پیوند اوقات فراغت و ترویج دین‌داری برای رسیدن به حیات طیبه
کد خبر: 4139533
تاریخ انتشار : ۱۶ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۶:۵۳
سیدمحمود نجاتی تبیین کرد؛

پیوند اوقات فراغت و ترویج دین‌داری برای رسیدن به حیات طیبه

یک جامعه‌شناس حوزه دین معتقد است:‌ شاخص‌های ایجابی اوقات فراغت در نگرش دینی مدنظر حکومت فقهی را باید در چند مؤلفه کلیدی مندرج در اسناد بالادستی ملاحظه کرد‌؛ یعنی در پیوند دادن اوقات فراغت به تقویت هویت دینی و توسعه سبک زندگی اسلامی و ترویج دین‌داری برای رسیدن به حیات طیبه.

فراغت به معنای فارغ شدن است و فارغ شدن معنای رهایی می‌دهد. «اوقات فراغت» زمان آسودگی و رهایی از کار و تحصیل است که برای هر فرد به وقت مقتضی رخ می‌دهد. در تصور رایج «اوقات فراغت» تداعی‌کننده ماه‌های تابستان یا روزهای نوروز است و گویا در زمان‌های دیگر فراغتی وجود ندارد، در صورتی که پایان ساعات کاری و تحصیلی هر فرد در هر روز یا پایان هفته‌ها نیز جدا از «اوقات فراغت» نیست و بخشی از آن محسوب می‌شود. کاویدن زمان‌های رهایی نوجوانان و جوانان ایرانی جستار مورد مطالعه ماست.

به همین منظور به سراغ سیدمحمود نجاتی حسینی، پژوهشگر مطالعات علم و دین و مدیرگروه دین انجمن انسان‌شناسی ایران، رفتیم تا درباره موضوع «اوقات فراغت» گفت‌وگو کنیم. در ادامه مشروح بخش نخست این گفت‌وگو را می‌خوانید.

ایکنا - نگاه دین به اوقات فراغت چگونه است؟

به طور عام نگاه دین به هر مسئله‌ای از زندگی فردی و جمعی ما یک نگاه ایدئالیستی همراه با سویه‌های راهبردی و تجویزی است، اما به طور خاص در دین اسلام هم نگاه رئالیستی– انتقادی، هم نگاه ایدئالیستی-تصحیحی و هم رویه راهبردی–تجویزی برای بهزیستی اخلاقی فرهنگی و اجتماعی معنوی به امور وجود دارد، اما به این معنا نیست که ما توقع داشته باشیم دین اسلام برای هر مسئله‌ای از زیست فردی اجتماعی ما به ویژه مسائل مستحدثه مدرنی مانند «اوقات فراغت» به معنای امروزین آن حکم صادر کرده باشد. در این قبیل موارد منطقی است که ببینیم مسئله و پدیده اجتماعی فرهنگی مدرنی از نوع «اوقات فراغت»، که موضوع بحث در علوم اجتماعی و مطالعات فرهنگی است، چطور می‌تواند با آموزه‌های دینی و نگرش دین به امر جامعه نسبت مناسب و متناسبی را برقرار کند.

اجازه دهید یک مثال دم‌دستی مقایسه‌ای بزنم؛ در اکثر مواقع و در تمام فرهنگ‌های موجود و وفق تجربه‌های اجتماعی اوقات فراغت در جهان چندفرهنگی ما و وفق داده‌های فراهم‌شده در پژوهش‌های جامعه‌شناسی اوقات فراغت، مشخص شده است که یک اصل عرفی فرهنگی در الگوی استاندارد برای گذران اوقات فراغت وجود دارد و آن این است که هر نوع اوقات فراغتی باید «سالم» باشد؛ یعنی اوقات فراغت خطرناک و ناسالم و پرمخاطره توصیه نشده است. در اینجا بدون هرگونه تبصره موضعی می‌توان رد پای آموزه‌های دینی را هم دید، چون در هر نوع نگرش دینی اعم از شرقی و غربی و اسلامی و غیراسلامی «معیار سلامت» برای وجود رفاه، بهزیستی، تفریح، شادمانی، شادباشی، نشاط، شادابی و طراوت روحی و معنوی یک شاخص استاندارد و معمول جهانی اعم از عرفی و شرعی است، زیرا نقطه اشتراک نگاه فرهنگی عرفی مدرن و نگاه دینی سنتی و مدرن به موضوعات و مسائل اجتماعی فرهنگی و زندگی فردی و گروهی و جمعی در انسان‌گرایانه بودن این نگاه و حفظ سلامت روحی معنوی جسمی اعضای جامعه بشری جهانی است.

