مصطفی نوروزی در دانشگاهها در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، با اشاره به بازتاب تقابل حق و باطل در قرآن کریم و نحوه تعامل این دو جریان گفت: قرآن کریم مدلها و راههای خوبی برای تقابل جریان حق و باطل نشان داده و چشمانداز مطلوبی در این مورد نشان شده است.
وی افزود: با توجه به اینکه قرآن به عنوان کتابی وحیانی، حق و باطل را از یکدیگر تمیز داده و تفکیک کرده است؛ بنابراین در قرآن کریم آمیختگی بین حق و باطل نداریم؛ اما اینکه با چه نگاهی حق را در جامعه به پیش ببریم و به چه شیوهای حق را حتی برای جوامع مخالف و معاند بیان کنیم، مسئله مهمی است؛ مسئلهای که بسیاری نتوانستند از عهده آن بر بیایند.
نوروزی با اشاره به نگاه مکاتب مختلف به امر گفتوگو و مذاکره با دیگر اندیشهها برای رسیدن به تفاهم در مسائل بینالمللی گفت: هر جامعهای اندیشه و مکتب خاص خود را دارد و آنچه باعث شده جوامع نتوانند با یکدیگر به درستی به بحث و گفتوگو بپردازند، این است که نمیخواهند در مورد دیدگاههای خود مباحثه کنند و معمولاً اگر بحثی به وجود بیاید، به نتیجه نخواهد رسید.
وجود خلأ گفتوگو در تاریخ تحولات فکری
وی با بیان اینکه در تاریخ تحولات فکری و اندیشهای آنچه بیش از هر چیزی خلأش محسوس بوده، عدم وجود فضایی برای گفتوگو و تعاملی بوده است، گفت: این مسئله به این دلیل است که افراد و افکار محدود هستند و حتی اگر به تصور صاحبنظران این اندیشهها بلند بوده، اما در نهایت مشخص شده که عمقی نداشته و این ایدههای محدود، چالش ایجاد کرده و امکان گفتوگو را فراهم نکرده است.
این کارشناس مسائل سیاسی تصریح کرد: قرآن کریم در عین اینکه به تفکیک حق از باطل قائل بوده، اما باب گفتوگو، تعامل و دعوت را کاملاً باز گذاشته است و با هدایتگرانه و تربیتمدارانه با این مسئله برخورد میکند؛ چرا که مکاتبی که قائل به هدایتگری انسان هستند و تربیتمداری را اصل میدانند، مذاکره و گفتوگو را در همه عرصهها پذیرفتهاند، به خصوص قرآن کریم که هم در مثالهایی که زده و هم در شیوههایی که مطرح میکند، نشان داده است که این باب بازاست و امکان گفتوگو در نهایت خود وجود دارد.
نوروزی با اشاره به مغفولماندن اصل گفتوگو در جوامع مختلف گفت: حتی در عصر روشنفکران و صاحبان اندیشه، یعنی زمانی که دوره امپراطوری به پایان رسیده و هم دوره مطلقه و پادشاهی تمام شده بود، باز میبینیم که موضوع گفتوگو مغفول مانده؛ چرا که تصلب در سه سده اخیر در جوامع حاکم بوده و هیچ بابی برای فضای گفتمانی و منطقی گشوده نشد؛ بیشتر فضای سیاسی و دریافت منافع از دیگران بر رهبران جوامع حاکم بود؛ در چنین فضایی امکان گفتوگو و دیالوگ بین اندیشهها و مکاتب وجود نخواهد داشت.
وی در مورد وضعیت نظامهای حاکم بر جوامع طی 300 سال اخیر گفت: به لحاظ ایدئولوژیک این نظامها، نظامهای تکاملی خطی هستند که چنین جوامعی بسته عمل میکنند و فضای گفتوگویی بر آنها حاکم نیست؛ هر چند مدعی بودند که مطلق نبوده و نسبیگرایی را اصل میدانند، با این حال در مدل فکری، مدارا و گفتوکو و تحمل افراد و طرفهای مقابل خود را به هیچ عنوان نپذیرفتند.
اندیشمندان و متفکران اخیر نیز فضای اندیشهای را بستند
این کارشناس مسائل سیاسی افزود: نظامهای چپ نیز که ایدههای طبقاتی داشتند، متصلب بودند و هیچ امکان تعاملی بین طبقات را فراهم نمیکردند؛ ایدههای قرن بیست و اوایل قرن بیستویکم که دیدگاههای نوعاً طبقاتی و یا ایدههای ساختارگرایانه دارند، خروج از ساختار و امکان تعامل طبقاتی را نفی کردند و شبیه همان زمانی شد که امپراطوریها در جوامع حاکم بودند؛ نوع متفکران اخیر نیز به نوعی این فضای اندیشهای را بستند؛ به همین دلیل هیچ گفتوگویی امکانپذیر نمیشد.
