: مسئلهای که در اینجا رخ میدهد اختلاف بین مردم و حکومت است و آنچه از سیره و سنت امام علی(ع) به دست میآید این است که حق به مردم داده شده است؛ نمونه آن نماز تراویح بود، خلیفه دوم برخلاف سیره خلیفه اول و پیامبر(ص) آن را به صورت جماعت رواج داد؛ وقتی که امیرالمؤمنین(ع) به خلافت رسیدند به امام حسن(ع) فرمودند که اعلام کنید این نماز در شبهای ماه رمضان به صورت جماعت خوانده نشود، ولی وقتی دیدند که مردم به آن عادت کردهاند و اعتراض زیادی شد امام(ع) فرمودند که ایرادی ندارد و وظیفه ما این بود که به مردم اعلام کنیم این کار شرعی نیست و نمیتوان نماز مستحبی را به جماعت خواند.
موسویان بیان کرد: امام(ع) میتوانستند چند مأمور جلوی مسجد بگذارند و مانع خواندن نماز تراویح به جماعت شوند ولی چنین کاری نکردند. همچنین وقتی امام(ع) به خلافت رسیدند، باید جامعه اسلامی تابع حکومت مرکزی میشد، ولی معاویه در شام با حکومت امام(ع) مخالفت کرد؛ نامههای زیادی رد و بدل شد که فقط 17 نامه آن در نهجالبلاغه نقل شده است. در یک مورد معاویه گفت که اگر مردم مدینه تو را پذیرفتند، مردم شام نمیپذیرند و حضرت(ع) فرمودند که چه فرقی بین من و خلفای قبلی وجود دارد و در ادامه فرمودند به جان خودم سوگند، اگر این کار شدنی بود که ما رأی مردم را بگیریم میگرفتیم، ولی امکان آن وجود ندارد، زیرا عثمان مرده بود و ماهها طول میکشید تا خبر فوت او به همه نقاط جهان اسلام برسد و چنین کاری عرف نبود و مهاجرین و انصار تعیینکننده بودند. همچنین مهاجران و انصار برای خلافتم اصرار کردهاند.
وی اضافه کرد: معاویه بعد از اینکه از پذیرش حکومت امام علی(ع) سر باز زد، به برخی مناطق تحت سیطره امام تجاوز کرد و خلخال از پای آن زن درآورد و مالک اشتر را ترور کرد. امیرالمؤمنین(ع) خطبههای متعددی را برای مردم قرائت فرمودند تا آنها را به جهاد با معاویه ترغیب کنند، ولی برخی جریانات در ابتدا این جهاد را نپذیرفتند؛ با وجود اینکه امام(ع) از پشتوانه وحیانی برخوردار بودند و پیامبر(ص) فرموده بودند که؛ عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَالْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ. یک دسته از آنها پیروان عبیده سلمانی بودند که گفتند ما حاضریم به صفین بیاییم ولی با سپاه شما نه.
موسویان ادامه داد: اینها براساس آیه 9 حجرات «وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ» معتقد بودند که درگیری بین امام و معاویه یک جنگ داخلی است و ما طبق آیه وظیفه داریم که بین معاویه و امام صلح برقرار کنیم و اگر یک طرف سرکشی و بغی کرد، با او بجنگیم. پس ابتدا باید ببینیم که دوطرف چه میگویند.
