یازده دشواره فهم اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)
کد خبر: 4060190
تاریخ انتشار : ۰۷ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۴:۱۰
در نشستی بررسی شد

یازده دشواره فهم اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)

عضو هیئت علمی پژوهشکده امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی «روش‌‌پریشی»، تحلیل ایدئولوژیک، تحمیل نظریه بر واقعیت، قدس‌ا‌نگاری حوزه اندیشه، تک‌ساحتی دیدن اندیشه سیاسی، عدم تمایز‌گذاری میان اندیشه سیاسی و آرای سیاسی، اکنون‌ا‌نگاری، خلأ نظریه‌پردازی، حوزه معرفت‌شناختی، بی‌توجهی به بافت و موقعیت فضایی و زمانی و بی‌توجهی به ما به ازای بیرونی را یازده دشواره اصلی فهم اندیشه سیاسی حضرت امام(ره) بیان کرد. ‌

محمد محمودی‌کیا، عضو هیئت علمی پژوهشکده امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی

به گزارش ایکنا؛ نشست علمی «دشواره‌های فهم اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)» به همت معاونت پژوهشی پژوهشکده امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی امروز شنبه، ۷ خردادماه برگزار شد.

در این نشست محمد محمودی‌کیا، عضو هیئت علمی گروه اندیشه سیاسی در اسلام پژوهشکده امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی، سخنرانی کرد که متن سخنان او به شرح ذیل است:

سخنان خود را با طرح این پرسش آغاز می‌کنم که آیا بازتفسیر اندیشه شخصیت‌های تاریخ‌ساز امکان‌پذیر است یا خیر؟ سؤال ناظر به این حقیقت است که با توجه به اینکه موضوعات در جهان سیاست یا در سطح کلان‌تر در جهان اجتماعی، مستحدثه و محصول تغییر در زمان و فضا هستند و فرد یا آن حادثه و رویداد هم غیرقابل تکرار است، آیا بازتفسیر آن اندیشه یا اندیشه‌گر امکان‌پذیر است یا خیر؟

با توجه به اهمیت رخداد انقلاب اسلامی و نیز تأثیر اندیشه رهبران فکری آن در ماهیت نظم سیاسی پسا انقلاب و پیامدهای آن، نمی‌توانیم تاریخ انقلاب و اندیشه اندیشه‌ورزان انقلاب را در زمان گذشته رها کنیم، و از بازتفسیر آن حوادث و اندیشه‌ها بی‌نیاز باشیم، لذا به صورت منطقی نیازمند بازتفسیر تاریخ و اندیشهی چهره‌ها و شخصیت‌های برجسته تاریخ هستیم اما اینکه روش این امر چگونه باشد که با کمترین ضریب خطا این بازتفسیر و بازخوانی اتفاق بیفتد، محل بحث امروز ماست.

سؤال دوم این است که چه عواملی مانع از فهم شایسته از نظام اندیشگی این چهره‌های تاریخ‌ساز می‌شود؟ لذا در این برنامه به ذهنیت‌هایی که مشکل در فهم اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) را ایجاد کرده می پردازم.

اول باید این سؤال را مطرح کرد که چرا نیاز به بارتفسیر اندیشه امام(ره) داریم؟ اندیشه امام(ره) از دو حیث حائز اهمیت است؛ اول از حیث تأسیسی اندیشه و این که مبتنی بر این اندیشه نظامی سیاسی با عنوان جمهوری اسلامی تأسیس شده است. امام(ره) با طرح نظریه ولایت فقیه و عملیاتی‌کردن این نظریه در قالب جمهوری اسلامی، یک الگوی نوین از دولت مدرن را در جهان معاصر را ارائه دادند. دومین حیث این است که با تأسیس نظام جمهوری اسلامی، یک جریان بازتابی از نظریه‌پردازی‌ها در بعد ایجابی و سلبی در ارتباط با موضوعات مختلف مانند رابطه شریعت و سیاست، جایگاه دموکراسی و اراده عمومی در اسلام، نقش فقه و گستره فقه در قانونگذاری یا کاربرد قاعده مصلحت در افتاء، مورد اندیشه‌ورزی‌های دو طیف موافقان و مخالفان قرار گرفت، لذا این دو بعد ضرورت بازتفسیر شایسته اندیشه امام(ره) را ایجاب می‌کند.

