کد خبر: 3306521
تاریخ انتشار : ۰۲ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۰:۴۸
پاسخ به پرسش‌های قرآنی/1

پردازش اطلاعات اندک و نسبت دادن آن به قرآن حرام است/ تفاوت تفسیر، تأویل و تفسیر به رأی چیست؟

کانون خبرنگاران نبأ: شاید شما هم تاکنون افراد زیادی را دیده باشید که اطلاعات اندک خود را تفسیر و پردازش می‌کنند و بدتر از همه آنکه آن را به قرآن و ائمه هدی(ع) نسبت می‌دهند. این عمل ناپسند موجب دین‌گریزی بسیاری از جوانان و عام مردم می‌شود. به این کار ناپسند تفسیر به رأی می‌گویند که از نظر شرع حرام است.

به گزارش کانون خبرنگاران نبأ وابسته به خبرگزاری ایکنا، کانون خبرنگاران نبأ در نظر دارد تا با همکاری مراکز تخصصی قرآنی به پرسش‌های قرآنی شما پاسخ دهد. شما مخاطب گرامی می‌توانید سؤالات و شبهات قرآنی خود را در بخش نظرات مطرح کنید.

تفسیر و تأویل قرآن به چه معناست؟

«تفسیر»، در لغت به معناى پرده‌بردارى، کشف، و آشکار کردن معناى چیزى است. معناى اصطلاحى آن مقصود از تفسیر قرآن، این است که ما معانى آیات قرآن و مقاصد خداوند تبارک و تعالى را، متوجه بشویم و براى دیگران بیان کنیم.

علامه طباطبائى(ره) در این باره مى‏‌نویسند «تفسیر به معناى بیان معانى آیات قرآن و کشف مقاصد، و مدلول‏‌هاى آن است». بدین ترتیب در تفسیر قرآن چند عنصر اساسى وجود دارد: اول، متوجه شدن معانى کلمات و آیات. دوم، بدانیم، هدف خدا از بیان این آیه چه بوده است. سوم، این‌که آن مطلب را براى دیگران اظهار و بیان کنیم. اگر این سه مرحله انجام شود، تفسیر صورت گرفته است.

البته چنین تفسیرى باید براساس قرائن و منابع معتبر باشد یعنى اینکه از قرائن عقلى و قرائن نقلى مثل آیات دیگر قرآن و احادیث پیامبر(ص) استفاده شود تا تفسیرى معتبر و جایز ارائه شود.

واژه‏ «تأویل» در لغت به معناى ارجاع دادن چیزى به چیز دیگر است، مانند این که یک موضوعى را به یک معنایى ارجاع بدهیم، یا یک واقعه‏‌اى را به واقعهى دیگر، ارجاع بدهیم، پس تأویل ممکن است در، اشیاء، به أشیاء باشد؛ و ممکن است در معانى باشد، اما بحث ما در مورد، معانى است.

در قرآن کریم در آیات متعددى واژه‏ تأویل آمده، از جمله در آیه‏ 7 سوره‏ آل عمران مى‏‌فرماید: «مَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ؛ تأویل قرآن را جز خدا و کسانى که راسخ در علم باشند(عمیق و ژرف‏نگر باشند) نمى‏‌دانند».

قدما از مفسران واژه‏ تأویل را به معناى تفسیر امروزى به کار مى‏‌بردند ولى امروزه واژه‏ تأویل به آن معنا به کار نمى‏‌رود بلکه معناى جدیدى پیدا کرده؛ اکنون معناى مخالف ظاهر لفظ را تأویل مى‏‌گویند. به عبارت دیگر برگرداندن ظاهر لفظ به معناى مرجوح.
                      
برای مثال قرآن مى‏‌فرماید: «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ؛ دست خدا بالاتر است از دست‏‌هاى آن‌ها».

