به گزارش ایکنا؛ حجتالاسلام والمسلمین سیداحمد خاتمی، 28 فروردینماه در جلسه تفسیر قرآن در نهجالبلاغه، با بیان اینکه این کتاب شریف در سه بخش خطبهها، نامهها، حکمتها و کلمات قصار دستهبندی شده است، گفت: خطبههای نهجالبلاغه عموماً مواردی است که امام علی(ع) در دوره حکومتشان ایراد کردهاند که البته همه خطبهها نیامده است و برگزیدهای از خطبهها است که دارای اوج معنایی و بلاغتی بوده است.
حجتالاسلام والمسلمین خاتمی با بیان اینکه 79 نامه از امام تشکیلدهنده بخش دوم است، اضافه کرد: البته نامههای ایشان بیش از این تعداد است که آیتالله احمدی میانهجی دو جلد اول «مکاتیب الائمه» را به این نامهها اختصاص داده و شامل 200 نامه است. این نامهها گنجینه آئین ملکداری و حکومتداری است و برخی خطاب به معاویه و برخی خطاب به سران ارتش است.
خاتمی بیان کرد: کلمات قصار حضرت هم منحصر به مطالبی که سیدرضی جمع کرده نیست. وی 480 کلمه را گردآوری کرده است و ابن ابیالحدید، هزار کلمه بر این تعداد افزوده است و مرحوم مغنیه در شرح این کتاب، از کلمات قصار یاد کرده که «معانی بلند در کلمات کوتاه» است.
وی اضافه کرد: از زمانی که این حرف باطل؛ یعنی اینکه گفته شده سیدرضی این عبارات را از دیگران جمع کرده و به امام علی(ع) نسبت داده است؛ دهها کتاب در نقد این حرف نوشته شده که جامعترین آن کتابی از سیدعبدالزهرای حسینی خطیب است که سند را به قبل از تولد سیدرضی رسانده است؛ عمق این کتاب را متخصصان کلام، فلسفه، عرفان و ... میفهمند. اینها میگویند کلامی به این عمق در باب توحید جز از کسی که از آبشخور وحی بهرهمند بوده، بر نمیآید. مضاف بر اینکه نامهای مانند نامه مالک اشتر سند صحیح لفظی هم دارد.
استاد حوزه علمیه تصریح کرد: بسیاری از مطالبی که مولا در نهج دارد، به گونهای تفسیر قرآن است؛ ابن ابی الحدید سعی کرده نکات بلاغی را بگوید و بیشتر به نکات تاریخی پرداخته و گزارشات دست اول تاریخی خوبی دارد، گرچه در پارهای نقد هم به وی وارد است، به خصوص در جایی که آورده که «الحمدلله الذی قدم المفضول علی الفاضل».
خاتمی با اشاره به کلمه قصار «کن فی الفتنة کابن اللبون ...»، افزود: ایشان فرمودند در فتنهها مانند بچه شتر دوساله باش، چون نه پشت او قوی است که سوار شوند و نه پستانی دارد که او را بدوشند، یا بچه شتری که کرکی ندارد که از آن استفاده شود. در این تعبیر کلمه فتنه وجود دارد که استنادات قرآنی را بیان میکنیم.
وی اظهار کرد: کلمه فتنه مصدر است و به معنای قراردادن طلا در کوره هست تا خالص از ناخالص جدا شود و به معنای هر نوع آزمایش، بلا، امتحان، عذاب و حتی شرک و بتپرستی و آشوبهای اجتماعی آمده است. در اینجا معنای خاصی از فتنه یعنی جایی که جریان حق از باطل به صورت شفاف جدا نیست، مقصود است.
خاتمی با اشاره به ریشه قرآنی فتنه، بیان کرد: مراد از فتنه، حادثهای است که حق با باطل مشتبه شده، به گونهای که موجب ضلالت و حیرت برای برخی شده است و اگر میشناسند، توان دفاع از حق را ندارند. فتنه خوارج با شعار «لا حکم الا لله» انجام شد، آن هم براساس یک مغلطه، در حالی که اولاً امام راضی به حکمیت و حکمیت اشعری نبود، بلکه گزینه ایشان مالک اشتر بود.
استاد حوزه گفت: ابوموسی اشعری دقیقاً مانند لیبرال مسلکهای امروز بود که میگفت «علی امام حق است، ولی جنگ چیز بدی است و همراه علی نجنگید»؛ مانند برخی که میگویند من از شعار مرگ بدمان میآید، در حالی که لعن در قرآن مرادف مرگ است. قطعاً در حکمیت، توطئهای وجود داشت که پشت آن اشعث قرار داشت که در صفین هم خیانتهایی مرتکب شد و خوارج را او سامان داد.
وی افزود: جریان حق و باطل چنان مخلوط میشود که بذر فتنه خوارج با قراء، نشاء میشود؛ 20 هزار افراد پیشانی پینهبسته در دل شب بر روی مولا شمشیر کشیدند، البته با نصایح امام، این تعداد به 4 هزار نفر تقلیل یافت؛ امام البته فرمودندکه من چشم فتنه را درآوردم و بصیرت و شجاعتی مانند مولا لازم بود تا با خوارج مواجه شود.
خاتمی بیان کرد: دعواهایی که در جامعه وجود دارد، بر چهار قسم است که به سه قسم قابل تقسیم است؛ اول؛ دعوای حق با حق؛ دعوای باطل با باطل؛ دعوای حق با باطل و باطل با حق و باید در هر 4 مورد، نظر قرآن را در این زمینه تشریح کنیم که در جلسه بعد بیان خواهد شد.
انتهای پیام