به گزارش ایکنا، رهبر معظم انقلاب روز چهارشنبه ۱۴ دی، برای اولین بار دیدار جداگانهای با اقشار مختلف بانوان داشتند و در این دیدار به آیات زیادی از قرآن برای تبیین بیانات خود استناد کردند که شاید تا امروز پراستنادترین سخنرانی ایشان در سال ۱۴۰۱ به قرآن بوده که محور اصلی این آیات خانواده و روابط زن و مرد و سبک زندگی دینی است که عبارتند از: آیات ۳۵ سوره «احزاب»، ۱۹۵ سوره «آل عمران»، ۲۲۸ سوره «بقره»، ۱۰ تا ۱۲ سوره «تحریم»، ۹ سوره «قصص»، ۳۶ سوره «یس»، ۴۹ سوره «ذاریات»، ۱۸۹ سوره «اعراف»، ۲۱ سوره «روم» و ۲۴ سوره «توبه».
بر این اساس ایکنا با توجه به اهمیت مسئله خانواده و سبک زندگی دینی در سلسله گزارشهایی به مرور و در قسمتهای مختلف به بیان تفاسیر و نکات پیرامون این آیات میپردازد که در قسمت اول نکات مربوط به آیه 21 سوره «روم» ارائه شد.
در دومین قسمت از این سلسله گزارشها به بررسی تفاسیر و نکات پیرامون آیه 35 سوره احزاب میپردازیم که رهبر معظم انقلاب در بخشی از بیاناتشان با استناد به این آیه فرمودند: «درباره نظر اسلام اینجوری میشود گفت که اسلام در ارزشگذاری انسانی و اسلامی، «انسان» را مورد نظر دارد؛ زن و مرد هیچ خصوصیتی ندارند، هیچ تفاوتی ندارند؛ تساوی زن و مرد در زمینه ارزشهای انسانی و اسلامی جزو مسلمات اسلام است؛ در این هیچ تردیدی نیست. در آیه قرآن و در دنباله همین آیاتی که اینجا تلاوت شد، اینجوری میفرماید: اِنَّ المُسلِمینَ وَ المُسلِماتِ وَ المُؤمِنینَ وَ المُؤمِناتِ وَ القانِتینَ وَ القانِتاتِ وَ الصّادِقینَ وَ الصّادِقاتِ وَ الصّابِرِینَ وَ الصّابِراتِ وَ الخاشِعینَ وَ الخاشِعاتِ وَ المُتَصَدِّقینَ وَ المُتَصَدِّقاتِ وَ الصّائِمِینَ وَ الصّائِماتِ وَ الحافِظینَ فُروجَهُم وَ الحافِظاتِ وَ الذّاکِرینَ اللهَ کَثیراً وَ الذّاکِرات؛ ده خصوصیّت عمده را ذکر میکند برای مرد و زن، که همه [در اجر] یکسانند؛ اَعَدَّ اللهُ لَهُم مَغفِرَةً وَ اَجراً عَظیما. نگاه اسلام این است.»
متن آیه: «إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا»
ترجمه آیه: «مردان و زنان مسلمان، و مردان و زنان با ايمان، و مردان و زنان عبادتپيشه، و مردان و زنان راستگو، و مردان و زنان شكيبا، و مردان و زنان فروتن، و مردان و زنان صدقهدهنده، و مردان و زنان روزهدار، و مردان و زنان پاكدامن، و مردان و زنانى كه خدا را فراوان ياد مىكنند، خدا براى [همه] آنان آمرزشى و پاداشى بزرگ فراهم ساخته است.»
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان درباره این آیه بیان میدارد که «شريعت مقدسه اسلام در كرامت و حرمت اشخاص از نظر ديندارى فرقى بين زن و مرد نگذاشته و در آيه مورد بحث با صراحت بيشترى آن را بيان كرده است. پس مقابلهاى كه در جمله (ان المسلمين و المسلمات و المؤمنين و المومنات) بين اسلام و ايمان انداخته، مىفهماند كه اين دو با هم تفاوت دارند و نوعى فرق بين آن دو هست؛ اولا اسلام به معناى تسليم دين شدن از نظر عمل است و عمل هم مربوط به جوارح و اعضاى ظاهرى بدن است و ايمان امرى است قلبى و ثانياً اينكه گفتيم ايمان امرى است قلبى، عبارت است از اعتقاد باطنى، به طورى كه آثار آن اعتقاد در اعمال ظاهرى و بدنى نيز ظاهر شود. پس اسلام عبارت شد از تسليم عملى براى دين، به اينكه همه تكاليف آن را بياورى و آنچه از آن نهى كرده ترک كنى و (مسلمون) و (مسلمات) مردان و زنانى هستند كه اين طور تسليم دين شده باشند و اما (مؤمنين) و (مؤمنات) مردان و زنانى هستند كه دين خدا را در دل خود جاى داده باشند، به طورى كه وقتى به اعمال آنان نگاه مىكنى، پيداست كه اين شخص در دل به خدا ايمان دارد، پس هر مؤمنى مسلمان هست، ولى هر مسلمانى مؤمن نيست.
