به گزارش خبرنگار ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین محمد بیابانی، مدرس حوزه علمیه، امروز دوشنبه 27 دیماه در کارگاه «ماهیت عقل، چیستی و قلمرو» که از سوی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه برگزار شد سخنرانی کرد.
در ادامه متن سخنان وی را میخوانید:
نکته مهم در ارتباط با مکتب تفکیک این است که منظور ما از این مکتب، معرفت و دیدگاه خاصی است که از ناحیه میرزا مهدی اصفهانی در حوزه علمیه مشهد شکل گرفته و دامنه آن توسط شاگردانشان در حوزه مشهد و حوزههای دیگر و نیز در دانشگاهها تداوم یافته و امروزه به گونهای شده که اقبالی از سوی اندیشمندان به آن رخ داده است؛ اعم از آنهایی که برای این اندیشه احترام قائل بودند و خواستند آن را تقویت کنند یا آنها که به دیده انتقادی و علمی نگاه کردند.
حقیقت انسان در مکتب تفکیک
آنچه از آثار میرزامهدی اصفهانی درک کردهام این است؛ در ارتباط با حقیقت انسان معتقدند که انسان، کمالات نوری را از ناحیه پروردگار دارا میشود و از میان این کمالات نوری، در این جلسه به کمالِ عقل و علم اشاره میکنم که به جهت وجودی و معرفتشناسی نزدیک به هم هستند و باید مورد توجه قرار گیرند. البته موضوع فطرت نیز با این موضوعات مرتبط است که بنده به صورت خلاصه به آن میپردازم.
از نگاه میرزا مهدی اصفهانی، حقیقت عقل از جهت وجود شناختی، حقیقتی مجرد است. البته منظور از مجرد نیز اصطلاح فلسفی نیست که از نظر زمانی قدیم است و به هیچ زمان و مکانی نیاز ندارد، بلکه عقل، نوری است که مخلوق به خلقت الهی است و انسان کائنی همانند بقیه کائنات است از این جهت که دارای ماده جسمانی اعم از روح و بدن است و اگر علم از او ستانده شود دیگر آگاهی نخواهد داشت. این نگاه میرزا مهدی اصفهانی به رابطه انسان با حقیقت علم و حقیقت عقل است.
رابطه علم و عقل از دیدگاه میرزا مهدی اصفهانی از جهت وجود شناختی یک حقیقت بیشتر نیست؛ یعنی همانطور که عقل، نوری است که به انسان داده شده، علم هم نوری است که انسان به اعطای الهی به آن دارا میشود و این نورها از جهت ذات با هم تفاوتی ندارند. البته در باب معرفتشناسی باید بررسی کنیم که این دو چرا و چگونه تفاوت ندارند. آنچه موجب امتیاز این دو نور برای ما میشود این است که ما به واسطه نور علم، کشف از واقعیات و حقایق میکنیم و مراتب وجودی آنها را متوجه میشویم و به واسطه نور عقل، خوبی، بدی، زشتی و زیبایی، صدق و کذب، حق و باطل را تشخیص میدهیم.
رتبه وجودی عقل در مکتب تفکیک
موضوع دیگری که با این بیان روشن میشود رتبه وجودی عقل در ارتباط با تمام کائناتی است که در عالم به عنوان اشیاء و کائنات میشناسیم. در ارتباط با رابطه بین معلومات و معقولاتِ بین عقل با خودِ ذاتِ عقل هم همین معنا جریان دارد، یعنی آنچه معقول بین عقل در باب معرفت شناسی میشود از نظر وجودی، خودِ عقل نیست بلکه امری خارج از ذات عقل است و به کشف عقلی برای عاقل روشن است و معقول میشود پس تعبیر معقول ما در اینجا، موجودی نیست که سنخ وجود وی، وجودِ عقل باشد. رابطه دیگری بین علم و عقل از نظر وجودی مطرح است که از منظر معرفتشناسی است.