در خصوص دشواره‌های فهم اندیشه امام(ره) اولین چالش را چالش روشی می‌دانم. چالش روشی عمدتاً ناظر به این معناست که الزامات روشی در کاربست آن پیرامون موضوع مورد مطالعه با دقت لازم صورت نگرفته است. برای این منظور لازم می‌دانم کمی به مباحث روشی اشاراتی داشته باشم. به طور سنتی سه روش عمده در تحلیل اندیشه سیاسی وجود دارد؛ متن‌گرایی، تحلیل تاریخی مبتنی بر مباحث جامعه‌شناختی و روش قصدگرا.

در روش اول اصالت با متن است به این صورت که باید پوسته متن شکافته شود و به لایه‌های عمیق‌تر اندیشه دست پیدا کنیم و در اینجا رویکرد تفسیری برجسته می‌شود. نقد وارده به این روش آن است که اندیشه‌ورز در فضای خالی اندیشه‌ورزی نمی‌کند و اندیشه براساس تماس با یک سری واقعیت‌های بیرونی شکل می‌گیرد. در روش دوم یا تحلیل تاریخی، تلاش می‌شود با ورود زمینه‌های تاریخی و عینی در تحلیل پدیده‌ها و اندیشه‌های سیاسی خلأ روش متن‌گرایی جبران شود. در سوم یا روش قصدگرا نیز هدف این است که قصد نظریه‌پرداز از ارائه یک نظریه فهم شود.

در ایران طی سال‌های اخیر روش چهارمی با نام روش تحلیل گفتمان در تحلیل موضوعات مرتبط با اندیشه سیاسی مرسوم شده است که در آثار فوکو، موفه، لاکلائو، فرکلاف و ... مشاهده می‌شود که در ادبیات خارج از ایران کمتر در حوزه اندیشه سیاسی مورد استفاده بوده و عمدتاً برای تحقیقات مرتبط با روابط و کنش ارتباطاتی، روان‌شناسی جمعی، مناسبات نژادی، تصویرسازی جمعی، مصرف‌گرایی و ... مورد استفاده محققان بوده است، لذا با عنایت به مطالب گفته شده هر یک از این روش‌ها علی‌رغم مزیت‌ها و نقایص تحلیلی، الزامات روش‌شنتاختی را نیز در ضمن خود دارند که عدم توجه به این الزامات روشی، یکی از چالش‌ها و دشواره‌های فهم اندیشه سیاسی حضرت امام(ره) است که این محل از آن به عنوان «روش‌پریشی» در حوزه مطالعه اندیشه سیاسی ایشان یاد می‌شود.

چالش دوم، تحریر ایدئولوژیک اندیشه سیاسی امام(ره) است. در این راستا لازم است اندیشه سیاسی ایشان مبتنی بر یک سری تحلیل‌های علمی و نظام‌مند تحریر شود. علت این است که تحلیل‌های سیاسی در ارتباط با اندیشه سیاسی امام(ره) بیشتر منعکس‌کننده تحلیل‌ها و مطلوبیت‌های ذهنی کنشگران و خوانشگران اندیشه ایشان است که مبتنی بر یک سری پیش‌فرض‌هاست تا اینکه مستقیم به متن خالق اندیشه مراجعه شود.

سومین دشواره، تحمیل نظریه بر واقعیت است. در واقع به جای اینکه نسبت پسینی و پیشینی بودن موضوعات در نظر گرفته شود، به طور عمده شاهد آن هستیم که در تحلیل و فهم اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)، نظریات موجود بر موضوع اندیشه سیاسی تحمیل می‌شود بدون در نظرگرفتن پیش‌زمینه‌های کلامی، معرفتی، روشی و موضوعی نظریه. طبعاً نمی‌توان انتظار داشت یک ابزارسنجش نادقیق، یافته‌های دقیق ارائه دهد.