آنچه گفتم از امهات بحث در «جامعه – انسان‌شناسی دین» و به ویژه «جامعه‌شناسی اسلام» و نیز به صورت موردی آن «جامعه‌شناسی تشیع» است. حتی اگر از منظر «جامعه‌شناسی فقه» به اوقات فراغت که موضوع اجتماعی برای یک حکم فقهی است نگاه کنیم، باز خواهیم دید که منطقی‌ترین، اصولی‌ترین، عقلانی‌ترین، واقع‌بینانه‌ترین و علمی‌ترین راه این است که به دنبال نسبت‌های متناسب، مقتضی، مناسب‌ و به‌روز میان آموزه‌های دینی مرتبط‌تر با پدیدهای اجتماعی مدرن از جمله اوقات فراغت و نحوه گذران آن باشیم به جای اینکه به صورت سنتی به دنبال کشف ما به ازای واژه اوقات فراغت در احادیث اسلامی شیعی بگردیم یا بخواهیم عیناً یک پدیده «گذران اوقات فراغت دینی» را به عنوان بدیل «گذران اوقات فراغت عرفی مدرن» وضع کنیم!

با این وصف به نظر من از لحاظ جامعه شناختی و مطالعات فرهنگی می‌توان پذیرفت که امکان شکل‌گیری نحوه گذران معنوی اوقات فراغت همچون نحوه گذران مادی اوقات فراغت نیز متصور و منطقی و معقول است. یک نمونه مثل مشهور و رایج آن هم در جهان سنتی و هم در جهان مدرن کنونی ما از گذران معنوی اوقات فراغت؛ پدیده فرهنگی دینی اجتماعی زیارت است. زیارت هم در جهان مسیحی، یهودی، هندو، بودیستی، شینتویی و هم در جهان مهم و چند فرهنگی اسلام و به خصوص زیست جهان شیعی جاری است. از همین منظر منطقاً می‌توان پذیرفت و بعینه مشاهده کرد که چگونه پیوند میان دو زیست جهان مادی و معنوی اوقات فراغت در پدیده اجتماعی فرهنگی عرفی و عمل دینی مذهبی زیارت به  یکدیگر می‌رسند.

منظور پیدایش صنعت گردشگری مذهبی و پدیده سفرها و اردوهای مذهبی است که اکنون در ایران بخش اعظمی از فعالیت برنامه‌ریزی، توسعه و مدیریت حکومتی دولتی اوقات فراغت است؛ مانند اردوهای زیارتی بقاع متبرکه ائمه(ع)، اردوهای راهیان نور، حجین عمره و تمتع. در حال حاضر طر‌ح‌های بومگردی عرفی اوقات فراغت هم‌رنگ و بوی مذهبی به خود گرفته‌اند و شامل زیارت امام‌زاده‌های محلی بومی پرتعداد و رو به تکثیر در روستا‌ها و مناطق کوهستانی و در دل طبیعت هم می‌شوند‌.

بنابراین دست‌کم در مورد اوقات فراغت و شیوه‌های گذران آن و احتمالاً در مورد بسیاری دیگر از موارد مشابه آن در زندگی اجتماعی فرهنگی که داریم، شاهد همگرایی و تقریب افق‌های عرفی فرهنگی اجتماعی با افق‌های دینی هستیم. با این حال در کنار اشتراکات نگرش‌های دینی سنتی به فرهنگ، جامعه و مسائل اجتماعی از جمله نگرش‌های اسلامی شیعی به ویژه نگرش سنتی فقهی که کمتر تن به مدرن شدن می‌دهد، اگر نگوییم اصلاً قابل مدرن شدن نیست، قاعدتاً و منطقاً مقتضیات معرفتی و شئون عقیدتی خاص خود را دارند که باید آنها را مورد تأمل و بحث قرار داد.