وی با بیان اینکه در حال حاضر گفتمان انتقادی حاکم است، گفت: این گفتمان برای دفاع از یک نوع امکان گفتوگو، تمام مدلها را نفی میکند؛ متفکران اخیر گفتمان انتقادی رقیق برخورد میکنند اما همینها هم به نوعی دچار یک تصلب گفتمانی هستند و نتوانستند قرن بیستویک را در یک فضای زنده با نشاط گفتمانی پیش ببرند.
باب گفتوگوی حق و باطل از ابتدای خلقت باز شد
نوروزی با اشاره به تأکید قرآن به مسئله گفتوگو و تعامل با جریانهای مختلف گفت: بر اساس آنچه در قرآن کریم آمده، خداوند از همان ابتدا درمورد خلقت انسان با ملائکه گفتوگو میکند؛ در فضایی که مسئله قضاوت و بیان دیدگاهها مطرح است و ملائکه نسبت به نوع انسان نگاهی متفاوتی دارند و انسان را موجودی در مسیر باطل میبینند؛ موجودی که نمیتواند حقگرا باشد.
مشاور سیاسی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها افزود: خداموند این میدان را به ملائکه داد تا جایی که ملائکه اقناع شوند و خضوع کنند؛ در حین این مناظره، نه تحکمی بود و نه تخریبی صورت گرفت، چرا که خداوند در این عرصه علم را مبنا قرار داد.
علم؛ اساس گفتوگو و مذاکره
وی با بیان اینکه اصلیترین آیه قرآن در مورد انسان مبنا قرارگرفتن علم در قضاوتها و اندیشههاست، گفت: خداوند میفرماید «من به انسان علم دادم»؛ وقتی علم باشد همه تردیدها کنار میرود؛ در این صورت هیچ نقطه توقفی در بحث و گفتوگو به وجود نمیآید.
نوروزی عدم تسلط فکری را عامل نگرانی برخی حکومتها از ورود به حوزه گفتوگو و تعامل دانست و گفت: دولتهایی که به یک فضای بسته روی میآورند و دیکتاتوری سنتی و یا مدرن را تقویت میکنند، نگران هستند که در یک فضای فکری کم بیاورند و نتوانند پاسخی در برابر منطق عالمانه داشته باشند.
وی با تأکید بر اینکه منطق عالمانه نقطه توقف ندارد و بر اساس این منطقه هیچکس از این عرصه جدا نمیماند، گفت: خداوند که مظهر حق است با شیطان که مظهر باطل است تا آخرین مرحله مذاکره میکند و این شیطان است که پس میکشد و تقاضای فرصت میکند.
خروج شیطان از حیطه منطق دلیل فرصتخواهی وی از خدا بود
این کارشناس مسائل سیاسی خاطرنشان کرد: کسی که تقاضای فرصت میکند، یعنی از حوزه استدلال و منطق خارج شده وگرنه شیطان میتوانست استدلالهای خود را با خداوند مطرح کند؛ کما اینکه شیطان استدلالهای مختلف خود را بیان کرد و تا جایی که بحث اندیشیدن و قانع شدن مطرح بود، خداوند پاسخ میداد و در این گفتوگو خداوند تحمل کرد و هیچ برخوردی آنجا صورت نگرفت.
وی ادامه داد: زمانی که شیطان خود پس کشید و در مقابل علم تسلیم شد و دانست نمیتواند از خود، قدرت خود و برتریهای خود استفاده کند، از خداوند تقاضای فرصت و زمان کرد؛ این یعنی گفتوگو از ناحیه شیطان تمام شده است؛ در این حالت است که خداوند او را ترد کرد.
نوروزی در مورد مقابله پیامبران با جریانهای باطل گفت: در عصر حضرت موسی(ع) فردی پلیدتر و مصلبتر از فرعون وجود نداشت، اما خداوند به حضرت موسی(ع) که مظهر حق است میفرماید حتماٌ با این فرد صحبت کن و تا جایی که امکان دارد او را دعوت کن.
وی گفت: در منطق قرآن گفتوگو و تحمل دیدگاه مخالف امری معمول است؛ در چنین وقایعی، فضای تحمل مخالف فراتر از تصور است؛ به عنوان مثال حضرت نوح (ع) 900 سال پای مردمی که به دنبال باطل بودند، نشست و آنها را پیوسته دعوت میکرد؛ این نهایت تحمل است و مسئلهای عادی نیست.