دشواره چهارم، قدسی‌ا‌نگاری حوزه اندیشه است؛ اینکه به مرزها و فحوای اندیشه نزدیک نشویم به ما کمکی نمی‌کند. اندیشه باید در چارچوب نقد قرار بگیرد و باید بتوان با اندیشه‌ورز تماس برقرار کرد و ابعاد نظری او را به نقد عالمانه و بررسی نقادانه قرار داد. اگر نگاه قدسی به یک اندیشه داشته باشیم این قدسیت در اندیشه، موجب می‌شود ظرفیت نقد‌پذیری اندیشه در حریمی قرار گیرد که آن حریم مانع از فهم شایسته آن اندیشه شود که نتیجه آن عدم پویایی اندیشه است و مسئله اجتهاد مستمر اتفاق نمی‌افتد و از این رو مسیر اندیشه منقطع می‌شود.

پنجمین چالش، تک‌ساحتی دیدن اندیشه سیاسی است. در واقع ما عمدتاً اندیشه سیاسی را در فقه سیاسی یا تأثیرات آن بر کنش سیاسی محدود می‌کنیم در حالی که این اندیشه ریشه‌های فلسفی، اخلاقی و عرفانی هم دارد و صرف نگاه فقاهتی و رویکرد تک ساحتی به اندیشه سیاسی امام(ره) مانع از فهم شایسته این اندیشه می‌شود.

دشواره ششم، عدم تمایز‌گذاری میان اندیشه سیاسی و آرای سیاسی حضرت امام(ره) است؛ باید یک فصل ممیزه بین این دو قائل شد. برای نمونه در خصوص مسئله ارتباط با آمریکا، برداشتی که از متن امام(ره) دریافت می‌کنم این است که امام یک رأی سیاسی و یک اندیشه سیاسی ارائه می‌دهد. به طوری که آراء، سیر تطور دارد و قابل تغییر است و اندیشه به سان درختی است که ریشه‌های آن در طول زمان عمق بیشتری پیدا می‌کند. آراء، محصول پارامترهای زمان، مکان و فضاست و از این رو، می‌توان استکبارستیزی را در کانون اندیشه سیاسی امام(ره) قرار داد که هر موجودیتی را که بتوان استکبار را بر آن انطبق داد، مصداق استکبار دانسته می‌شود. لذا می‌توان چنین استنباط کرد که آراء سیاسی امام(ره) در حوزه‌های مصداقی است و براین مبنا آمریکای فعلی، مصداق تام و تمام استکبار دانسته می‌شود و امام هم بارها بر این مسئله تأکید کردند که از اگر آمریکا آدم شود و از سایر اگرها صحبت می‌کنند و این نشان می‌دهد آراء تغییرپذیرند و امکان بازگشت و تغییر حکم در مورد آنها وجود دارد. در خصوص تئوری ولایت فقیه هم بخشی از آن مربوط به اندیشه سیاسی و بخشی مربوط به آرای سیاسی امام است که محصول تغییر در شرایط و زمینه‌های حکم است از همین منظر شاهد هستیم که نظریه ولایت فقیه امام(ره) هم در سیر زمانی خود تغییراتی بر آن حادث می‌شود و جزئیات آن مورد بازبینی قرار می‌گیرد که این مسئله ریشه در تغییر در مختصات فضا و زمان دارد.

چالش هفتم، چالش اکنون‌ا‌نگاری است. اینکه ما نسبت به اندیشه سیاسی امام(ره) ‌یک نگاه مقطعی و با تکیه بر ارزش‌های امروزی و بدون توجه به مختصات و بافت زمانی و مکانی اندیشه داشته باشیم یک تصویر نادرستی از اندیشه امام(ره) ارائه می‌دهد. برای نمونه به مسئله خشونت ارجاع می‌دهم. خشونت یک ما به ازای بیرونی دارد که باعث می‌شود ما عملی را خشونت‌آمیز تلقی کنیم اما این ادراک از خشونت یک امر نسبی است. در واقع خشونت یک امر برساخته اجتماعی که به صورت بیناذهنی توسط کنشگران اجتماعی ادراک می‌شود. برای نمونه ممکن است در آینده حتی صدور حکم زندان برای افراد نیز مصداق نقض حقوق بشر و مصداق خشونت تلقی شود. این مسئله به وجه برساختگی ادراکات بشری بازمی‌گردد و امری است که تابع مخصات محیطی است.