برای نمونه بحث و شاخص دینی فقهی شده «حلال بودن / حرام نبودن» ماهیت و نحوه گذران اوقات فراغت، تفریح، تفرج، گردشگری، پیک‌نیک، شادی و نشاط، شادابی، شادباشی و خوش‌باشی در کنار معیار عرفی فرهنگی سلامت و سالم بودن اوقات فراغت می‌تواند نمونه خوبی برای فهم نگاه دینی فقهی شده به این مسئله و تمایز آن از نگاه عرفی فرهنگی استاندارد جهانی باشد. به طور خلاصه در نگاه دینی فقهی‌شده موجود و مستقر می‌توان دو معیار مهم را برای استانداردسازی هرگونه گذران اوقات فراغت، تفریح، تفرج، گردشگری، پیک‌نیک، شادی و نشاط، شادابی، شادباشی و خوش‌باشی ملاحظه کرد که عبارت است از سالم بودن و حلال بودن، در حالی که به اصطلاح جامعه‌شناختی آن تعریف عملیاتی‌شده از سلامت و سالم بودن اوقات فراغت شسته‌رفته‌تر است، اما معمولاً  تعریف عملیاتی‌شده فقهی از حلال بودن و حرام نبودن اوقات فراغت چنین نیست یا هنوز شسته‌رفته نشده است.

البته در برخی موارد یک تبصره موضعی دینی فقهی شده مهم و پیچیده و سخت دیگر هم به این مسئله اضافه می‌شود و آن این است که هیچ نوع گذران اوقات عمر در زندگی روزمره از جمله اوقات فراغت نباید مشمول اصل مهم قرآنی‌ لهو ولعب، یعنی انما الحیوه الدنیا لهو ولعب، بطالت، بیهودگی، سرگرمی مضر، مهلک و مخرب برای ذهن، قلب، روح، ایمان و اعتقادات و دنیوی شدن زندگی روزمره شده باشد. به قول مولوی در مثنوی شرف معنوی و در تفسیر موسع و مشعشع این آیه شریفه: «گفت عالم، لهو و لعب است و شما / کودکیت و راست فرماید خدا».

با این وصف هر دو معیار سالم و حلال بودن گذران اوقات فراغت در سایه لهو و لعب نبودن اوقات فراغت باید از نو تعریف، تشریح، تبیین و تفسیر شوند یا دست‌کم در نگاه دینی به زندگی روزمره و نگرش فقهی به اوقات فراغت. کار راحتی نیست، چون ملاحظات عقیدتی و معرفتی و مقتضیات جامعه شناختی و فقهی خاص خود را دارد که منطقاً باید آن را در متن «جریان فقه اجتماعی» و زمینه «جامعه‌شناسی فقه» پی‌ گرفت. این‌ها پروژه‌های معرفتی عقیدتی علمی مهمی‌ هستند که متأسفانه در حوزه و دانشگاه و نهادهای سیاستگذار فرهنگی حکومتی و دولتی مغفول و مهجور واقع شده‌اند. 

