واکاوی اشکالات سروش محلاتی به دعای «الهی عظم البلا»
کد خبر: 3891400
تاریخ انتشار : ۲۷ فروردين ۱۳۹۹ - ۰۹:۳۹

واکاوی اشکالات سروش محلاتی به دعای «الهی عظم البلا»

حجت‌الاسلام سروش محلاتی که عموماً نگاه نقادانه‌ای به مسائل دارد، در قالب فایلی صوتی به بیان اشکالاتی درباره دعای «عظم البلا» پرداخته که واکنش‌هایی را در پی داشته است.

به گزارش ایکنا، در هفته‌های اخیر رسانه ملی اقدام به پخش چندباره دعای «الهی عظم البلا» موسوم به دعای فرج کرده است. تقارن این مسئله با فرارسیدن ماه شعبان موجب شد حجت‌الاسلام سروش محلاتی، که عموماً نگاه نقادانه‌ای به مسائل دارد، در قالب فایلی صوتی به بیان اشکالاتی درباره این دعا بپردازد. البته این دعا از شهرت زیادی در میان عموم مردم برخوردار است و بسیاری از علما بر مداومت در خواندن آن توصیه کرده‌اند.

آیت‌الله بهجت در این زمینه می‌فرمایند: «در خلوتمان با خدا، تضرعاتمان، توبه‌مان، نمازهایمان، عباداتمان، مخصوصاً دعای شریف «عظم البلاء و برح الخفاء» را بخوانیم؛ از خدا بخواهیم برساند صاحب کار را، با او باشیم.» در عین حال، بسیاری از مراجع تقلید، خواندن این دعا در نماز را جایز نمی‌دانند؛ چراکه سخن گفتن با غیر خدا در نماز موجب بطلان نماز است و در عبارات میانی این دعا نیز، مخاطب ما اهل بیت(ع) هستند. البته برخی دیگر از فقها، خواندن این دعا در قنوت نماز را بلااشکال دانسته‌اند.

اشکالات سروش محلاتی

در هر صورت شایسته است به بررسی انتقادات سروش محلاتی و پاسخ‌هایی که برخی از محققان به اظهارات وی داده‌اند، پرداخته شود. اشکالات سروش محلاتی بدین قرار است؛ ادبیات بخش نخست این دعا واجد تعبیرات متعارف در ادعیه نیست، بلکه دعاهایی است که شخص در حالی که دنیا را کاملاً تیره، تاریک و سیاهی مطلق می‌بیند، بر زبان می‌آورد، زیرا این تعبیرات بسیار سنگین است: «وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ». امروزه از این تعبیرات به کار می‌بریم، زیرا تحت تأثیرات دعاهایی مانند این دعا بوده و هستیم، ولی اینکه چنین ادبیاتی در فرهنگ ما رواج داشته باشد، بعید است.

وی با بیان اینکه ویژگی دیگر این دعا آن است که در این دعا مستقیماً با پیامبر(ص)، امیرالمؤمنین و امام زمان(ع) سخن می‌گوییم، تصریح کرد: در زیارتنامه‌ها مستقیم با ائمه(ع) و پیامبر(ص) حرف می‌زنیم، مثلاً اکثریت زیارت جامعه مخاطب آن امام هست، ولی در این دعا ما حاجات خود را از امام می‌خواهیم و به صورت مطلق هم تمام امور خود را از امام می‌خواهیم تا برطرف کند؛ «اکفیانی فانکما کافیان و انصرانی فانکما ناصران ...»؛ آیا این‌گونه تقاضا از امام به صورت مطلق با ادبیات ادعیه ما سازگار است یا خیر؟»

دعا؛ ناظر به شرایط غیبت

نخستین واکنش به این سخنان، مطالبی بود که خود سروش محلاتی به نقل از یکی از اساتید در کانال شخصی خود منتشر ساخت که گزیده آن چنین است: «ایراد مضمونی دوم آقای سروش به دعا بخاطر «ضاقت الارض و منعت السماء» است و آن را نوعی سیاه‌نمایی دانسته‌اند که با ادبیات رهبران دینی معصوم هماهنگ نیست، در حالی که در قرآن در‌باره جنگ حنین این اصطلاح استفاده شده است: «لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ وَيَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنكُمْ شَيْئًا وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُم مُّدْبِرِينَ».

هر چند ممکن است گفته شود در این آیه، ضاقت الارض در مورد خاص بکار برده شده است، نه مطلق، ولی ممکن است جواب داده شود در دعا هم شخص داعی که دچار زندان بوده و با توجه به وضعیت خاص او ، سفارش به این دعا شده است و اگر دعا ناظر به شرایط غیبت هم باشد، باز سیاهی مطلق جهان مورد نظر نیست، بلکه تنگی عصر غیبت مورد توجه است، حال واقعا عصر غیبت که امامت باطن می‌شود و مردم از حضور نمایان قطب هدایت محروم می‌گردند آیا زمین برای راهیان هدایت تنگ نمی‌گردد؟! و درست همین احساس سبب می‌شود تا از خداوند فرج امام را درخواست نمایند آیا جهانی که پر از ظلم می‌گردد را نمی‌توان تنگ دید؟! آیا حال ما کمتر از حال جنگاوران روز حنین است؟»

وی در پاسخ به اشکال دوم می‌نویسد: «اما ایراد ایشان به جمله «اکفیانی فانکما کافیان فنصرانی فانکما ناصران» به خاطر رعایت نشدن ادب توحید قرآنی که افعال تکوینی را به انسان نسبت نباید داد؛ هر چند در اصل آن مشکلی نباشد؛ شاید وارد باشد. البته در قرآن حضرت عیسی خلق را به خود نسبت می‌دهد و نفح در آن گلی که به صورت پرنده در آورده را باز به خود نسبت می‌دهد، در حالی که همه اینها اموری تکوینی هستند، ولی با این حال شاید ادب بهتر این باشد تنها در مواردی که شرع اجازه داده، جواز استعمال داشته باشیم، اگر نگوییم خود این دعا خود یک جواز است. البته برای چنین کاربردی ناکافی می‌باشد و با ادبیات مرسوم اهل البیت(ع) باید هماهنگ باشد، علاوه براینکه شاید عبارت «اکفیانی و انصرانی» سنگین‌تر است. خالی نماند که در برخی از کتاب‌ها این بخش نیامده است.»

