به گزارش خبرنگار ایکنا، حجتالاسلام و المسلمین مصطفی صادقی، عضو هئیت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در ادامه سلسله نشستهای «پیامبر رحمت الگوی ممتاز بشر» امروز سهشنبه ۲۸ مردادماه که با حضور اساتید حوزه و دانشگاه با موضوع «حقوق اقلیتها در حکومت نبوی(ص)» در این پژوهشگاه برگزار شد، اظهار کرد: این موضوع به طور کلی یک بحث بینرشتهای به شمار میرود؛ هم از منظر حقوقی و هم سیاسی بررسی شده و در هر دو حوزه نظریات و مطالب متعددی ارائه شده است و رویکرد آن با توجه به مطالعات تاریخی که درباره صدر اسلام و زندگانی پیامبر داشته، تاریخی است.
استاد حوزه علمیه قم افزود: در قرآن کریم، در آیه «من قُتل مظلوماً فقط جعلنا لولیه سلطانا» تعبیر سلطان بهکار رفته که میتوان آن را معادل حق به معنای سلطنتی دانست که یک فرد بر دیگری دارد و علاوه بر این، حق به معنای وظایف حاکمیت نسبت به افراد است و در اینجا بحث تکلیف نیست بلکه حقوق اساسی مدنظر است؛ حقوقی که شامل حفظ کرامت انسانی، جان، مال، آبرو، استقلال و آزادی در انجام مناسک دینی، حق احوال شخصی، حقوق اجتماعی مانند شرکت در مجامع مشورتی، حق انتخاب شدن و انتخاب کردن، حق مالکیت و اشتغال، حق امنیت و حق قضایی میشود.
وی درباره مفهوم اقلیت عنوان کرد: تعریف جامع و کاملی از اقلیت در منابع وجود ندارد و در این زمینه اختلاف نظر هست، اما به طور کلی اقلیت، گروهی است که در جامعه تعداد کمتری دارد و در حاکمیت نقشی ندارد و اقلیتها جزو اتباع به شمار میآیند، اما در یکی از مؤلفههای دین، مذهب، قومیت، نژاد و اخیراً زبان و ملیت، با سایر اتباع تفاوت دارند که این بحث بیشتر بر اقلیتهای مذهبی و دینی تمرکز دارد و اقلیتهای جنسی در اینجا مطرح نمیشود.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی درباره مفهوم حکومت پیامبر اکرم(ص) اذعان کرد: پیشفرض بر این است که پیامبر حکومت داشتهاند، اگرچه برخی نظریهها معتقدند پیامبر در مدینه حکومت تشکیل ندادند، اما فرض بر این است که پیامبراعظم(ص) دارای مشروعیت الهی و همچنین مقبولیت مردمی بودهاند و مقبولیت مردمی نیز به واسطه مقدماتی بود که در مکه فراهم شد و بیعت انصار با پیامبر حاصل گردید.
وی افزود: در مکه حاکمیت پیامبر(ص) مطرح نیست؛ چرا که ایشان در آنجا حکومتی نداشتند، اما پس از هجرت به مدینه و بیعتهای عقبه، به عنوان حاکم پذیرفته شدند. اقدامات حاکمیتی ایشان شامل تعیین نمایندگان، برگزاری نماز جمعه که نماز عبادی، سیاسی و اجتماعی است، و پیمانهای عمومی بود. همچنین قضاوت، تشکیل تشکیلات اقتصادی، دریافت زکات و صدور دستور جنگ از دیگر مؤلفههای حکومت پیامبر به شمار میرود.