ایکنا - تفاوت‌ها و شباهت‌های مفهوم اوقات فراغت در نظریه‌های اجتماعی با نگرش اسلامی چیست؟

در نظریه‌های انبوه، متنوع و متکثر اجتماعی فرهنگی مرتبط با اوقات فراغت یعنی در مطالعات و پژوهش‌های جامعه‌شناسی و انسان‌شناسی اوقات فراغت و مطالعات فرهنگی زندگی روزمره چند محور بحث وجود دارد. اول؛ بیان اهمیت اوقات فراغت در زندگی ماشینی، بازاری، سرمایه دارانه، بی‌روح و مادی جهان کار اقتصادی پولی شده. دوم؛ توصیف شیوه‌های گذران اوقات فراغت. سوم؛ توصیف زمان‌های تخصیص یافته به ابژه‌های اوقات فراغت از سفر، تفریح و تفرج تا مطالعه، بازی، سرگرمی، مشاهده فیلم، رفتن به موزه، سینما، تئاتر، پارک، گذران در کنار طبیعت، سرگرم شدن با اینترنت و شبکه‌هایی اجتماعی و نهایتاً رفتن به ورزشگاه‌ها، کلوب‌های ورزشی، باشگاه‌های بدن‌سازی و خوردن غذا در فست‌فودها. چهارم؛ کشف تجربی نحوه استفاده گروه‌های اجتماعی مختلف جامعه مانند تین نوجوانان، جوانان، زنان و دانش‌آموزان، دانشجویان و مشاغل آزاد از گذران اوقات فراغت. پنجم؛ تحلیل اقتصاد پولی شده صنعت اوقات فراغت در جهان سرمایه‌داری و جامعه مدرن سرمایه‌داری. ششم؛ توصیف طرز کار و عملکرد مدیریت و توسعه و برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری فرهنگی اوقات فراغت در بخش‌های عمومی مثل شهرداری‌ها و بخش‌های خصوصی مانند شرکت‌های گردشگری و دولتی مانند دپارتمان‌های فرهنگ و جوانان و ورزش.

هفتم؛ مسائل اجتماعی فرهنگی و چالش‌های اقتصادی مردم در گذران اوقات فراغت مانند مسئله گران‌تر شدن و هزینه‌بر بودن اوقات فراغت، تخصیص کم بودجه به اوقات فراغت در سبد کالای خانوار، زدن از زمان اوقات فراغت و تخصیص زمان بیشتر به کار استاندارد هفتگی (کار اضافی بیش از 44 ساعت در 5روز کاری هفته) یا اضافه کار برای کسب درآمد بیشتر برای تأمین هزینه‌های گران‌تر شدن زندگی و یا حتی داشتن شغل دوم و سوم و شیفت‌های زیادی در نوبت‌های کاری به جای استفاده از اوقات فراغت.

در پژوهش‌های جامعه‌شناسی اوقات فراغت به نقش عوامل و معیارهای جامعه‌ای اصلی که مؤثر بر نوع و شیوه و ماهیت گذران اوقات فراغت هستند از جمله به نقش و سهم زیست فردی، گروه دوستی، گروه‌های مرجع، رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی، خانواده، پایگاه اجتماعی، طبقه اجتماعی، مدرسه و دانشگاه و... اشاره شده است. همچنین به نقش مهم نهادهای رسمی برنامه‌ریز و سیاست‌گذار برای اوقات فراغت جوانان و زنان از جمله دولت مرکزی و محلی و نیز شهرداری‌ها و مقامات محلی هم تأکید شده است.  

براساس پژوهش‌های جامعه‌شناسی اوقات فراغت در سطح جهان چند فرهنگی شرقی و غربی، واقعیت اجتماعی اوقات فراغت اکنون در سده 21 میلادی این است که کلیت اوقات فراغت تحت تأثیر اقتصاد پولی شده گذران اوقات فراغت قرار گرفته و اوقات فراغت از یک بخش از زندگی روزمره که در کنار هشت ساعت کار و  هشت ساعت استراحت و هشت ساعت فراغت از کار و پرداختن به امور مورد علاقه شخصی فرد و خانوار و حوزه خصوصی بود؛ منتزع شده و تبدیل به یک صنعت واقعی – مجازی پولی تابع مقتضیات جهان سرمایه‌داری شده است. یعنی کم‌ترین بخش در اوقات فراغت می‌توان سراغ گرفت که پولی نشده باشد! در جهان سرمایه‌داری حتی یافتن اوقات فراغت برای خوابیدن و مردن هم پولی و صنعتی و اتوماسیونی و بازاری شده است.

