لحظاتی با میراث‌دار سنتی فراموش‌شده / مؤذن خوش‌لهجه خیابان بزرگمهر + فیلم
کد خبر: 3917956
تاریخ انتشار : ۱۸ شهريور ۱۳۹۹ - ۰۹:۲۳
آشنایی با بهادر کاووسی‌فر، پدر دو شهید و سه جانباز /

لحظاتی با میراث‌دار سنتی فراموش‌شده / مؤذن خوش‌لهجه خیابان بزرگمهر + فیلم

انگار همین دیروز بود که به وقت ظهر یا مغرب و حتی پگاه که نزدیک می‌شدیم، گلبانگ اذان از خانه‌ها به پرواز درمی‌آمد تا بر روی شانه‌های شهروندان بنشیند و آنها را به اقامه نماز فرابخواند و چه سنت شیرینی که رهاوردش جز همدلی و مهربانی نبود.

لحظاتی با میراث‌دار سنتی فراموش‌شده / تجلی آیات نور در کلامبه گزارش ایکنا، تا همین چند سال پیش در اغلب شهرها بانگ اذان از اغلب خانه‌ها شنیده می‌شد و در هر کوچه و محله‌ای بودند، خانه‌هایی که با پخش اذان اهالی محل را ندا می‌دادند که «بشتابید به سوی بهترین عمل»؛ سنتی که ریشه در اعتقادات ناب و خالص اهالی این سرزمین داشت. امر به معروفی که هم گوینده و هم شنونده آن خشنود بودند از فرارسیدن زمان ابلاغش. سنت شیرینی که رهاوردش جز همدلی و مهربانی نبود.

با گذشت سال‌ها و تحمیل زندگی‌ مدرن و حبس شدن در چهاردیواری‌ها و آگاه نبودن همسایه از همسایه، این سنت هم رفته رفته به خاموشی گرایید تا اینکه به جرئت می‌توان گفت که این روزها دیگر از حنجره‌ای و بامی صدای اذان‌ به گوش نمی‌رسد.

بهادر کاووسی‌فر این روزها تنها میراث‌دار سنتی شده است که با وجود نزدیک بودن به زمان ما، سنگدلانه و با بی‌‌رحمی ناشی از مدرن شدن زندگی به فراموشی سپرده شده است. او برای زنده نگه داشتن این سنت هر روز نزدیک‌ افق با زحمت‌ خود را به بالکن می‌رساند و هر آنچه را از صوت و لحن به صورت تجربی آموخته است به کار می‌گیرد تا اهالی و عابران خیابان بزرگمهر تهران را به سوی بهترین عمل فرابخواند. هزاران مؤذن‌زاده بلال‌‌وار در حنجره‌اش نشسته است تا بانگ الله اکبر را بر دل رهگذران جاری کند. او دیوار به دیوار خبرگزاری ایکنا ساکن است و رسم همسایگی را به جا آورده و لحظاتی با او همنشین شدیم.

کاووسی‌فر متولد سال ۱۳۱۶ در شیراز و فارغ‌التحصیل دانشگاه شیراز است. بعد از آن برای خدمت به هموطنان در وزارت بهداری راهی زاهدان شد و سال‌هایی را در آنجا گذراند‌.

بهادر کاووسی‌فر، مؤذن

به هر گوشه ایران که بخواهی برای کار سر زده‌ از زاهدان تا ایلام و از تهران تا دفتر آستان قدس در مشهد و البته ستاد بازسازی خرمشهر؛ تا به امروز که به اینجا رسیده‌ است. چهار سال هم در بیروت و در یکی از شعب دانشگاه‌های آمریکا در این ‌کشور بورس گرفت و در آنجا رفت و آمد اندکی با «امام موسی صدر» داشت. همسایگی شهید «رجایی» در خیابان ایران را نیز تجربه کرده است. از آشنایی با شهید «کشوری» و لحظه شهادت او نیز‌ خاطراتی دارد. البته پدر دو شهید و سه جانباز است. همه اینها را در یک‌ جمله بیان می‌کند و قبل از بیان توضیح بیشتر در مورد هر کدام از اینها به سراغ موضوع دیگری می‌رود.

بهادر کاووسی‌فر همه اینهایی که گفته شد هست و البته میراث‌دار سنتی دیرینه. او مؤذن خانگی این روزهای خیابان بزرگمهر تهران است‌ و محال است کسی حوالی ظهر و مغرب گذرش به این خیابان افتاده باشد و صدای اذان بهادر را از بالکن خانه نشنیده باشد.