ظاهر این آیه‏ شریفه، این است که «خدا دست دارد» ولى وقتى ما به آیات دیگر قرآن مثل آیه‏ شریفه‏ «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ»
مراجعه مى‏‌کنیم با قرینه‏ این‌گونه آیات، این آیه را تأویل مى‌کنیم، یعنى آن را از ظاهرش به یک معناى دیگرى بر مى‏‌گردانیم، و مى‏‌گوییم مقصود، دست نیست بلکه مقصود، قدرت خداست و «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ» یعنى قدرت خدا برتر است و در ترجمه مى‏‌نویسیم: «دستِ (قدرتِ) خدا بالاى دست آن‏هاست». نه اینکه خدا دست داشته باشد، چون هیچ چیزى مثل خدا نیست، و دست ما هم مثل دست خدا نیست و اینجا چیز دیگرى از دست مقصود است و یا با قرینه‏ عقلى مى‏‌دانیم که، چون خدا جسم نیست، نمى‏‌تواند دست داشته باشد زیرا اگر جسم باشد، لازمه‏‌اش محدودیت است و خدا محدود نیست. بنابراین واژه‏ «ید» نمى‏‌تواند به معناى همین دست ما باشد.

البته براى واژه‏ تأویل، صاحب‏نظران علوم قرآن و تفسیر، معانى دیگرى هم ذکر کرده‌‏اند از جمله علامه طباطبائى(ره) و برخى از اهل سنت آن را به معناى، «حقیقت عینى» معنا کرده‌‏اند و یا برخى دیگر تأویل‏ را به معناى «توجیه متشابهات» دانسته‏‌اند و آیه‏ شریفه «مَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللّهُ»
را چنین معنا کرده‏‌اند: «توجیه متشابهات را غیر از خدا کسى نمى‏‌داند».

و برخى دیگر گفته‏‌اند: تأویل در این آیه، به معناى تفسیر مى‏‌آید. اگر در کلمات، صاحب نظران علوم قرآن و تفسیر جستجو بکنیم، براى تأویل حدود 12 معنا ذکر شده است؛ ولى مشهورترین آن همان دو معناى اول بود که گذشت یکى به معناى «تفسیر» در نظر قدما و یکى هم به معناى «خلاف ظاهر» در نظر مفسران معاصر، و بقیه بحث‏‌هاى فنى و دقیقى است که مجال آن اینجا نیست، و در کلاس‏‌هاى علوم قرآن، و تفسیر این مباحث مطرح مى‏‌شود. ولى در مجموع به نظر مى‏‌رسد واژه‏ تأویل یک مشترک لفظى است؛ یعنى مى‏‌تواند در جاهاى مختلف معانى متعددى داشته باشد.

تفاوت تأویل با تفسیر چیست؟

از لابلاى بحث قبل این مطلب روشن شد، که تفسیر آن معناى ظاهرى الفاظ است ولى تأویل جایى است که معناى خلاف ظاهر را با کمک قرینه‏ عقلى یا نقلى بیان کنیم. البته اگر تمام معانى تأویل را در نظر بگیریم که نزدیک 12 معنا و کاربرد دارد، گاهى اوقات برخى از معانىِ تفسیر، با تأویل یکى مى‏‌شود و در پاره‏‌اى معانى با هم متفاوت مى‌‏شوند.
همان‌طور که بیان شد مفسرین گذشته واژه‏ تفسیر را با تأویل یکى مى‏‌دانند، ولى در زمان ما، واژهى تفسیر با تأویل کاملًا متفاوت معنا مى‏‌شود، تفسیر یعنى معناى ظاهرى، تأویل یعنى معناى خلاف ظاهر که با کمک قرینه بدست مى‏‌آید.
                    
آیا تفسیر و تأویل قرآن جایز است یا خیر؟

تفسیر و تأویل، سه حکم دارد؛ یک قسم از تفسیر و تأویل، تفسیر و تأویل جایز است؛ یک قسم از تفسیر و تأویل واجب است و یک قسم حرام نیز دارد. در جایى که ما قرینه‏‌اى قطعى از عقل یا نقل، براى تأویل آیه‏ قرآن نداشته باشیم، تأویل جایز نیست بلکه حرام است.

همچنین در تفسیر در جایى که ما به قرائن توجه نکنیم، و بدون توجه به قرائن قرآن را تفسیر کنیم، این تفسیر به رأى است، که در احادیث هم آمده، که این کار جایز نیست بلکه حرام است.

قسم دیگر جایى است که ما قرائن یا منابعى براى تفسیر داشته باشیم، و به آن‏ها هم توجه بکنیم، و از طرفى مفسرِ داراى شرایط هم، این کار را انجام بدهد، در اینجا تفسیر و تأویل جایز است.