ما با این حجم از مطالعات، ایده‌ها، نظریه‌ها، یافته و داده‌های تئوریک و تجربی در جامعه‌شناسی اوقات فراغت مثل هر حوزه دیگری از علوم اجتماعی مدرن و زندگی روزمره در جامعه مدرن کنونی مواجهیم که از صفرتا صد پدیده، صنعت و کنش اوقات فراغت را توصیف و تحلیل کرده است. لذا منصفانه است اگر بگوییم کم‌تر بحثی در حوزه اوقات فراغت مانده است که مطالعه نشده باشد حتی سبک زندگی مادی و معنوی نسبت آن با اوقات فراغت هم در سطح ادیان موجود مطالعه شده است که یک نمونه مطرح آن ادبیات روبه گسترش جامعه‌شناسی گردشگری دینی و جامعه‌شناسی زیارت مذهبی و سفر معنوی است.

اکنون باید بپرسیم در مقیاس این حجم انبوه و متراکم از ادبیات نظری و تجربی در مطالعات اجتماعی فرهنگی اقتصادی اوقات فراغت ما در جهان اسلام و ایران چه حجم از ادبیات مطالعات دینی اوقات فراغت را تولید کرده و در دسترس برای مقایسه و رقابت با علوم اجتماعی مدرن و نیز برای برنامه‌ریزی فرهنگی و سیاست‌گذاری فرهنگی اوقات فراغت در اختیار داریم؟ یک پاسخ ساده و یک پاسخ سخت داریم.

پاسخ ساده و دم‌دستی این است که جست‌وجوی اینترنتی موضوع با کلید واژه فارسی دین و اوقات فراغت در گوگل رقم بسیار بالایی را نشان می‌دهد (حدود دو ونیم میلیون صفحه مطلب تا اردیبهشت 1402) به زبان فارسی؛ مطالبی که حاوی محتواهایی راجع‌به دین اوقات فراغت هستند. یک نمونه‌گیری دم‌دستی از این حجم از مطالب با عنوان‌های مرتبط‌تر و محتواهای تخصصی‌تر(حدود 1درصد) بیانگر این است که در طرح بحث از نسبت دین و اوقات فراغت، که ادبیات آن از سوی حوزویان و دانشگاهیان و اصحاب رسانه و نیز برخی مسئولین حکومتی و دولتی تدوین شده است، عمدتاً روی چند محور بحث نگرش دینی به اوقات فراغت تمرکز شده است.

اول اینکه در احادیث اسلامی شیعی تقسیم‌بندی چهارگانه از زمان زندگی عادی صورت گرفته و طی آن زندگی به کار، استراحت، تفریح و عبادت اختصاص یافته است. دوم اینکه در نگرش دینی دو نوع اوقات فراغت هست؛ اوقات فراغت منفی و مذموم که به بطالت، تن آسایی، بیهودگی و تلف شدن عمر گرانمایه منجر می‌شود و در نقطه مقابل اوقات فراغت مثبت و ممدوح که مایه پیشرفت، تعالی و موفقیت در زندگی و توفیق بیشتر در عبادت خداوند و انجام فرایض دینی است . سوم اینکه در نگرش دینی به اوقات فراغت وجود چند شرط و اصل اخلاقی مهم است از جمله حلال بودن و دنیوی نبودن و دور نشدن از خداوند و عدم انجام محرمات الهی و مانند آن. چهارم اینکه طبق نگرش دینی اوقات فراغت باید منطبق با سبک زندگی اسلامی باشد. 

در این نوع ادبیات دینی مرتبط با اوقات فراغت، تعدادی از احادیث دینی شاخص هم دائم تکرار می‌شوند و محل تفسیر قرار می‌‌گیرند تا دو مسئله مهم نشان داده شود؛ چرا باید اوقات فراغت دینی داشت؟ و چگونه باید گذران دینی اوقات فراغت داشت؟ برای نمونه یکی حدیث «الصحه و الفراغه نعمتان مکفورتان» است که به معنی سلامتی و فراغت از کار دو نعمت بزرگ است و دیگری حدیث «سافروا تصحوا و تغنموا» به معنای مسافرت کنید برای سلامتی و بهره‌وری از نعمات و یا این حدیث که می‌گوید:«ان الله یبغض عبد النوام الفارغ» به معنای خداوند بنده پرخور و پرخواب و بیکار و بیهوده زیست را دوست ندارد.

