ابوالقاسمی: محمد رفعت برآمده از یک نبوغ شخصی است/ نصیری: معنویت؛ مهم‌ترین مؤلفه تلاوت رفعت + فیلم
کد خبر: 4057898
تاریخ انتشار : ۰۴ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۹:۱۶
در نشستی تحلیلی واکاوی شد؛

ابوالقاسمی: محمد رفعت برآمده از یک نبوغ شخصی است/ نصیری: معنویت؛ مهم‌ترین مؤلفه تلاوت رفعت + فیلم

در برنامه تحلیلی بررسی و ارزیابی تلاوت‌های محمد رفعت، احمد ابوالقاسمی با اشاره به مهم‌ترین مؤلفه‌ای که موجب شده تا رفعت به جایگاه نخست تلاوت قرآن در جهان دست یابد اشاره کرد و گفت: رفعت برآمده از یک نبوغ شخصی است و اینطور نیست که کسی با صرف تلاش کردن بتواند به جایگاه او دست یابد. حمیدرضا نصیری هم معنویت را یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های تلاوت او دانست.

در ادامه سلسله برنامه‌های بزرگداشت قاریان شهیر مصری و برای تحلیل تلاوت‌های محمد رفعت، از احمد ابوالقاسمی و حمیدرضا قاریان بین‌المللی و ممتاز کشورمان دعوت کردیم. رفعت از جمله قاریان نسل طلایی مصر محسوب می‌شود که هرچند تلاوت‌های فاخری از او به‌جا مانده اما امروزه به نظر می‌رسد که کمتر مورد اقبال قاریان قرار می‌گیرد. در ادامه بخش نخست این گفت‌وگو را می‌خوانید که در آن به سبک تلاوت رفعت، وجوه تمایز تلاوت‌هایش در مقایسه با دیگر قاریان و دلایل عدم شهرت او در مقایسه با دیگر قاریان نظیر عبدالباسط یا مصطفی اسماعیل پرداخته خواهد شد؛

ایکنا- در ابتدا از هر دو استاد که دعوت ایکنا را برای انجام این گفت‌‎وگو پذیرفتند سپاسگزارم و امیدوارم این برنامه، گامی برای آشنایی بیشتر با مرحوم استاد محمد رفعت باشد. گفت‌وگو را با استاد ابوالقاسمی آغاز می‌کنیم و از ایشان می‌خواهم به صورت کلی تحلیلی از تلاوت‌های استاد رفعت ارائه کنند تا در ادامه با پرسش‌های دیگر برنامه را پی بگیریم.

احمد ابوالقاسمی: یکی از نکات مهم که باید مورد توجه قرار گیرد، وجه تمایز تلاوت‌های استاد رفعت با دیگر قاریان است. تفاوت تلاوت استاد رفعت با دیگر اساتید مصری را در نوع آهنگ‌پردازی ایشان می‌دانم. اگر بخواهم در این زمینه مثال بزنم باید بگویم شما افراد دیگر که به عنوان قاری می‌شناسیم را تصور کنید. این افراد گویش معمولی دارند اما استاد رفعت گویی که گویش شعری دارد و در میان همه کسانی که به صورت معمولی حرف می‌‎زنند، ایشان شعر می‌خواند.

خیلی از اساتید بزرگ جهان اسلام یک آهنگ را می‌خوانند و شما یک ذوق و هنرنمایی را در آن آهنگ می‌بینید، اما اعتبار و درجه آهنگسازی‌های استاد رفعت نسبت به بقیه مانند این است که گویی دیگران حرف‌های معمولی را می‌زنند و همان حرف‌ها را یک نفر مانند شعر می‌گوید و تا این حد تلاوت‌های رفعت نظام‌مند و سیستماتیک است و این نحو از تلاوت نیز بسیار کار سختی است و ماندگار هم می‌شود.

تصور شخصی من این است که یک اعجازی در آهنگ‌سازی‌های رفعت وجود دارد که در هیچ قاری مصری دیگری نیست؛ یعنی اگر بخواهیم ترازبندی کنیم و ببینیم اساتید مصری چگونه رتبه‌بندی می‌شوند، باید بگوییم که استاد رفعت در رتبه یک است و دیگران از رتبه چهار به بعد قرار می‌گیرند. حتی مصطفی اسماعیل و حصان هم از رتبه چهار به بعد رتبه‌بندی می‌شوند.

ایکنا- آیا ملاک شما در این رتبه‌بندی از حیث پیچیدگی‌های تلاوت رفعت است؟

ابوالقاسمی: خیر، ما به میزان پیچیدگی آهنگ نمی‌پردازیم که بگوییم هرچه آهنگ پیچیده‌تر بود پس ارزش هنری آن بالاتر است، بلکه تأثیرگذاری آهنگ در عین سادگی است که اهمیت دارد. یک وقت شما از یک مطلبی تعریف ارائه می‌کنید و به شما می‌گویند تعریف شما طولانی است و باید این را کمتر کنید. در نهایت به یک تعریف نیم‌خطی می‌رسید که در آن همه‌چیز بازتاب یافته است. شما در این نیم‌خط مجبور هستید به‌نحوی مطلب را تعریف کنید که همه زوایای آن موضوع در نظر گرفته شود که کار بسیار دشواری است. رفعت هم در تلاوت همین کار را می‌کند؛ یعنی در عین سادگی آهنگ‌ها، در خواندنش کارهایی انجام می‌دهد که هر پیامی که شما فکر کنید در آن یافت می‌شود و هر نوع زیبایی که بخواهید در آن به چشم می‌خورد.