وی افزود: موضع امیرالمؤمنین(ع) جالب است؛ ایشان فرمودند: «مرحبا و اهلا»؛ بسیارخوب، فقه در دین این است (فقه به معنای عام فهم دین) و هر کسی به این مطلب رضایت ندهد جائر و ستمگر است. گروه دیگر طرفداران ابن مسعود و خواجه ربیع بودند که 400 نفر افراد جنگی داشتند و به امام(ع) فرمودند که ما در مورد این جنگ تردید داریم، زیرا طرفین مسلمان هستند. البته قصد بنده این نیست که حرفهای این دو گروه درست است. اینها درک پایینی داشتند و مرتکب چنین اشتباهی شدند، ولی باز موضع امام علی(ع) جالب است. اینها به حضرت(ع) پیشنهاد دادند که ما را به جایی بفرست که با مشرکان و کفار بجنگیم. به همین دلیل امام(ع) آنها را به خراسان فرستاد که مرز آن روز دنیای اسلام بود؛ امام(ع) برخورد قهرآمیزی نداشتند که آیا جنایات معاویه را نمیبینید؟
موسویان تصریح کرد: برخی در ماجرای جمل و صفین به حضرت فشار وارد کرده و توصیه کردند که مردم را به زور به میدان نیاورید، زیرا وارد جنگ نخواهند شد، کاری که در بسیاری از جنگهای قبل از آن رخ داد و حکومتها مردم را مجبور به ورود به جنگها میکردند. امیرالمؤمنین(ع) در پاسخ فرمودند که میدانم چه چیزی مردم را به راه میآورد، ولی هرگز حاضر نیستم اصلاح شما را به قیمت فاسد شدن خودم انجام دهم. یعنی شما اصلاح میشوید ولی من و حکومتم به استبداد متهم میشویم.
وی در ادامه افزود: البته همیشه فرد مستبد، نظر غلط و حرف باطل ندارد. بنابراین اگر من مردم را به زور به جنگ بیاورم، شما درست شدهاید، ولی حکومت من خراب شده است؛ در جای دیگری به ایشان گفتند که شما باید با شمشیر مردم را به جنگ بیاورید، ولی حضرت فرمودند که اگر قرار است اصلاح آنها به فساد من بینجامد، چنین چیزی را نمیپسندم. حضرت تلاش کردند که مردم را با میل و رغبت وارد میدان کنند.
موسویان بیان کرد: در دنیای امروز با وجود این همه پیشرفت، هنوز بسیاری از حکومتها استبدادی است، چه رسد به آن دوره که ارتباطات بسیار محدود بود و اگر حکومتی مستبد بود، به راحتی دیگران مطلع نمیشدند، ولی هدف حضرت(ع) اصلاح امت با رغبت و میل است. حضرت معتقد بودند که حکومت نباید با زور کاری را انجام دهد. در کلام امام مجتبی(ع) هم چنین رویهای دیده میشود؛ ایشان فرمودند که من دیدم اکثر مردم خواهان صلح هستند و از جنگ کراهت دارند و هرقدر ما درباره مکر و فریب معاویه میگوییم نمیپذیرند. بنابراین صلح را پذیرفتند.
استاد دانشگاه مفید تصریح کرد: باور امامان این بود چیزی را که ما صددرصد به آن اطمینان داریم حق نداریم بر مردم تحمیل کنیم. امام مجتبی(ع) فرمودند که من حق ندارم چیزی را که شما نمیخواهید بر شما تحمیل کنم. همچنین امام علی(ع) در کلمات قصار فرمودهاند کسی که میخواهد با ابزار شر بر دیگران غلبه کند، محکوم به شکست است. البته حضرت در بحث بیتالمال بسیار سختگیرانه رفتار میکردند و وقتی کسانی به حضرت پیشنهاد کردند که به برخی افراد مخالف پول بدهید تا ساکت شوند حضرت برآشفتند که شما از من میخواهید با ظلم پولی را به دیگران بدهم که برای همه مردم است. ما شیعیان میگوییم: «الارض للامام» و آیات شریفه هم انفال را در اختیار پیامبر(ص) و امام معصوم(ع) قرار داده است.
وی در پایان گفت: حضرت فرمودند که من حق ندارم اموال مردم را حیف و میل کنم، زیرا باید دهان مخالفان را ببندم. بنابراین اگر راهی درست بود، حکومت حق ندارد به هر قیمتی آن را عملی کند، زیرا مردم کراهت دارند و آن را نمیپسندند. نمیتوان گفت چون ولایت مطرح است، ولو اینکه ولایت امام معصوم(ع) باشد. پس هر کاری برای پیشبرد اهداف و مقاصد جایز است. اگر مجاز بود نگویید معاویه سیاستمدارتر از علی است. او از من آگاهتر نبود، ولی من هر کاری را برای رسیدن به مقاصد انجام نمیدهم و دین دست مرا بسته است؛ یعنی هدف وسیله را توجیه نمیکند.
انتهای پیام