و القانتين و القانتات: كلمه(قنوت) به طورى كه گفتهاند به معناى ملازمت در اطاعت و خضوع است و در نتيجه معناى دو كلمه مورد بحث مردان و زنانى است كه ملازم اطاعت خدا و همواره در برابر او خاضعند.
و الصادقين و الصادقات: كلمه(صدق) به معناى هر فعل و قولى است كه مطابق با واقع باشد و مرد و زن با ايمان هم در ادعاى ديندارى صادقند و هم در گفتار راست مىگويند و هم خلف وعده نمىكنند.
و الصابرين و الصابرات: اينان كسانى هستند كه هم در هنگام مصيبت و بلاء، صبر مىكنند و هم در هنگام اطاعت و هم آنجا كه گناهى پيش آمده، در ترک آن صابرند.
و الخاشعين و الخاشعات: كلمه(خشوع) به معناى خوارى و تذلل باطنى و قلبى است، همچنان كه كلمه(خضوع) به معناى تذلل ظاهرى و با اعضاى بدن است.
و المتصدقين و المتصدقات: كلمه(صدقه) به معناى خرج كردن مال است در راه خدا، كه يكى از مصاديق آن زكات واجب است.
و الصائمين و الصائمات: مراد از(صوم) روزههاى واجب و مستحب هر دو است.
و الحافظين فروجهم و الحافظات: يعنى كسانى كه فروج خود را حفظ مىكنند و آن را در غير آنچه خدا حلال كرده به كار نمىبندند.
و الذاكرين الله كثيرا و الذاكرات: يعنى (و الذاكرات الله) كه كلمه (الله) به خاطر اينكه معلوم بوده حذف شده يعنى؛ و كسانى كه ذكر خدا را بسيار مى كنند، هم با زبان و هم با قلب، و اين ذكر شامل نماز و حج نيز هست.»
آیتالله مکارم شیرازی نیز در تفسیر نمونه پیرامون این آیه چنین آورده است که «به دنبال بحثهایى كه درباره وظایف همسران پيامبر(ص) در آيات گذشته ذكر شد در آيه مورد بحث، سخنى جامع و پر محتوى درباره همه زنان و مردان و صفات برجسته آنها بيان شده است و ضمن برشمردن ۱۰ وصف از اوصاف اعتقادى و اخلاقى و عملى آنان، پاداش عظيم آنها را در پايان آيه برشمرده است.
بخشى از اين اوصاف دهگانه از مراحل ايمان سخن مىگويد؛ اقرار به زبان، تصديق به قلب و جنان و عمل به اركان. قسمت ديگرى پيرامون كنترل زبان و شكم و شهوت جنسى كه سه عامل سرنوشتساز در زندگى و اخلاق انسانها مىباشد بحث مىكند.
در بخش ديگر از مسئله حمايت از محرومان و ايستادگى در برابر حوادث سخت و سنگين يعنى صبر كه ريشه ايمان است و سرانجام از عامل تداوم اين صفات يعنى ذكر پروردگار سخن به ميان مىآورد و مىگويد: مردان مسلمان و زنان مسلمان (ان المسلمين و المسلمات) و مردان مؤمن و زنان مؤمنه (و المؤ منين و المؤمنات) و مردانى كه مطيع فرمان خدا هستند و زنانى كه از فرمان حق اطاعت مىكنند (و القانتين و القانتات).
گرچه بعضى از مفسران، اسلام و ايمان را در آيه فوق به يک معنى گرفتهاند، ولى پيدا است كه اين تكرار نشان مىدهد منظور از آنها دو چيز متفاوت است؛ اشاره به اينكه اسلام همان اقرار به زبان است كه انسان را در صف مسلمين قرار مىدهد و مشمول احكام آنها مىكند، ولى ايمان تصديق به قلب و دل است.
قانت از ماده قنوت چنانكه قبلاً هم گفتهايم به معنى اطاعت توأم با خضوع است؛ اطاعتى كه از ايمان و اعتقاد سر زند و اين اشاره به جنبههاى عملى و آثار ايمان مىباشد. سپس به يكى ديگر از مهمترين صفات مؤمنان راستين، يعنى حفظ زبان پرداخته مىگويد: و مردان راستگو و زنان راستگو (و الصادقين و الصادقات). از روايات اسلامى استفاده مىشود كه استقامت و درستى ايمان انسان به استقامت و درستى زبان او است.