اذان را از شعائر اصلی و اولیه اسلام و پیشانی و جبهه آن می‌داند و می‌گوید: قرآن کریم می‌فرماید: «وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ.» همین تکبیرهایی که بعد از نماز گفته می‌شود، همه شعائر الهی است که باید گفته شود.‌ از ابتدای انقلاب این سنت را رعایت کرده‌ام و هر روز به امید و به انتظار گفتن اذانی دوباره بیدار می‌شوم. امیدوارم تا زنده هستم، این سنت را ادامه دهم.

از او در مورد علت برپا داشتن این سنت می‌پرسم و اینکه چرا با وجود پخش اذان از تلویزیون و مسجد و ... هنوز هم از بالکن خانه این کار را انجام می‌دهد، می‌گوید: این منطقه(حوالی خیابان انقلاب) چون یک‌ منطقه غیرمسکونی است و مسجد چندانی در این‌ نزدیکی‌ها وجود ندارد. برای اقامه این سنت ترغیب شدم و تصمیم گرفتم تا این کار را انجام دهم. باعث ناراحتی‌ام است که در پایتخت و در این‌ منطقه صدای اذان شنیده نشود و لذا تصمیم گرفتم این ‌کار را انجام دهم تا شاید این شعار الهی را تکریم‌ کرده باشم. هر روز این کار را انجام داده‌ام و پیش نیامده که از آن غفلت کرده باشم. این سنت قبلاً وجود داشت و باعث همدلی در بین همسایه‌ها می‌شد و ناخودآگاه همسایه را به سمت اقامه نماز سوق می‌داد. این کار زیباترین تجلی امر به معروف به صورت غیرمستقیم و با کمترین مواجهه با طرف مقابل است.

لحظاتی با میراث‌دار سنتی فراموش‌شده / تجلی آیات نور در کلام

با کاووسی‌فر در مورد اینکه هر پدیده‌ای زمان‌ خاص خود را دارد و ممکن است کارکردش محدود به موقعیت خاصی باشد صحبت می‌کنم و اینکه آیا با وجود این باز هم گفتن اذان در روزگار امروزی کاربرد دارد؟ می‌گوید: با وجود مساجد و حتی پخش اذان از تلویزیون و رادیو و گوشی‌های موبایل، هیچ‌ مشکلی ندارد که هر کدام از شهروندان موقع اذان بر یک‌ بلندی بایستند و با پخش اذان امر به معروف کنند. اثر این به مراتب بیشتر و بالاتر از پخش اذان از دیگر‌ مواردی است که برشمردی.

یک آن چنین صحنه‌ای را تصور می‌کنم. زمان اذان ظهر است و همه در حال فرار از گرمای وحشی تابستان که ناگهان از هر خانه‌ای صدای اذان بلند می‌شود ... فضایی ملکوتی که معنویت در آن موج خواهد زد ...

کاووسی‌فر  ادامه می‌دهد: خداوند در قرآن می‌فرماید: «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ.» خداوند بر مؤمنین منت گذاشته است که پیغمبری از جنس خودشان نازل کرده تا کتاب و حکمت بیاموزد. خداوند بر ما نیز منت گذاشته که در زمان این انقلاب حضور یافتیم. الان باید از این نعمت بزرگ شکرگزاری کنیم. دشمنان انقلاب از بین رفتنی‌اند و چیزی که باقی می‌ماند حق و حقیقت است. «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ.» قدرت امروز انقلاب اسلامی به خاطر شکر نعمت بوده است و ان شاءالله به جایی خواهیم‌ رسید که تمام استکبار را در هم خواهیم ‌پیچید و انقلاب به دست امام زمان(عج) خواهد رسید.

از او در مورد اذان مورد علاقه‌اش می‌پرسم و اینکه بیشتر کدام‌ نوع اذان را دوست دارد. می‌گوید: اذانی که می‌خوانم همین‌طور دلی است و به قول خودم اذان بی‌سوادی است، هر بانگی که بنده را به سمت فلاح دعوت کند زیباست؛ چه بهترین مؤذن با زیباترین صدا آن را بخواند و چه از حنجره من بیرون بیاید.

