به گزارش کانون خبرنگاران نبأ وابسته به خبرگزاری ایکنا، در سلسله گزارشهای تورق خاطرات قرآنی، پای صحبتهای دو تن از اساتید قرآنی مینشینیم و از خاطرات روزهای پر شور جوانی و مبارزات پیش از انقلاب برایمان میگویند.
در روزهای پیش از انقلاب اسلامی ایران، هر محفلی و هر خانهای پر شده بود از شور انقلاب؛ در این میان، جلسات و محافل قرآنی با توجه به حضور جوانان، از شور بیشتری برخوردار بود.
محمدرضا خرمیان و محمدرضا ابوالقاسمی، دو تن از اساتید قرآنی کشور هستند که روزهای جوانی و خاطرات جلسات قرآن و فعالیتها و مبارزاتشان در آن روزها را بیان میکنند.
محمدرضا خرمیان از روزهایی میگوید که در همین جلسات قرآنی مسایل انقلابی مطرح میشد و در رابطه با ظلمی که رژیم پهلوی بر مردم تحمیل میکرد، مطالبی بازگو میشد و همین شوری انقلابی برای شرکتکنندگان جلسات به خصوص جوانان و نوجوانان داشت.
وی میافزاید: ما در جلسات و حلقات قرآن بهخصوص جلسات استاد مولایی در شرایط بسیار خفقانآوری شرکت میکردیم؛ هر جلسه حداقل 60 نفر شرکتکننده داشت که هر کدام از اینها مطالبی را میشنیدند و در خانوادههایشان نقل میکردند.
خرمیان از برخی از اساتید قرآنی میگوید و فعالیتهایی که گاها برایشان رنجهایی به همراه داشت.
وی در رابطه با فعالیتهای استاد عباس سلیمی میگوید: بعضی از دوستان مثل عباس سلیمی، در ارتش بودند و در جلسات قرآنی نیز حضور داشتند؛ کتبا به آنها نامه نوشته بودند که شما برایتان خطرناک است که در جلسات قرآن شرکت کنید.
خرمیان از خاطره دستگیری خود در مراسم ترحیم مرحوم کافی میگوید: اواسط تابستان بود که مراسمی برای مرحوم کافی در مهدیه تهران برگزار شد و من در آن زمان دانشآموز بودم و در آن مراسم به تلاوت قرآن پرداختم. آن روز مردم در آن مراسم برای اولین بار شعار «مرگ بر شاه» سر دادند؛ وقتی ما از مهدیه بیرون آمدیم، اولین نفری که دستگیر کردند من بودم و چند روزی هم در زندان بودم.
استاد محمدرضا ابوالقاسمی، یکی از اساتید قرآن کریم، از دیگر افرادی است که در میان ورقهای خاطرات سالهای پیش از انقلاب، تصاویری از آن روزها، برایمان مجسم میکند، از حضورش در جلسات گرفته تا چسباندن اعلامیهها بر در مسجد همجوار منزلشان. از نوجوانانی که حضورشان در جلسات قرآن، همزمان شده بود با شوری که برایشان نوید رهایی از ظلمی را داشت که در آیات قرآن نیز بارها و بارها تلاوتش کرده بودند. برایشان مفهومی عملی از آیاتی داشت که با اشتیاق پای رحل استاد، نحوه قرائتشان را میآموختند.
محمدرضا ابوالقاسمی با گذری در آن ایام از حضور همه در مبارزات انقلاب میگوید.
وی با اشاره به شور انقلاب و سوزی که از ظلم رژیم بر جانشان حس میکردند، میافزاید: آن زمان طوری بود که همه مردم در فعالیتهای مرتبط با انقلاب با سوزی حضور مییافتند، قراء هم طبیعتا در این زمینه در کنار مردم حضور داشتند.
این فعال قرآنی از خاطرات رد و بدل کردن اعلامیهها در جلسات قرآن میگوید و عنوان میکند: در جلسات قرآن، اعلامیههای امام(ره) را مخفیانه بین یکدیگر رد میکردیم؛ طبیعتا آموختن قرآن نیز در مورد نهضت امام(ره) تأثیر داشت، حرف امام(ره) برگرفته ازآیات قرآن و روایات ائمه معصوم(ع) بود.
ابوالقاسمی میافزاید: فعالیت مجامع قرآن نیز در این زمینه مؤثر بود. در هر جلسه آن اطلاعاتی را که باید به هم میرسانیدم. جلسات ما فقط قرآن نبود. در مورد سیاستهای روز، اعلام برنامههای تظاهرات و دیگر جلسات و ... نیز مطالبی بیان میشد.
وی در پایان از خاطرات خود در زمینه چسباندن اعلامیه بر در مسجد میگوید و اظهار میکند: منزل ما نزدیک مسجد بود. من اعلامیه را میچسباندم به در مسجد و با سرعت بر میگشتم خانه و مراقب بودم تا کسی من را در هنگام این کار نبیند. به هر حال حضور افراد قرآنی در کنار یکدیگر، جمعهایی را ایجاد کرده بود که در زمینه آگاهسازی افراد بسیار مثمر ثمر بود.