قسم دیگر در جایى است که واجب مى‏‌شود مثلًا در مورد تفسیر وقتى که مسائلى مربوط به احکام شرعى باشد یا فهم صحیح عقاید باشد، در اینجا تفسیر آیات قرآن، لازم مى‏‌شود؛ یعنى آیات را تفسیر کنیم، تا عقائد را به خوبى بفهمیم، یا آیات را تفسیر بکنیم تا احکام الهى را از آیات الاحکام‏   
متوجه بشویم؛ در این موارد تفسیر قرآن واجب مى‏‌شود چون مقدمه‏ فهم و عمل به آیات و هم چنین داشتن عقیده صحیح است پس در این صورت واجب مى‌شود.

تأویل نیز گاهى واجب مى‌‏شود؛ آن موقعى که فهم صحیح آیات، متوقف بر تأویل باشد مانند همان تعبیر «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ» که اگر تأویل نکنیم، ممکن است مفسر، یا مخاطب مفسر به اشتباه بیفتد. زیرا اگر آیه‏ «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ» را با توجه به آیه‏ى «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ»
معنا نکنیم و نگوییم که در این آیه مقصود از «ید» قدرت است، و معناى واژه‏ ید را به ظاهرش اکتفا کنیم و به جاى خودش باقى بگذاریم ممکن است کسى فکر کند که خدا نعوذ باللَّه دست دارد. و با این نوع تفسیر است که عقیده‏ انحرافى «تجسیم و تشبیه» پیدا مى‏‌شود.

نتیجه‏ آنکه از آنچه گذشت معلوم شد، که اگر در تفسیر و تأویل قرائن و منابعى داشته باشیم و با توجه به آن تفسیر و تأویل کنیم هم «تأویل» و هم «تفسیر» هر دو جایز است. و اگر تأویل یا تفسیر مقدمه‏ فهم صحیح آیات‌الاحکام یا عقاید شود واجب مى‏‌شود و اگر قرائن قطعى از عقل یا نقل یا منابعى معتبر براى تفسیر یا تأویل نداشته باشیم، در این حالت حرام مى‏‌شود.
                      
ظاهراً در مواردى که تفسیر حرام مى‌‏شود این نوع تفسیر را تفسیر به رأى نامیده‌‏اند. تفسیر به رأى چیست؟

تفسیر به رأى یکى از مسائلى است که در روایات اهل بیت(ع) مکرر از آن یاد شده، همچنین در روایات پیامبر اکرم(ص) از طریق اهل سنت و از طریق شیعه روایات متعددى وارد شده که تفسیر به رأى حرام است. نظر شما را به نمونه‏‌هایى از این روایات جلب مى‏‌کنیم.

در مقدمه‏ تفسیر برهان حکایت شده هر کس قرآن را به رأى خویش تفسیر کند جایگاهى از آتش براى خود فراهم کرده است و از اهل سنت هم شبیه همین روایت نقل شده که پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «مَن قال فى القرآن برایه؛ کسى که در مورد قرآن به رأى خودش سخن بگوید، جایگاهى از آتش دارد» که این روایت در سنن ترمذى و منابع دیگر اهل سنت آمده و حتى از آن به عنوان «حدیث حسن» یاد کرده‌‏اند.

در منابع شیعه بهترین روایتى که در این زمینه داریم حدیث قدسى از امام رضا(ع) استکه از پدرانشان از امیرالمؤمنین(ع)، از پیغمبر اکرم(ص) از خداوند تبارک و تعالى نقل مى‏‌کند که مى‏‌فرماید: «ماء آمن بى مَن فَسَّر برأیه کلامى؛ کسى که کلام من را، (یعنى کلام خدا را) به رأى خودش تفسیر کند، به من ایمان ندارد».

البته روایات در این زمینه با عبارات متعدد فراوان است. برخى فرمودند؛ هر کس، بدون علم، در مورد قرآن چیزى بگوید این تفسیر به رأى است.
برخى هم به آیات قرآن در این مورد تمسک کرده‏‌اند از جمله، به آیه‏ 33 سوره‏ اعراف که مى‌‏فرماید: «پروردگار کارهاى زشت را چه ظاهر چه باطن حرام کرده» و در آخر آیه آمده: «و یکى از چیزهایى که حرام شده این است که انسان چیزى را که نمى‏‌داند به خدا نسبت بدهد».