هشتمین دشواره فهم اندیشه سیاسی حضرت امام(ره)، چالش خلأ نظریه‌پردازی و بسط نظری اندیشه امام(ره) است. به عبارتی با فقدان نظریه‌پردازان اصلی انقلاب در سال‌های ابتدایی انقلاب، آن استمرار لازم برای بسط نظریه‌پردازی اندیشه سیاسی امام(ره) دچار یک توقف شد و بیشتر ابعاد فقهی و عرفانی اندیشه امام(ره) مورد توجه جامعه دانشگاهی قرار گرفت و سایر ابعاد شناختی اندیشه ایشان به صورت یک نگاه منظومه‌ای با این چالش خلأ نظریه‌پردازی مواجه شد.

دشواره نهم، دشواره معرفت‌شناختی است. یکی از تعریض‌ها و نقدهای منتقدین بیرونی به اندیشه سیاسی امام(ره) این است که نظریه ولایت فقیه به عنوان کاربردی‌ترین و محوری‌ترین مؤلفه و مفهوم در اندیشه سیاسی امام(ره)، نه یک طرح برای توسعه معرفت، بلکه برنامه‌ای برای کسب قدرت آن هم براساس یک خوانش قدسی است. برای مقابله با چالش تحلیل اندیشه سیاسی امام(ره) بر مدار قدرت، نیازمند یک فضای نقادانه، آزاداندیشی و نقد علمی هستیم و نیاز به آن داریم فضای نقد و تحلیل علمی اندیشه سیاسی امام(ره) را باز کنیم تا به این نقدها و شبهات پاسخ داده شود تا آن ذهنیت‌های برساخت‌گرایانه برطرف شود و این تعارض میان عین و ذهن رفع شود. هرچقدر به این مسائل پاسخ داده نشود و به این پهنای باند انتقادی اندیشه‌ورزی انقلاب اسلامی دامن زده شود منجر به حاشیه رفتن و انزوا رفتن هرچه بیشتر اندیشه انقلاب و امام می‌شود.

دهمین چالش این است که به بافت و موقعیت فضایی توجه نمی‌شود. در واقع وقتی از امام(ره) صحبت می‌کنیم باید ببینیم این متن در چه مختصات فضایی و زمانی خلق شده است. مثلا کشف الاسرار توسط امام(ره) در آغازین سال‌های دهه 1320 نوشته شده و ایشان در آن زمان یک طلبه فاضل و جوان است، اما وقتی جلوتر می‌آییم و به کتاب‌های نظیر البیع یا تحریر الوسیله می‌رسیم دیگر ایشان به عنوان یک مرجع تقلید شناخته می‌شود و شرایط و مختصات تغییر پیدا کرده است و یا در دوره پسا انقلاب، و در هنگامه نامه تاریخی خود به صدر هیئت رئیسه اتحاد جماهیر شوروی، علاوه بر مرجع تقلید بودن، یک رهبر سیاسی هم هست و لذا شاهد هستیم که جنس کنش و مؤلفه‌های شکل‌دهنده محیط کنش تغییر پیدا کرده است و باید در تبیین و بازشناخت اندیشه سیاسی ایشان به این وضعیت‌های تفاوت توجه کرد.

چالش یازدهم، مسئله توجه به ما به ازای بیرونی است. برای نمونه امام(ره) در دوره پسا جنگ به صورت مکرر به «اسلام آمریکایی» اشاره می‌کنند. در صورتی که امروزه شاهد هستیم اسلام آمریکایی بدون توجه به ما به ازای آن به کار گرفته می‌شود. امام(ره) بعد از جنگ بزرگ‌ترین خطر پیش روی جهان اسلام و انقلاب اسلامی از درون را خطر اسلام آمریکایی می‌دانست و لذا باید به آن فضا رفت و دید چه مؤلفه‌های محیطی اندیشمند را به سمت کاربست مفهوم جدیدی در ادبیات سیاسی انقلاب سوق داد؟ همینطور می‌توان تعبیر «آخوندهای خشکه مقدس» را نیز اینگونه بررسی کرد. در واقع ما عمدتاً اندیشه سیاسی امام(ره) را بدون نگاه به ما به ازای بیرونی، تحلیل موقعیت، ماهیت و فحوای کلام و قصدیت گوینده یا نگارنده از یک متن تحلیل می‌کنیم.

انتهای پیام
captcha