همچنین به این حکمت علوی منسوب به امام علی(ع) هم اشاره می‌شود که می‌گویند: «مؤمن دارای سه مقطع زمانی است، زمانی برای حسابرسی به امور خود، زمانی برای عبادت خداوند و زمانی هم برای کسب لذت‌های حلال و کسب رزق و روزی و رفتن به دنبال معیشت حلال.» همچنین، به این حدیث رضوی منسوب به امام رضا(ع) هم اشاره شده است که بر مبنای آن مؤمن و مسلمان باید زمان زندگی روزانه‌اش را به چهار امر مهم اختصاص دهد؛ ساعاتی برای عبادت و راز و نیاز با خالق و رب معبود، ساعاتی برای امر معاش و کسب روزی حلال و رزق الهی، ساعاتی برای ارتباط و معاشرت با برادران دینی و خلق خدا، ساعاتی هم برای فراغت و لذت بردن از امور حلال.

پاسخ سخت و قابل مطالعه بیشتر برای بحث دقیق‌تر و منسجم‌تر از ادبیات دینی اوقات فراغت و نگرش دین به اوقات فراغت این است که با وجود این ادبیات حجیم و حدود یک میلیون عنوان مطلب فارسی در مورد «سبک زندگی اسلامی» در گوگل و نیز تعداد قابل توجهی مقاله علمی پژوهشی منتشرشده در مجلات داخلی که مرتبط با نگرش دینی اسلامی به اوقات فراغت و سبک زندگی اسلامی است و دست‌کم حدود  260 عنوان مقاله اندیکس شده در سایت ensani.ir و نیز با وجود چندین کتاب تألیفی تحقیقی در این زمینه از جمله کتاب‌هایی با عناوین الگوی دینی اوقات فراغت با رویکرد راهبردی، نشر مرکز پژوهشی مبنا1398؛ شیوه‌های گذران اوقات فراغت با نگرش به منابع دینی، نشر تیماس 1395؛ اوقات فراغت در اسلام، نشر پیام عترت1384؛ جایگاه اوقات فراغت در اسلام، نشر آذرخش 1397، همچنان به سختی می‌توان روی یک ادبیات دینی اسلامی تئوریک منسجم حساب باز کرد که قابل رقابت و قابل مقایسه با ادبیات مدرن جامعه‌شناسی اوقات فراغت و مطالعات فرهنگی زندگی روزمره باشد.

بنابراین هنوز جای کار تئوریک و کار تجربی زیادی برای داشتن یک ادبیات دینی اسلامی مرتبط با اوقات فراغت مانند هر مقوله دیگر جامعه‌شناختی وجود دارد که زمان‌بر و نیازمند متخصصان مجرب و ذوفنون چندوجهی و چنددانشی مسلط به دانش‌های دینی و علوم اجتماعی مدرن است، چون صرفاً با تبلیغ حکومتی و دولتی و چند مصاحبه و آمار و رقم تبلیغاتی و ارائه چند برنامه سفر مذهبی منطقاً نمی‌توان از تکوین و تثبیت اوقات فراغت دینی اسلامی به تأسی از‌ سبک زندگی اسلامی‌ و وفق مندرجات الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و در مسیر بیانیه گام دوم انقلاب سخن به میان آورد و نمی‌توان از وجود ادبیات تخصصی اوقات فراغت دینی اسلامی‌ صحبت کرد.