از آنجا كه ريشه ايمان، صبر و شكيبایى در مقابل مشكلات است و نقش آن در معنويات انسان همچون نقش سر است در برابر تن، پنجمين وصف آنها را اين گونه بازگو مىكند: و مردان صابر و شكيبا و زنان صابر و شكيبا (و الصابرين و الصابرات).
از طرفى مىدانيم يكى از بدترين آفات اخلاقى، كبر و غرور و حب جاه است و نقطه مقابل آن خشوع، لذا در ششمين توصيف مىفرمايد: و مردان با خشوع و زنان با خشوع (و الخاشعين و الخاشعات).
گذشته از حب جاه، حب مال نيز آفت بزرگى است و اسارت در چنگال آن، اسارتى است دردناک و نقطه مقابل آن انفاق و كمک كردن به نيازمندان است لذا در هفتمين توصيف مىگويد: و مردان انفاقگر و زنان انفاقكننده (و المتصدقين و المتصدقات).
گفتيم سه چيز است كه اگر انسان از شر آن در امان بماند از بسيارى از شرور و آفات اخلاقى در امان است؛ زبان و شكم و شهوت جنسى. به قسمت اول در چهارمين توصيف اشاره شد اما به قسمت دوم و سوم در هشتمين و نهمين وصف مؤمنان راستين اشاره كرده مىگويد: و مردانى كه روزه ميدارند و زنانى كه روزه مىدارند (و الصائمين و الصائمات) و مردانى كه دامان خود را از آلودگى به بيعفتى حفظ مىكنند و زنانى كه عفيف و پاكند (و الحافظين فروجهم و الحافظات).
سرانجام به دهمين و آخرين صفت كه تداوم تمام اوصاف پيشين بستگى به آن دارد پرداخته مىگويد: و مردانى كه بسيار به ياد خدا هستند و زنانى كه بسيار ياد خدا مىكنند (و الذاكرين الله كثيرا و الذاكرات).
آرى آنها با ياد خدا در هر حال و در هر شرايط، پردههاى غفلت و بيخبرى را از قلب خود كنار مىزنند، وسوسهها و همزات شياطين را دور مىسازند و اگر لغزشى از آنان سر زده، فورا در مقام جبران بر مىآيند تا از صراط مستقيم الهى فاصله نگيرند.
در اينكه منظور از ذكر كثير چيست در روايات اسلامى و كلمات مفسرين، تفسيرهاى گوناگونى ذكر شده كه ظاهرا همه از قبيل ذكر مصداق است و مفهوم وسيع اين كلمه شامل همه آنها مىشود.
در پايان آيه، پاداش بزرگ اين گروه از مردان و زنانى را كه داراى ويژگيهاى دهگانه فوق هستند چنين بيان مى كند: خداوند براى آنها مغفرت و پاداش عظيمى فراهم ساخته است (اعد الله لهم مغفرة و اجرا عظيما)؛ نخست با آب مغفرت گناهان آنها را كه موجب آلودگى روح و جان آنها است مىشويد، سپس پاداش عظيمى كه عظمتش را جز او كسى نمىداند در اختيارشان مىنهد، در واقع يكى از اين دو جنبه نفى ناملايمات و ديگری جلب ملايمات دارد.
تعبير به اجرا خود دليل بر عظمت آن است و توصيف آن با وصف عظيم تأكيدى بر اين عظمت است و مطلق بودن اين عظمت دليل ديگرى است بر وسعت دامنه آن. بديهى است چيزى را كه خداوند بزرگ، بزرگ بشمرد فوقالعاده عظمت دارد.
نكته نيز قابل توجه است كه جمله اعد (آماده كرده است) با فعل ماضى، بيانى است براى قطعى بودن اين اجر و پاداش و عدم وجود تخلف و يا اشارهاى به اينكه بهشت و نعمتهايش از هم اكنون براى مؤمنان آماده است.»