حجتالاسلام والمسلمین صادقی در ادامه به راهبرد پیامبر در تعامل با اقلیتها اشاره کرد و افزود: پرسش مهم این است که آیا پیامبر قصد داشتند اقلیتها را حذف کنند یا با آنها به سازش و انطباق برسند؟ با بررسی شواهد تاریخی و عملکرد پیامبر، فرضیه این است که بنا بر زندگی مسالمتآمیز با اقلیتها بوده است، اگرچه به دلیل پیمانشکنیهایی که عمدتاً از سوی اقلیتهای یهودی صورت گرفت، این هدف به طور کامل محقق نشد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفت: اختلافنظرهایی در منابع تاریخی درباره زمان دقیق تشکیل حکومت پیامبر(ص) در سال اول هجری و ماه آن وجود دارد. وی مهمترین مؤلفه آغاز حاکمیت پیامبر را «پیمان عمومی» دانست که به عنوان قانون اساسی مدینه شناخته شده و حتی غیرمسلمانان نیز آن را قانون اساسی تلقی میکنند که این پیمان در ماههای اول سال اول هجری یا حداکثر در اواخر همان سال منعقد شده و نشاندهنده شروع رسمی حاکمیت پیامبر در مدینه است.
وی افزود: پیامبر اکرم(ص) هنگام ورود به یثرب با شرایطی مواجه بودند که پیش از آن مشرکان، یهودیان و دیگر گروهها در آن نفوذ داشتند، اما با توجه به مقدمات فراهمشده در مکه و ویژگیهای خاص، حاکمیت ایشان در مدینه مستقر شد.
وی تصریح کرد: تأکید در این بحث بر سیره عملی و رفتار پیامبر است و کمتر به اقوال و سخنان ایشان پرداخته میشود، چراکه در منابع تاریخی، گاه سخنان پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) نقل شده، اما تمرکز بیشتر بر عملکرد ایشان است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی درباره گروههای اقلیت در عصر نبوی اظهار کرد: از نظر ملیت و قومیت در حجاز اقلیتی وجود نداشت؛ همه مردم عرب بودند و زبان مشترک عربی داشتند و همچنین از نظر نژادی، افراد موالی و خلفا از قومیتها و نژادهای متفاوتی مانند سلمان فارسی، بلال و سهیب در کنار عربها حضور داشتند، اما در آن دوره بحث اقلیت قومی و نژادی مطرح نبود و تمرکز اصلی بر اقلیتهای دینی است.
وی افزود: اقلیت مذهبی در زمان پیامبر معنا و مصداق مشخصی نداشت و موضوع اصلی بحث، اقلیت دینی است و درباره اقلیتهای دینی، مسیحیان یا نصارا در حجاز حضور داشتند، اما ارتباط مستقیم آنان با پیامبر(ص) محدود بود و عمدتاً در مناطق دورتر مانند نجران و در مواردی مانند مباهله مطرح شدند و نجاشی، حاکم مسیحی حبشه، تحت حاکمیت پیامبر نبود، اما پیامبر نامههایی به سران مسیحی کشورها ارسال کرده بود.
وی درباره یهودیان گفت: این گروه بیشترین تعامل را با پیامبر(ص) داشتند و سه بار در قرآن با عنوان «سابعین» ذکر شدهاند، اما برخی مشرکان نیز با عنوان سابعی شناخته میشدند و پیامبر با این گروه تعامل داشت، اما به دلیل پیمانشکنیهای آنان، زندگی مسالمتآمیز به طور کامل تحقق نیافت.
حجت الاسلام والمسلمین صادقی درباره مجوسان اظهار کرد: این گروه در مکه و مدینه حضور نداشتند، اما در سالهای بعد و با گسترش اسلام به مناطق جنوبی مانند یمن، تعدادی از آنان تحت حاکمیت اسلامی در آمدند و پیامبر(ص) سفارش کرد اسلام به آنان عرضه شود و در صورت نپذیرفتن، حقوق اقلیت به آنان داده شود و در شرایط ذمه زندگی کنند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تأکید کرد: تعامل پیامبر با اقلیتها بر پایه زندگی مسالمتآمیز و اعطای حقوق بود و هدف حذف نبود، اگرچه به دلیل پیمانشکنیها، این تعامل همیشه بدون چالش نبود.
گزارش از اکبر پوستچیان
انتهای پیام