واقعیت‌های اجتماعی مرتبط با پدیده گذران اوقات فراغت در ایران کنونی به سبب سبک زندگی مردم و غلبه فرهنگ مردم‌پسند یا پاپیولار و جهانی محلی شده کنونی، سمت و سوی اجتماعی فرهنگی دیگری دارد و اگر نگوییم متضاد، با سبک زندگی اسلامی که مورد نظر حکومت، دولت و روحانیت است، مجزا، متفاوت و متمایز است. خصوصاً پس از جنبش اعتراضی 1401 به این سو، که روال و رویه و مکانیزم قرار گرفتن فرهنگ مردم‌پسند در برابر فرهنگ عمومی که مدنظر حکومت و دولت است، تشدید و چالشی و مسئله‌برانگیز شده است. 

ایکنا - شاخص‌های سلبی و ایجابی فراغت در سبک زندگی ایرانی اسلامی چیست؟

همانگونه که در پاسخ به پرسش دوم گفته شد هرگونه نگرش دولتی و حکومتی به گذران دینی اوقات فراغت و داشتن اوقات فراغت دینی و پدیده‌های اجتماعی فرهنگی مشابه آن، که کم هم نیستند، تابعی است از چند سند بالادستی که طبق منویات حکومتی باید مبنای هر نوع کار برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری فرهنگی و توسعه فرهنگی از سوی دولت و نهادهای حکومتی ذیربط و حتی شهرداری‌ها و دهیاری‌ها باشد؛ از جمله سبک زندگی اسلامی و الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و بیانیه گام دوم انقلاب، چون در همه این اسناد بالادستی تقویت هویت دینی و توسعه سبک زندگی اسلامی و ترویج دینداری برای رسیدن به حیات طیبه با استناد و ارجاع به آیه قرآنی «من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مومن فلنحیینه حیوه طیبه» است.

بنابراین در اینجا به دو صورت امکان بحث از شاخص‌های سلبی و ایجابی فراغت در سبک زندگی ایرانی اسلامی مطرح می‌شود. یک راه این است که ببینیم در این اسناد بالادستی شأن و جایگاه اوقات فراغت چگونه است و راه دوم این است که فارغ از این اسناد به امر واقع سبک زندگی اسلامی و ایرانی که  ترکیب بحث‌انگیز و مناقشه‌ای و چالشی است نظر کنیم. به نظر بنده متناسب‌ترین رویه فعلاً و با توجه به نبود اطلاعات لازم برای این نوع تحلیل‌ها آن است که نگاه مشترک اسناد بالادستی و امر واقع را به اوقات فراغت ملاک بحثی مختصر و مرتبط قرار دهیم.

از این لحاظ چند نکته محرز است؛ اول اینکه در اسناد بالادستی  گفته شده گذران اوقات فراغت هدف نیست، بلکه یک وسیله برای تقویت هویت‌های دینی و توسعه سبک زندگی اسلامی در مسیر ترویج و تحقق مفاد سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت است. نکته دوم این است که در اسناد مزبور مهم‌ترین مسیر گذران اوقات فراغت دینی به سبک زندگی اسلامی مدنظر در این اسناد حکومتی عمدتاً زیارت و سفرهای مذهبی و گردشگری دینی و اردوهای راهیان نور و نیز حضور مردم در مناسبت‌های مذهبی سیاسی طبق تقویم مذهبی حکومت است‌. سوم، برای نمونه در‌ سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت مورد تأیید رهبری نظام مصوب 1397 و در 56 مورد تدبیر عملی برشمرده شده در آن عنوانی برای‌ اوقات فراغت دیده نشده و ماهیت و اقدامات مرتبط با این موضوع قاعدتاً به تبعیت از سبک زندگی اسلامی واگذار شده است‌.

بنابراین همان گونه که پیشتر گفته شد شاخص‌های ایجابی اوقات فراغت در نگرش دینی مدنظر حکومت فقهی را باید در چند مؤلفه کلیدی مندرج در این اسناد بالادستی ملاحظه کرد‌؛ یعنی در پیوند دادن اوقات فراغت به تقویت هویت دینی و توسعه سبک زندگی اسلامی و ترویج دین‌داری برای رسیدن به حیات طیبه. قاعدتاً شاخص‌های سلبی اوقات فراغت در این نوع نگرش دینی‌، چیزی نخواهد بود جز هر آنچه مخالف، مزاحم و مانع از تقویت هویت دینی و توسعه سبک زندگی اسلامی و ترویج دین‌داری برای رسیدن به حیات طیبه است‌.