من در سال‌های گذشته هنگامی که با این نظرات مواجه می‌شدم که می‌گفتند رفعت نابغه قرن بوده این را درک نمی‌کردم و پیش خودم می‌گفتم مگر این خواندن چه چیزی دارد؟ هرچه که گذشت و من بیشتر با فضای تلاوت قاریان مصری آشنا شدم و بیشتر شنیدم، به این موضوع نزدیک‌تر شدم و قطعاً الآن اگر 15 تلاوت از استاد رفعت شنیده‌ام که اینها در خاطرم هستند، اگر 10 تلاوت دیگر هم از رفعت بشنوم باز هم بر ایمان من نسبت به ایشان که یک نابغه است افزوده خواهد شد.

ایکنا- به نبوغ رفعت اشاره کردید. با این اوصاف رفعت یک نابغه صرف بوده و کسی نمی‌تواند در خیالاتش فکر کند که می‌تواند با تلاش به آن جایگاه برسد. درست است؟

ابوالقاسمی: بله، رفعت برآمده از نبوغ کاملاً شخصی است. البته تلاش هم کارساز است و ممکن است اتفاقاتی برای فرد بیفتد. ما تجربیات را به نوشته‌ها و دروس تبدیل کرده‌ایم و افراد می‌توانند یاد بگیرند، اما حرف من این است که اینطور نیست که رفعت دانشگاه رفته باشد و از این مسیر به چنین جایگاهی دست یافته باشد.

در یک برنامه رادیویی به بحث نبوغ قاریان مصری اشاره کردم و گفتم اینها خودشان نابغه بودند، نه اینکه یک سیستم آموزشی عبدالباسط پرورش داده باشد. پس از اینکه در رادیو این جمله را گفتم، سیل پیامک‌ها برای من آمد که این چه جمله‌ای است و شما دارید آموزش را زیر سؤال می‌برید.

پاسخ کسانی که به موضع من واکنش نشان دادند خیلی روشن است و آن اینکه اگر عبدالباسط تولید سیستم آموزشی کشور یا دانشگاه الازهر است، لطفاً یک نفر دیگر درست کنند. اگر اساتیدی بودند که عبدالباسط را پرورش داده‌اند از آنها خواهش می‌کنیم یکبار دیگر این کار را انجام دهند. یا اگر اساتیدی بودند که منشاوی را پرورش دادند تمنا می‌کنیم یکبار دیگر این کار را بکنند.

اما اینچنین نیست و این قاریان، شخصاً نابغه بودند. بله، می‌توانیم با توجه به تجربیات و علومی که در دسترس است از افرادی که استعداد دارند افراد موفقی را تربیت کنیم اما شاید آن نبوغ را نداشته باشند و به همین دلیل به درجه‌ای که مثلاً رفعت داشته نرسند.

ایکنا- بر این اساس یکی از دلایلی که موجب شده رفعت به این جایگاه برسد، نبوغ شخصی او بوده اما نظر شما در زمینه فرهنگ چیست؟ فرهنگ کشور مصر تا چه میزان در این زمینه مؤثر بوده است؟

ابوالقاسمی: اقبال عمومی و نیاز جامعه به موضوع تلاوت قرآن در کشور مصرر بسیار اهمیت دارد و در پرورش قاریانی نظیر رفعت نقش‌آفرین بوده است. یکی از مباحثی که در جامعه ما مطرح است و هر روز هم درگیر آن هستیم این است که بیشتر قاریان قرآن احساس می‌کنند که از توانمندی‌هایشان در جامعه استفاده نمی‌شود و درست هم می‌گویند. افزون‌براین، ما حافظان قرآن زیادی هم داریم اما کسی از اینها استفاده نمی‌کند. اما در کشور مصر رویه برعکس است و حتی بیش از موجودی‌شان نیازمندی وجود دارد.

ما در کشورمان و در ایام ماه مبارک رمضان این موضوع را لمس می‌کنیم؛ به این صورت که روز ولادت امام حسن(ع) شاید در کشور ما نزدیک به پانصد محفل انس با قرآن برگزار می‌شود، اما ما پنجاه قاری خوش‌خوان بیشتر نداریم. نتیجه این می‌شود که موج بزرگی به عنوان تقاضا ایجاد شده اما از این طرف موجودی نداریم و لاجرم از قاریان سطح پایین‌تر هم استفاده‌های زیادی می‌شود.