درباره اینکه جایگاه عقل در نظام معرفت ما چیست و چه چیزهایی را برای ما روشن میکند باید گفت که نکته مهم در ارتباط با معرفت عقلی نسبت به معقولات این است که مرحوم میرزا مهدی اصفهانی معتقدند که مُدرِک به عقل به عنوان امر کلی و مصطلح نیست بلکه عقل در مورد همین اموری که در زندگی انسان جریان دارد و خوبیها و بدیهایی که در زندگی با آنها درگیر هستیم برای ما روشنگری دارد نه اینکه عقل در حوزهای خاص قرار گرفته باشد که در ارتباط با زندگی فردی و اجتماعی ما درک و روشنگری نداشته باشد.
نکته مهم در ارتباط با معرفتشناسی که ارتباطی نزدیک با وجودشناسی عقل دارد و مرحوم میرزا مهدی اصفهانی به آن اشاره کرده، بحث از حکم عقل نسبت به استحاله اجتماع نقیضین و استحاله ارتفاع نقیضین است. در این جهت، مکتب تفکیک میگوید اگر بخواهیم به این موضوع که از بدیهیات درک و فهم انسانی است توجه داشته باشیم، چارهای نیست که مقام استعلا و تعالی عقل را بپذیریم. در این نگاه چون حوزه عقل، استعلا است میتواند نقیضین را برای ما کشف کند اما خودش در رتبه نقیضین واقع نمیشود چراکه اگر در این رتبه باشد خودش مبتلا به تناقض میشود.
وجود عقل در رتبه وجود متناقضین نیست
وقتی عقل در رتبه متناقضین نبود در رتبه هیچکدام از آنها نخواهد بود لذا وقتی عقل حکم بر استحاله و ارتفاع نقیضین میکند، نه وجود و نه عدم آن با عدم عقل تناسبی ندارد بلکه رتبه عقل فراتر از اینهاست. ما به واسطه دارا شدن این نور، میتوانیم چنین کشفی را در ارتباط با متناقضین داشته باشیم اما اگر قبول نکنیم چنین نوری وجود دارد دیگر نمیتوانیم با هیچکدام از داراییها و معرفتهایی که داریم حکم به استحاله نقیضین داشته باشیم. اما اگر من از وجود خودم خارج شوم و به جایی برسم که تبدیل به عقل شوم در ارتباط با آن وجود میتوانم چنین کشفی را داشته باشم. میرزا مهدی اصفهانی از نظر وجودشناختی معتقد است ما هرچه بتوانیم بالا برویم دیگر نمیتوانیم از حد کائنیت خودمان فراتر برویم و به جایی برسیم که تبدیل به خود عقل شویم و وقتی با عقل متحد شدیم به اشیاء نگاه کنیم.
در اینجا و با این دیدگاه میرزا مهدی اصفهانی به نکتهای وجود شناختی پی میبریم. نکته وجودشناختی این دیدگاه این است که وجود عقل در رتبه وجود متناقضین نیست بنابراین نه وجودی که در متناقضین با عنوان یک کلمه به کار میبریم و حکایت از واقعیت وجودی شیء میکنیم شامل وجود عقل میشود و نه عدم آن منجر به عدم وجود عقل میشود. فرض کنیم در کنار خودمان میوههایی مانند پرتقال میبینیم اما نمیدانیم برای ما ضرر یا منفعت دارد حال بر اساس اطلاعاتی که نسبت به این میوه پیدا کردیم میفهمیم که منفعت دارد اما از نظر آثاری که در جسم دارد به این نکته پیمیبریم اما به این نرسیدهایم که آیا اثری بر روح ما هم خواهد گذاشت یا خیر، لذا باید معرفتهای دیگر را هم داشته باشیم که بتوانیم تعامل با هر کائنی را درک کنیم و روشنگری عقل در اینجا کامل میشود.