نکته تکمیلی بحث این است که در امر واقع و در بافتار فرهنگ مردم‌پسند رایج در ایران کنونی شاخص‌های ایجابی اوقات فراغت همانا شاخص‌های جامعه‌شناختی استاندارد و معمول جهانی است؛ چون شادی، نشاط، لذت، سرگرمی، موفقیت، پیشرفت و کسب تجربه‌های زیسته از طریق مطالعه، بازی، سرگرمی، مشاهده فیلم، شنیدن موسیقی، شرکت در رقص و تئاتر، دیدن طبیعت، گردش در مراکز خرید، مسافرت رفتن، بازدید از موزه‌ها و مکان‌های باستانی تاریخی، خوردن فست‌فود و حضور در باشگاه‌های ورزشی و... هر چند در این الگو زیارت مذهبی و گردشگری مذهبی و بومگردی محلی دینی هم میسر است اما تنها بخشی محدود از الگوی گذران اوقات فراغت است نه همه آن. شاخص‌های دیگر این الگوی فرهنگ مردم‌پسند از اوقات فراغت و گذران آن هم قاعدتاً سالم بودن اوقات فراغت، مناسب بودن آن، میسر بودن آن، هزینه بر نبودن و مانند آن است.

با این وصف از یک مسئله مهم نمی‌توان فروگذار کرد و آن امکان تعامل اجتماعی، همگرایی و تقریب فرهنگی سویه‌های مختلف «فرهنگ مردم‌پسند مدرن» با «فرهنگ دینی سنتی» در تمام عرصه‌های زیست فردی و جمعی از جمله اوقات فراغت در بافتار جامعه است. از این منظر به خصوص می‌توان به دیدگاه جامعه شناختی گئورگ زیمل دانشمند اجتماعی برجسته آسمانی سده 19 میلادی استناد کرد. زیمل نظریه معروف «فرم‌–‌محتوای اجتماعی» را مطرح می‌کند و نشان می‌دهد که تمام پدیده‌های اجتماعی همزمان از قابلیت تعاملی و تقابلی برخوردارند. ضمناً این امکان هست که یک فرم اجتماعی واحد پذیرای محتواهای اجتماعی متنوع باشد و یک محتوای اجتماعی هم در فرمت‌های متنوع جایگزین شود. از منظر زیمل می‌توان نشان داد که چگونه «فرم اجتماعی اوقات فراغت» می‌تواند همزمان محتواهای عرفی و دینی، مادی و معنوی و فیزیکال و مجازی را پذیرا شود‌. همچنان که این امکان هست که «محتوای اجتماعی دینی اوقات فراغت» نیز در فرم‌های مطالعه، دیدن و شنیدن، بازی کردن، مشارکت کردن، گفت‌وگو کردن، گردش کردن و مانند آن ظاهر شود.

بر این مبنا می‌توانم بگویم که همچنان افق‌های دینی و عرفی شدن همزمان به روی همه پدیده‌های اجتماعی از جمله «گذران اوقات فراغت» در جهان چند فرهنگی و تمدنی اسلام و جامعه ایرانی اسلامی ما باز است. یک نمونه رایج و مشهور عام آن در زیست جهان اوقات فراغت گردشگری مذهبی است که ترکیبی اجتماعی فرهنگی اقتصادی از صنعت مدرن گردشگری و سنت تاریخی زیارت مذهبی است یا بومگردی بومی مذهبی که تعامل میان سنت فرهنگی و سنت مذهبی در طبیعت‌های روستایی و بافت‌های تاریخی و مناطق محلی و کوهستانی است که دور از مرکزند و در آنها امامزاده‌ها وجود دارند.

گفت‌وگو از فاطمه بختیاری

انتهای پیام
captcha