حد مذاکره در قرآن از تصور خارج است
این کارشناس مسائل سیاسی با بیان اینکه نگاه قرآن در مسئله دعوت و گفتوگو تا حدی پیش میرود که از تصور خارج است، گفت: این مسئله تا جایی است که حتی مخالفان در برابر پیامبران جرئت میکردند حرفهایی بزنند که حاکی از تحمل بالای پیامبران و میزان ظرفیت گفتوگوی آنها بود که گاه از تصور مخالفان نیز خارج بود.
وی همچنین به استدلال حضرت ابراهیم(ع) در مورد پرستش ماه و ستاره پرداخت و گفت: در این ماجرا مباحث زیبایی از سوی حضرت ابراهیم(ع) در مورد صانع و خالق مطرح میشود؛ نمونههایی که از سوی ایشان مطرح میشود از فضای فکری آنها پیش میروند تا به استدلال اصلی برسند؛ از این منظر دین در مواجهه با گروههای مخالف هیچ ترس و عقبنشینیای ندارد.
نوروزی در مورد دیدگاه انقلاب اسلامی در مواجهه با سایر کشورها گفت: امام خمینی(ره) پس از پیروزی انقلاب به این نکته اشاره کردند که آمریکا خط قرمز ما نیست و تا جایی که در یک فضای منطقی باشند و چشمشان را بر حقایق نپوشانند، میتوانند طرف گفتوگوی ما باشند.
وی خاطرنشان کرد: کسانی که از سوی انقلاب اسلامی ترد شدند، جنایتکارانی بودند که پروندهشان به قدری سنگین بود که همه حقگرایان عالم نسبت به آنها اعلام انزجار کرده بودند.
این کارشناس مسائل سیاسی اظهار کرد: امروز اگر آمریکا از گزینههای روی میز خود پیوسته سخن نگوید و با قلبی باز بخواهد با مسائل مواجه شود، ما آماده گفتوگو هستیم؛ رهبر معظم انقلاب نیز به این نکته اشاره داشتند که اگر ذرهای از حقگرایی در وجود آمریکا احساس شود و بخواهند گفتوگو کنند، ما بیش از آنها این آمادگی را خواهیم داشت.
نباید مهر باطل بر مخالفان زد
مشاور سیاسی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها افزود: قرار نیست گروهی را به عنوان جریان باطل تعریف کنیم و مهر باطل بر روی آنها بزنیم و درصدد بایکوتکردن و نابودی آنها پیش برویم؛ چرا که قرآن کریم چنین منطقی ندارد.
نوروزی در مورد رژیم صهیونیستی گفت: رژیم اشغالگر قدس به عنوان جمعیتی اندک جنایات فراوانی داشته و حتی در معادلات نیز به چشم نمیآید؛ هرچند فریادگر و پرخاشگرند؛ اما اینکه دولت و ملت آمریکا قابل مذاکره نباشند و کنار بروند، منطق انقلاب اسلامی نبوده است، به شرط اینکه به یک فهم و درک برسند و پشت اسلحه و بمب هستهای خود را مخفی نکنند.
وی تصریح کرد: تکرار اینکه «گزینه جنگ روی میز است»، به این معنی است که غرب در مقابل انقلاب اسلامی خلع سلاح شده است و گرنه آنهایی که تا این مقدار دیپلماسی میدانند و مسائل بینالملل را حلاجی میکنند، نباید از گزینههای حمله علیه ایران سخن بگویند و این مسئله نشان میدهد که میخواهند از فضای گفتوگو خارج شوند.
نوروزی گفت: نظام اسلامی مصّر است که نگرشهای مختلف را به پای میز مذاکره برگرداند؛ همانطور که پیامبر با مشرکین وارد مذاکره شد.
این کارشناس مسائل سیاسی خاطرنشان کرد: در صدر اسلام جرثومهای پلیدتر از بنیامیه و ابوسفیان نداشتیم، اما پیامبر اسلام(ص) بهگونهای با آنها برخورد کردند که ابوسفیان احساس کرد قدرت و پایهای بعد از اسلام شده است؛ در حالیکه پیامبر میتوانستند همان ابتدا ابوسفیان را حذف کنند اما منطق پیامبران حتی نسبت به افرادی همچون ابوسفیان اینگونه نیست، چرا که نمیخواهند کسی از دایره بیرون بماند و جدا شود.