دعای مجرب

دومین واکنش مربوط به حجت‌الاسلام موسوی مطلق بود. وی در گفت‌وگو با تسنیم اظهار کرد: بزرگان زیادی این دعا را نقل کرده‌اند؛ از جمله مرحوم کلینی در اصول کافی، مرحوم کفعمی در «مصباح» و البلدالامین، شهید اول در کتاب «مزار»، سیدبن طاووس در جمال‌الاسبوع. ادعیه نقل‌شده از مرحوم سیدبن طاووس همیشه مورد توجه و ‌قبول علما بوده است. همچنین مرحوم علامه مجلسی و شیخ حرّ عاملی نیز در کتاب بحارالانوار و وسائل‌الشیعه نیز این دعا را نقل کرده‌اند. خاصیت‌های زیادی برای این دعا ذکر شده و مجرب و تجربه شده است.

وقتی می‌گویند این دعا یا این ذکر مجرب است؛ یعنی بزرگان این را تجربه کرده‌اند، مداومت بر این دعا برای عموم حاجات، رفع بلا و هنگام هجوم شرایط ناگوار و همین‌طور دفع و رفع همّ و غمّ مجرّب است. این دعا به‌خلاف آنچه گفته شده، اتفاقاً تاریکی را به نمایش نمی‌گذارد بلکه خروج از تاریکی را که بر اثر شدائد به وجود می‌آید با مناجات با خدا و‌ جایگاه امامان معصوم نشان می‌دهد. دنیا ظلمت است و بعضی مشکلات ظلمت‌آور و سیاه است که باید به‌سمت نور و آرامش حرکت کرد.

سیر منطقی دعا

سومین واکنش مربوط به حجت‌الاسلام اباذری بود؛ وی در گفت‌وگو با ایکنا اظهار کرد: در رابطه با بحث محتوای دعا باید عرض کنم فضا و شرایطی که در ابتدای دعا ترسیم شده است گویای آن است که یک بلا و مصیبتی پیش آمده است و طرف مضطر شده است. اصلاً بحث فرج که در شرایط عادی مطرح نمی‌شود. همان طور که مرحوم طبرسی در کتاب «کنوز النجاح» اشاره کردند، این دعا دعایی است که حضرت مهدی(عج) به محمد بن احمد یاد دادند. محمد بن احمد در آن زمان به جرم شیعه بودن تحت تعقیب بود و قرار بود بازداشت و اعدام شود. به همین جهت امام این دعا را به ایشان یاد دادند تا این گونه حاجت خودش را مطرح سازد.

وی بیان کرد: پس فرازهای اول دعا ناظر به یک شرایط خاص و اضطراری است؛ مثل شرایطی که الآن در اثر شیوع ویروس کرونا پیش آمده است. سیری که دعا طی کرده است، هم بسیار زیباست. در بخش اول ما نزد خداوند می‌رویم و گرفتاری خود را عرضه می‌داریم. در گام دوم آبرومندان در نزد خداوند را واسطه قرار می‌دهیم. در بخش سوم دو شخصیت عظیم‌الشأن نزد خداوند که مقربین‌ترین بندگان در نزد پروردگار هستند را مورد خطاب قرار می‌دهیم و از آن‌ها درخواست می‌کنیم به داد ما برسانند. اینکه در ابتدای دعا به درگاه خداوند رفتیم، در حقیقت اقرار به توحید بود و اینکه در مرحله بعد به در خانه پیامبر خدا(ص) و امیرالمومنین(ع) آمدیم به این جهت است که خداوند نصرت و فیض خودش را از طریق آنها به ما افاضه می‌کند.

سروش محلاتی در واکنش به برخی انتقادات، جوابیه‌ای در کانال شخصی خود منتشر ساخت که گزیده آن چنین است: در قرآن «ضاقت (علیکم) الارض» است؛ یعنی ضیق نسبی ولی در این دعا «علیکم و علینا» ندارد، بلکه مطلق است: «ضاقت الارض و منعت السماء». آیا در تاریکی مطلقیم و بی‌عدالتی مطلق؟ این نگاه به جهان یأس‌آور است. به علاوه «خوفهم» در آیه سوره نور خوف و نگرانی خاص مؤمنان است، نه خوف مطلق در جهان. مضافاً این خوف حتی برای مؤمنان هم عام و فراگیر نبوده است، مؤمنان در دوره‌های مختلف مثل دولت صفویه دارای قدرت بودند. بر اساس ادب، توحید انتساب هر فعل حق تعالی به غیر او نیاز مجوز دارد و فقط در قلمرو تعبیرات قرآنی و ادله معتبر دیگر جایز است، ولو عقلاً در موارد دیگری هم صحیح باشد؛ لذا غافر، رزاق، خالق، بارئ، مبدع و.... به اولیای الهی اطلاق نمی‌شود.»

انتهای پیام
captcha