انسان و قدرت انتخاب گری اش
کد خبر: 3644814
تاریخ انتشار : ۳۱ شهريور ۱۳۹۶ - ۰۵:۱۴

انسان و قدرت انتخاب گری اش

انسان موجودى است كه با انتخاب خود صورت و سيرت زندگى خويش را مى‌آفريند و ايمان و كفر را بر خود رقم مى‌زند.

به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا) تبیان نوشت: انسان موجودى است كه با انتخاب خود صورت و سيرت زندگى خويش را مى‌آفريند و ايمان و كفر را بر خود رقم مى‌زند.

( إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَ إِمَّا كَفُورًا ) قرآن ، انسان / ۳ ما او را راهبری نمودیم ، خواه سپاسگزار باشد و خواه ناسپاس.
خداى متعال انسان را به مسيرى كه او را به غايت مطلوب يعنى حق مى‌رساند، راهبری نموده و به مسيری كه بر انسان واجب است كه در زندگى دنيايى‌اش آن را بپيمايد تا با پيمودن آن به سعادت دنيا و آخرت برسد ارائۀ طریق کرده است ؛ و البته راهى كه خداى سبحان انسان را بدان هدايت كرده راهى است اختيارى، و شكر و كفرى كه بر هدايت مذكور مترتب است، در اختيار انسان قرار داده شده است و هر انسانى به هريك از آن دو كه بخواهد مى‌تواند متّصف شود و اكراه و اجبارى در كار نيست.

 مقدّرات انسان قبل از هر چيز و هركس در دست خود انسان است و هرگونه تغيير و دگرگونى در خوشبختى و بدبختى مردمان در درجه نخست به خود ايشان بازگشت مى‌كند.
قضاى الهى چنين است كه آن‌چه به انسان مى‌رسد بازگشت به خود انسان مى‌كند و نتيجه و محصول ميل و اراده و عملكرد خود اوست.

عوامل مؤثر در تربيت: وراثت، اقسام محيط اعم از خانه و خانواده، رفاقت و معاشرت، مدرسه، اجتماع، وسايل ارتباط جمعى، محيط جغرافيايى و طبيعى و ديگر محيط‌ها، سختى‌ها و شدايد، كار و عوامل ماوراى طبيعت هيچ‌كدام بر آدمى مسلّط نيستند. اين‌ها همه تأثيرگذارند، نه مسلّط؛ و حاكميت و تسلّط اين عوامل تابع خواست و اراده و انتخاب آدمى است.
اگر جز اين بود مسئوليت‌پذيرى انسان، و ارسال رسل و انزال كتب، و نويد و تهديد، و هدايت و تربيت، و رهيافت و بازخواست، و نكوداشت و مجازات، همه و همه بى‌معنا مى‌گرديد.
شريف رضى آورده است كه چون اميرمؤمنان على (علیه السلام) پس از ماجراى صفّين از شام بازمى‌گشت، كسى از او پرسيد: «رفتن ما به شام به قضا و قدر خدا بود؟» و چنين گمان مى‌كرد كه همه چيز براى انسان از پيش تعيين شده است و آدمى را اختيار و انتخابى نيست. پس امام (عله السلام) بدو فرمود :
«وَيْحَکَ! لَعَلَّکَ ظَنَنْتَ قَضَاءً لاَزِمًا وَ قَدَرًا حَاتِمًا. وَ لَوْكَانَ كَذلِکَ لَبَطَلَ الثَّوَابُ وَالْعِقَابُ، وَ سَقَطَ الْوَعْدُ وَ الْوَعِيدُ. إِنَّ اللّهَ سُبْحَانَهُ أَمَرَ عِبَادَهُ تَخْيِيرًا، وَ نَهَاهُمْ تَحْذِيرًا، وَ كَلَّفَ يَسِيرًا وَ لَمْ يُكَلِّفْ عَسِيرًا، وَ أَعْطَى عَلَى الْقَلِيلِ كَثِيرًا. وَ لَمْ يُعْصَ مَغْلُوبًا، وَ لَمْ يُطَعْ مُكْرِهًا. وَ لَمْ يُرْسِلِ الاَْنْبِيَاءَ لَعِبًا، وَ لَمْ يُنْزِلِ الْكُتُبَ لِلْعِبَادِ عَبَثًا، وَ لاَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الاَْرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَا بَاطِلاً ( ذلِکَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارَ ) قرآن ، ص / ۲۷ .»
نهج البلاغه ، حکمت ۷۸
واى بر تو! شايد قضاى لازم و قدرِ حتم (قوانين حاكم بر هستى) را گمان كرده‌اى. اگر چنين باشد [ که همه چیز از پیش معین گشته باشد و انسان را اختیار و انتخاب نباشد ] پاداش و كيفر باطل بُوَد، و نويد و تهديد عاطل. خداى سبحان بندگان خود را امر فرمود [ و در آن‌چه بدان مأمورند ] داراى اختيارند، و نهى نمود تا بترسند و دست بازدارند. آن‌چه تكليف كرد آسان است نه دشوار، و پاداش او بر [ كردار ] اندك، بسيار. نافرمانى‌اش نكنند از آن‌كه ناچارند، و فرمانش نبرند از آن‌رو كه ناگزيرند. پيامبران را به بازيچه نفرستاد، و كتاب را براى بندگان بيهوده نازل نفرمود و آسمان‌ها و زمين و آن‌چه ميان اين دو است به باطل خلق ننمود. «اين گمان كسانى است كه كافر شدند. واى بر آنان كه كافر شدند از آتش».
مقدّرات انسان قبل از هر چيز و هركس در دست خود انسان است و هرگونه تغيير و دگرگونى در خوشبختى و بدبختى مردمان در درجه نخست به خود ايشان بازگشت مى‌كند.
قضاى الهى چنين است كه آن‌چه به انسان مى‌رسد بازگشت به خود انسان مى‌كند و نتيجه و محصول ميل و اراده و عملكرد خود اوست.
captcha