حسین سلطان محمدی، منتقد و مدرس سینما، در گفتوگو با ایکنا درباره جایگاه فیلمهای کودک در سینمای ایران، اظهار کرد: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، بنیاد سینمایی فارابی با هدف نظم دادن به سینما تشکیل شد. این بنیاد تلاش کرد با حمایتهای خود به همه ژانرها بپردازد تا زمینهساز ارتقای سینمای ایران باشد. ژانر کودک و نوجوان هم یکی از این گونهها بود. پس از مدتی فارابی جشنواره فیلم فجر را راهاندازی کرد، سپس جشنواره کودک و نوجوان اصفهان شکل گرفت. بنابراین سالیانه هفت یا هشت فیلم در حوزه سینمای کودک تولید میشد. وی افزود: سالی هفت یا هشت فیلم در آن دوره فقط جوابگوی جشنوارهها بود و برای اکران کفایت نمیکرد، زیرا در دهه ۶۰ و ۷۰ سینماهایی وجود داشتند که مخصوص نمایش آثار کودکان بودند. پس برای جدولبندی اکران، فیلمهای خارجی هم سینمای کودک به نمایش در آمدند. در چنین فضایی مخاطب سینمای کودک بسیار بیش از زمان حال بود، چون اولاً محل دیگری برای نمایش آثار کودک وجود نداشت؛ ثانیاً، یکسوم جمعیت کشور در رده سنی کودک و نوجوان بودند، اما امروز، هر اندازه که جلوتر میرویم هم تنوع اثر و انتخاب وجود دارد هم کشور به لحاظ سنی پیرتر شده است و پیرو آن سینمای کودک هم مخاطب خود را از دست داده است.
برای کودک بسازیم نه درباره کودک
سلطان محمدی با بیان اینکه سینمای این روزها درباره کودک است نه برای کودک، تأکید کرد: متأسفانه آنچه امروز در سینمای کودک مشاهده میکنیم، آثاری با محوریت کودکان نیست، بلکه بیشتر درباره کودکان است. برای مثال فیلمی دیدم که در آن کودکی با یک فیلمنامهنویس روبهرو میشود و داستان شکل میگیرد، اما این اتفاق ارتباطی با کودک ندارد، بنابراین این اثر یک فیلم برای کودک نیست.
متأسفانه امروز در سینمای کودک این تصور رایج شده که به صرف حضور چند کودک آن اثر را میتوان فیلم کودک نامید، درحالیکه باید برای کودکان فیلم ساخت تا بتوان آن را اثری جریانساز در ژانر کودک مطرح کرد
وی اضافه کرد: متأسفانه امروز در سینمای کودک این تصور رایج شده که به صرف حضور چند کودک آن اثر را میتوان فیلم کودک نامید، در حالی که باید برای کودکان فیلم ساخت تا بتوان آن را اثری جریانساز در ژانر کودک بیان کرد. برای کودک یعنی اینکه علاوه بر حضور کودکان دغدغههایی درباره آنها مطرح شود.این کارشناس سینما ابراز کرد: متأسفانه اکثر قصههای این ژانر از آثار خارجی کپی شدهاند. برای مثال در فیلمی، سه کودک کاراتهباز محور فیلم بودند که کپی برداری از فیلم «بچه کاراتهباز» است. این قبیل آثار بسیارند، که هویتشان برگرفته از فرهنگ ملی و بومی کشورمان نیست. پس جای تعجب ندارد که این ژانر سینمایی نتوانسته با کودک ایرانی ارتباط برقرار کند.
بدترین شکل و زمان اکران
این منتقد سینما در پاسخ به این سؤال که آیا اجبار سینماداران برای نمایش سالیانه چند فیلم کودک، اقدامی در جهت توجه به این ژانر سینمایی است گفت: این اتفاق پسندیدهای است، اما شکل اجرای آن مطلوب نیست، زیرا سینماداران در این زمینه راه فرار را پیدا کردهاند و بدترین زمان اکران را به این آثار اختصاص میدهند و چند فیلم کودک با هم همزمان روی پرده میروند، این مسئله یعنی فیلمسوزی، اما نظارتی در این زمینه وجود ندارد. یک بیسلیقگی کاملاً عیان در تبلیغات فیلم کودک وجود دارد و فیلم «منطقه پرواز ممنوع» بهترین نمونه برای این امر است. این فیلم که اتفاقاً اثر خوبی است، تبلیغات جذابی برای کودکان ندارد، حتی سبب میشود کودک از فیلم بترسد.
یکی از اقداماتی میتواند سبب رونق سینمای کودک شود، ارتباط مناسب آموزش و پرورش با سینماست، زیرا اگر مذاکراتی کاربردی بین این دو بخش صورت گیرد، قطعاً اتفاقات خوبی در سینمای کودک رقم خواهد خورد
این مدرس سینما برای رونق سینما کودک پیشنهاد کرد: یکی از اقداماتی میتواند سبب رونق سینمای کودک شود، ارتباط مناسب آموزش و پرورش با سینماست، زیرا اگر مذاکراتی کاربردی بین این دو بخش صورت گیرد، قطعاً اتفاقات خوبی در سینمای کودک رقم خواهد خورد. این اتفاق در گذشته هم رخ داده و هم اکنون نیز قابل تکرار است، بهشرطیکه نحوه انتخاب آثار کارشناسانه باشد. یعنی کودکان را به بهانه فیلم دیدن به سالنهایی نبریم که فیلمهای بزرگسالان به نمایش گذاشته میشود و دیدنشان برای کودکان مناسب نیست.
وی درباره پرداختهای دینی در سینمای کودک هم چنین توضیح داد: عملکردمان در این حوزه بسیار بد و ضعیف بوده است. این امر تنها محدود به فیلمهای سینمایی نیستند بلکه در حوزه بازیهای کامپیوتری هم، این اتفاق رخ داده است و این در حالیاست که در فرهنگ دینی و اسلامی ما شاخصههای بسیاری وجود دارد که میتوان از آنها ایده گرفت. کم کاری در این زمینه در دو شکل پوشش ظاهری و فرهنگ تربیتی مشاهده میشود. اگر به دقت به این آثار بنگرید درمییابید آنچه به عنوان پوشش در این آثار مشاهده میشود چیزی نیست که منطبق با دستورات اسلامی باشد و این مسئله در برنامههای ویژه نوجوانان هم وجود دارد و وقتی در سطح ظاهر نمیتوانیم فرهنگسازی کنیم در امر تربیت دیگر توقعی باقی نمیماند.
سلطانمحمدی در پایان تصریح کرد: باعث تأسف است که الگوی سینمای کودک، همانند دیگر ژانرهای سینمایی متأثر از غرب است. به همین جهت روابط به شکلی است که در فیلمهای آمریکایی یا اروپایی میبینیم. با این تفاوت که فقط پوشش آنها کمی متفاوت است. ضعف کاراکتر در سینمای کودک به صنعت انیمیشنسازی هم راه پیدا کرده و ضعف در این زمینه هم کاملاً عیان است.
گفتوگو از داوود کنشلو
انتهای پیام