چیستی و هستی عقل از نظر هستیشناختی
حجتالاسلام والمسلمین محمدمهدی گرجیان، عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه باقرالعلوم نیز در این نشست به عنوان ناقد اظهار کرد: وقتی قرار بود هستیشناختی عقل مطرح شود عمدتاً بر کارکردهای عقل متمرکز شدید اما سؤال این است که این عقل چه جایگاهی در ساختار وجودی دارد؟ فرمودید عقل، نوری اعطایی است و از بالا به نحو کاشفیت و روشنگری به انسان داده میشود اما به مقدار ایمان وی و عملکردش به او داده میشود. سؤال این است که این بنده خدا قبل از اینکه عقل به او داده شود با چه ابزاری ایمان میآورد؟ آیا بدون کمک گرفتن از عقل ایمان آورد؟ آیا بدون کمک از عقل، عملکرد داشت؟
حجتالاسلام گرجیان ادامه داد: روشن نکردید که آیا از نظر روایی، عقل را همان ملک میدانید یا خیر؟ همچنین از نظر هستیشناختی، چیستی و هستی عقل برای من مشخص نشد. همچنین فرمودید عقل موجودی مجرد است اما این موجود مجرد به ماده داده میشود. حال سؤال این است که این وجود مجرد نوری و ماده چه ارتباطی میتوانند داشته باشند؟ فرمودید عقل و علم یکی است اما علم محصول کارکردهای عقل نظری است.
وی یادآور شد: فرمودید رتبه وجودی عقل در رتبه تمام کائنات است و عقل صرفاً مُدرِک کلیات نیست. اما در ساختار صدرایی، عقل هم امور جزیی و هم کلی را درک میکند. فرمودید چارهای غیر از این نداریم که بدانیم عقل در رتبه تعالی است و اگر در رتبه استعلایی نباشد بلکه در رتبه متناقضین باشد دچار تناقض میشود و قدرت ادراک را نخواهد داشت. اما علم گاه به نحو اجمالی و گاه مفهومی و گاه به معنای مصداقی است لذا به نظر میرسد در اینجا خلط صورت گرفته و انواع مختلف علم لحاظ نشده است.
رابطه عقل و ایمان
حجتالاسلام والمسلمین بیابانی در ادامه اظهار کرد: نکتهای برای من مهم است که اگر بتوانیم آن را باز کنیم بسیاری از سؤالاتی که طرح شد پاسخ داده میشود و آن هم مقوله ایمانگرایی است چراکه موضوع بحث ما این بود که با معرفت به سوی رفتار و اعمال حرکت میکنیم نه با ایمان. به همین دلیل گفتیم سنخ ما، عقل نیست چراکه عقل چیزی است که خدا به ما میدهد. البته نباید فراموش کنیم که ذات ما عقل نیست و هیچگاه هم ذات ما، عقل نمیشود اما از عقل بهرهمند هستیم.
وی افزود: حال وقتی خدا به من عقل میدهد از من تکلیف هم میخواهد یعنی ایمان من با عقل برای من معنا پیدا میکند و با عقل مؤمن میشوم. هر کائنی هم که بخواهد به خدا ایمان بیاورد باید دارای این عقل باشد. عقل به ما میگوید در مقابل کسی که به او معرفت پیدا کردید احترام او را نگهدارید. در ارتباط با اینکه ایمان ما به خدا از کجا شکل میگیرد نیز به موضوع فطرت اشاره کردم. ما یک فطرتِ خداشناسی داریم که فطرتِ عقلی نیست چراکه ما با عقل و علم به خدا نرسیدهایم بلکه خداشناسی، سنخی از معرفت است که از آن تعبیر به معرفت فطری میکنیم و ما به او معرفت پیدا کردهایم.
حجتالاسلام بیابانی اظهار کرد: حال که خدای متعال، معرفت به خودش را به ما عطا کرده است بنابراین از عقل و نوری که به ما عطا کرده است هم برخورداریم و این عقل است که با توجه به معرفتی که برای من رسیده است به من میگوید در مقابل خدا خضوع کن. همچنین عقل، به ما کشف کفر یا ایمان را یاد میدهد. درباره اینکه مفاهیم یا تصورات در علم حصولی و علم حضوری چه جایگاهی دارند هم باید گفت که هر دو علم، معقول و مدرک به این عقل هستند.
انتهای پیام