رهبر معظم انقلاب نیز در سخنانی برای تبیین جایگاه زن و مرد در اسلام با استناد به این آیه میفرمایند: «نگاه اسلام این است که زن و مرد از لحاظ ارزشهای انسانی برابرند: اِنَّ المُسلِمینَ وَالمُسلِماتِ وَالمُؤمِنینَ وَالمُؤمِنٰتِ وَالقٰنِتینَ وَالقانِتٰتِ وَالصٰدِقینَ وَالصّادِقٰتِ وَالصٰبِرینَ وَالصّابِرٰت، تا آخر؛ مرد مسلمان و زن مسلمان در مورد ارزشهای الهی و انسانی هیچ تفاوتی با همدیگر ندارند. وظایف مشترکی هم هر دو دارند؛ وظیفه امر به معروف مشترک است، وظیفه خدمت مشترک است، وظیفه جهاد فیسبیلالله [برای] هر کدام به نوعی مشترک است، مربوط به مرد یا مربوط به زن ویژه نیست. هر کدام هم وظایف ویژهای دارند؛ زن وظایفی دارد، مرد وظایف ویژهای دارد که خدای متعال به خاطر اداء همین وظایف ویژه، ترکیب ساختمان جسمی و روحی آنها را هم متناسب با آن وظیفه بنا کرده و خلق کرده. بنابراین این نگاه اسلام و نگاه جمهوری اسلامی به زن است، و ما به این نگاه افتخار میکنیم؛ ما سر تا پا اعتراض به منطق غربی و روش غربی و سبک زندگی غربی در مورد زنیم؛ معتقدیم آنها به زن دارند ظلم میکنند.» (بیانات در ارتباط تصویری با مداحان، 15 بهمن 1399)
لذا میتوان گفت گاهی اینگونه تصور میشود كه اسلام كفه سنگين شخصيت را براى مردان قرار داده و زنان در برنامه اسلام جای چندانی ندارند. شايد ریشه این اشتباه برخی تفاوتهاى حقوقى است كه هر كدام دليل و فلسفه خاصى دارد ولى بدون شک قطع نظر از اين گونه تفاوتها كه ارتباط با موقعيت اجتماعى و شرایط طبيعى آنها دارد هيچگونه فرقى از نظر جنبههاى انسانى و مقامات معنوى ميان زن و مرد در برنامههاى اسلام وجود ندارد. آيه فوق دليل روشنى براى اين واقعيت است زيرا به هنگام بيان ويژگیهاى مؤمنان و اساسیترين مسائل اعتقادى و اخلاقى و عملى، زن و مرد را در كنار يكديگر همچون دو كفه يک ترازو قرار مىدهد و براى هر دو پاداشى يكسان بدون كمترين تفاوت قائل مىشود.
در حقیقت تفاوت جسمى مرد و زن را همچون تفاوت روحى آنها نمىتوان انكار كرد و بديهى است كه اين تفاوت براى ادامه نظام جامعه انسانى ضرورى است و آثار و پيامدهایى در بعضى از قوانين حقوقى زن و مرد ايجاد مىكند ولى اسلام هرگز شخصيت انسانى زن را، برخلاف برخی مکاتب، زير سؤال نمىبرد كه آيا زن واقعا انسان است و آيا روح انسانى دارد يا نه ؟! نه تنها زير سؤال نمىبرد بلكه هيچگونه تفاوتى از نظر روح انسانى در ميان اين دو قائل نيست.
اسلام براى زن همان استقلال اقتصادى را قائل شده كه براى مرد برخلاف بسيارى از قوانين دنياى گذشته و حتى امروز كه براى زن مطلقاً استقلال اقتصادى قائل نيستند، به همين دليل در علم رجال اسلامى، به بخش خاصى مربوط به زنان دانشمندى كه در صف روات و فقها بودند برخورد مىكنيم كه از آنها به عنوان شخصيتهایى فراموشناشدنى ياد كرده است.
با این توصیفات میتوان از این آیه چنین نتیجه گرفت که:
ـ انسان زمانى كامل مىشود كه همه كمالات را در خود داشته باشد نه فقط بعضى را.
ـ نشانه جامعيّت اسلام آن است كه كمال را در همه ابعاد اعتقادى، اخلاقى، عملى، فردى و اجتماعى انسان مطرح مىكند.
ـ رشد انسان، مرحلهاى و گام به گام است؛ ابتدا اسلام با زبان، سپس ايمان با دل، سپس اطاعت، صداقت، صبر و ...
ـ انسان كامل، علاوه بر اقرار به زبان (اسلام) و باور قلبى (ايمان)، بايد شكم و شهوت و زبان خود را كنترل كند؛ کنترل شكم با روزه، كنترل زبان با صداقت، كنترل شهوت با دورى از حرام، مبارزه با غرور با داشتن تواضع، غفلتزدايى با ذكر و ياد خدا، مقاومت در برابر ملامتها و کنایهها با نيروى صبر و غافل نماندن از محرومان با انفاق.
ـ زن، حق مالكيت و بخشش مالى دارد.
ـ زن و مرد، در رشد كمالات معنوى و انسانى و دريافت پاداش يكسانند.
انتهای پیام