لحظاتی با میراث‌دار سنتی فراموش‌شده / تجلی آیات نور در کلام

اینکه در طول گزارش و قبل از آن هم تمام صحبت‌هایش پیوست قرآنی دارد نیز به اندازه میراث‌دار بودن اذان‌گویی برایم جالب است. هر‌ جمله‌اش به آیه‌ای از قرآن ختم می‌شود تا شیرینی کلامش صد چندان شود و شنونده از نشستن به پای صحبت او لذت ببرد. از او می‌خواهم در مورد آشنایی‌اش با قرآن و حفظ آن بگوید. با شنیدن این سؤال گنجینه خاطرات قبل و بعد از انقلاب خود را پوشه به پوشه جست‌وجو می‌کند تا همه آنچه را که در طول هشتاد و چند سال بر او گذشته و منتهی به آشنایی با کلام وحی شده است، بگوید. این وسط چند داستان فرعی هم به صحبت‌های خود اضافه می‌کند تا بیشتر با روزگاری که گذرانده آشنا شوم.

او می‌گوید: کلاس هشتم از طریق یکی از همکلاسی‌ها با مسجد جمعه شیراز آشنا شدم تا از منبر آیت‌الله عبدالحسین دستغیب استفاده کنم. این منبر ۴۵ دقیقه بود و جوانان همسن من بسیار از آن لذت می‌بردند. از کلاس دهم تا آخر تحصیلات دانشگاه برای اینکه ریشه‌ای‌تر با قرآن آشنا شوم به سمت زبان‌ عربی گرایش پیدا کردم و به یادگیری دروس حوزوی پرداختم. بعد از دریافت مدرک مهندسی کشاورزی تعداد زیادی از هم‌دوره‌ای‌های من در بخش اصلاحات ارضی استخدام شدند و من نیز برای این استخدام فراخوانده شدم، اما با توجه به اطلاعاتی که در مورد اصلاحات ارضی داشتم و امام(ره) نیز آن را تحریم کرده بود، از این فراخوان سر باز زدم. بعد از این قضیه برای استخدام به تهران آمدم. تا اینکه با آگهی استخدام وزارت بهداری، که مهندس کشاورزی لازم داشت، برای کار در یکی‌ از مراکز در زاهدان، عازم آن دیار شدم.

او همیشه یک قرآن جیبی همراه خود داشته است، از آن قرآن‌هایی که هرچند امروزه در قالب برنامه‌ موبایل همراه ماست، اما هنوز هم بسیاری یک نمونه از آن را در کیف یا ماشین همراه خود دارند. بسیاری از سوره‌های قرآن کریم‌ را با همان قرآن جیبی حفظ می‌کند تا قرآن همنشین ایام فراغتش شود.

بهادر کاووسی‌فر، مؤذن

او بیان می‌کند: یک قرآن جیبی داشتم که همدم من بود. هر کاری می‌خواستم انجام دهم با آن قرآن استخاره می‌گرفتم و رفیق و همدم لحظات تنهایی من شده بود. این مؤانست باعث شد که رفته رفته آیات الهی در ذهنم ماندگار شود و چون این کار استمرار داشت، الان هم یادآوری آنها در اثنای صحبت کردن چندان برایم سخت نیست.

در پایان گفت‌وگوی یک ساعته‌ از او در مورد روزگار فعلی‌اش می‌پرسم و گذران ایامش که می‌گوید: در دوران بازنشستگی بیشتر امورات خود را به مطالعه قرآن و مرور آیات و مواردی مانند این سپری می‌کنم. معتقدم اگر‌ کلامی که منعقد می‌شود، برگرفته از کلام وحی باشد و رد پایی از آیات وحی در آن باشد، هزار برابر اثر خواهد گذاشت.

بهادر کاووسی حالا مانند فردی متولد حوالی ۱۳۰۰ که جذابیت‌های اهالی آن سال‌ها را به کمال در خود دارد تنها مانده است با اذانی در دست و آیاتی در دل ... هر روز به افق شرعی اذان را می‌سراید تا خیال خشن خیابان بزرگمهر‌ را قلقلک دهد.

این روزها از بهادر سنتی باقی مانده است و رسالتی که هر روز او را مجاب می‌کند تا نزدیک افق شرعی عصازنان بر بلندای بالکن بایستد و اهالی گذر بزرگمهر را ندا بدهد که بشتابید به سوی بهترین عمل ...

 
گزارش از تیمور کاکایی 
انتهای پیام
captcha