تفسیر به رأى عبارت است از چیزى که انسان نمى‌‏داند، و به خدا نسبت مى‌‏دهد، به عبارت دیگر کسى بدون اینکه به تفاسیر و منابع روایى رجوع کند و ببیند چه روایاتى در مورد این آیه از پیامبر و اهل بیت(ع) آمده است رأى و نظر خود را به جاى تفسیر قرآن، به دیگران ارائه کند (تفسیر بدون توجه به قرائن نقلى و عقلى) این تفسیر به رأى است.

برخى افراد، از روایاتى که براى تفسیر به رأى وعده‏‌ای آتش داده، استفاده کرده‏‌اند که تفسیر به رأى از گناهان کبیره است. بعد از دلائلى که بر حرمت تفسیر به رأى از قرآن و روایات بیان شد به نظر مى‏‌رسد دلیل دیگرى براى حرمت تفسیر به رأى وجود دارد و آن هم‏ بنای عقلا است.

توضیح اینکه روش عقلا در عالم این است که براى هر کارى به متخصص آن رجوع مى‏‌کنند، مثلًا اگر کسى بیمارى قلبى داشته باشد براى معالجه نزد متخصص قلب مى‏‌رود. و اگر کسى در مورد قلب تخصص نداشته باشد، و به معالجه‏ بیمار قلبى اقدام کند، اگر هم به طور اتفاقى این شخص درمان شود، باز هم مستحق سرزنش است زیرا در کارى که تخصص نداشته دخالت کرده است. چرا که چنین دخالت‏‌هایى غالباً خسارت‏‌هاى جبران‌ناپذیرى به بار مى‏‌آورد و گاهى به مرگ افراد مى‌‏انجامد.

از این رو عقلاى عالم و خردمندان جهان آن را سرزنش مى‏‌کنند، و در چنین مواردى مراجع ذى‏‌صلاح او را به دادگاه مى‏‌برند، محاکمه مى‏‌کنند و با او برخورد قانونى مى‏‌کنند و مجازات‏‌هاى مناسبى براى او در نظر مى‏‌گیرند؛ چرا اینقدر سخت‏گیرى مى‏‌کنند؟! چون کسى که تخصص در کارى ندارد حق دخالت در آن گستره‏ کارى را ندارد؛ موقعیت تفسیر به رأى نیز چنین است آرى کسى که متخصص تفسیر نیست و آگاهى از مسائل تفسیرى ندارد یا به منابع و قرائن معتبر عقلى و نقلى مراجعه نکرده حق دخالت در تفسیر قرآن و اظهار نظر، ندارد به همین خاطر فرمودند «تفسیر به رأى حرام است».

بهاره
|
-
|
۱۳۹۴/۰۳/۱۰ - ۱۰:۲۰
0
0
در مهمانی بودم که یکی از خانم ها یکی از حرف های خودش را به پیغمبر(ص) نسب داد. همانجا میخواستم جوابش را بدهم و بگویم که کلامت اشتباه است اما برای بازدارندگی او از این کار حرفی نداشتم که بگویم. اما حالا با توجه به این مطلب با این رفتارها برخورد می‌کنم و حرام بودن این گونه رفتارها را اعلام میکنم.
رضایی
|
-
|
۱۳۹۴/۰۳/۱۲ - ۰۹:۴۴
0
0
امان از دست مردم و تفسیر به رأی هاشون
تهرانی
|
-
|
۱۳۹۴/۰۳/۱۲ - ۰۹:۴۶
0
0
این اتفاقی که بهاره میگه خیلی برای من افتاده و واقعا زجرآوره. مخصوصا اگر اطلاعات اندکی از آیات قرآن داشته باشی و یا حتی فقط یک بر ماه رمضان معنی فارسی قرآن را خوانده باشی. وای بر ما...
علی
|
-
|
۱۳۹۴/۰۳/۱۲ - ۰۹:۴۹
0
0
خیلی از مراکز قرآنی هستند که می‌گویند ما در قرآن تدبر می‌کنیم. به نظر شما کار آنها درست است. این کارها تفسیر به رای نیست؟
captcha