عین همین داستان در کشور مصر وجود دارد. من از استاد نعینع شنیدم که در کشور مصر، اکثر کسانی که به مکه می‌روند و می‌آیند، اگر سه روز در منزلشان غذا می‌دهند، همراه سفره‌شان قاری قرآن هم باید تلاوت کند. من به صورت سرانگشتی حساب کردم و دیدم اگر کشور مصر صدهزار حاجی داشته باشد، در این بیست روز، از این صدهزار نفر، ده‌هزار نفر هم بخواهند ولیمه بدهند که قرار باشد در آن دو تا سه تلاوت برگزار شود، نزدیک به سی هزار تلاوت در این چند روز انجام می‌شود. این یعنی روزی هزار و پانصد تلاوت انجام می‌شود و آنجاست که نشان می‌دهد برخی اوقات تقاضا در کشور مصر نسبت به موجودی قاریانی که هستند بیشتر است، پس هیچ‌وقت قاریان مصر بیکار نیستند و دائماً باید بخوانند و بحث تلاوت در آنجا همواره داغ است.

در چنین جامعه‌ای که نیاز زیاد است، قطعاً تعداد بیشتری وارد این عرصه می‌شوند که بخواهند نیاز را برطرف کنند و افراد نابغه، خود را نشان می‌دهند. اما در کشور ما نابغه‌ها به سراغ کارهای دیگر می‌روند.

ایکنا- با توجه به شناختی که از قاریان کشورمان دارید، فکر می‌کنید اگر جو قرآنی کشور مصر در کشور ما هم ایجاد شود، می‌توانیم انتظار داشته باشیم که افراد صاحب‌سبک تربیت کنیم؟

ابوالقاسمی: بله، به راحتی این کار شدنی است. من رفعت را برای این مسئله مثال نمی‌زنم چون در مصر هم احتمالاً دیگر چنین قاری‌ای تکرار نشود اما قاریان کشورمان می‌توانند خیلی راحت صاحب‌سبک میشوند. خیلی از کسانی که می‌شناسیم که در حوزه آواز سنتی و حتی پاپ یا مداحی کار می‌کنند، کسانی هستند که اکثرا قاری بوده اند و بعدا چون جامعه از این افراد به عنوان قاری استقبال نکرد این استعداد را باید جای دیگری خرج می‌کردند و همین کار را هم انجام دادند. البته نمی‌خواهم ارزشگذاری کنم و هر کدام ارزش خودش را دارد اما ما در این میان سرمایه‌های زیادی را از دست دادیم.

ایکنا- از آقای ابوالقاسمی سپاسگزارم و در ادامه برنامه مجدداً با ایشان هم‌کلام خواهم شد. جناب آقای نصیری، به نظر شما تلاوت رفعت دارای چه مؤلفه‌هایی است که موجب شده از دیگر قاریان متمایز شود؟

نصیری: پیش از اینکه به این پرسش پاسخ دهم باید مختصری از زندگینامه استاد رفعت را مطرح کنم. شیخ محمد محمود رفعت، ملقب به امیرالقراء، در سال 1300 قمری در قاهره مصر متولد شدند و بر اثر بیماری تا پیش از شش سالگی، بینایی خودشان را از دست دادند. به نظر بنده این بیماری و نابینایی نقطه عطف زندگی شیخ رفعت است. چند نفر از قاریانی که در حد نابغه می‌شود از آنها نام برد، نابینا بوده‌اند که از جمله آنها استاد حصان، محمد عمران، محمود رمضان یا سعید مسلم هستند.

اما در تلاوت این قاریان، فقط بحث فنی تلاوت مطرح نبوده بلکه یک حس معنویت ویژه‌ای هم وجود داشته است که بنده شخصاً این مسئله را در تلاوت استاد رفعت خیلی پُررنگ دیده‌ام و با آن ارتباط گرفته‌ام. در دوران کودکی که استاد رفعت نابینا شده بودند و خیلی زود با تشویق‌های پدرشان با تلاوت قرآن آشنا شده و موفق می‌شوند کل قرآن را حفظ کنند و در یک جایی شیخ علی محمود تلاوت ایشان را می‌شنود و به شدت متأثر می‌شود. پس از اینکه رفعت را پیدا می‌کند به اطرافیان ایشان نوید می‌دهد که آینده درخشانی در انتظار شیخ رفعت است و در سال‌های نه‌چندان دور یکی از قاریان بزرگ جهان خواهد شد و همین اتفاق هم افتاد.

زندگی حرفه‌ای شیخ رفعت را می‌توان به دو دوره تقسیم کرد؛ یک دوره تا سن 32 سالگی است که میکروفون نبوده و قاریانی نظیر شیخ علی محمود و شعشاعی که صداهای قوی‌تری داشتند و در فضایی که می‌خواندند صدایشان بیشتر و تا مسافت دورتری شنیده می‌شد، مورد توجه‌تر بودند و از آنها استقبال بیشتری صورت می‌گرفت. اما دوره بعدی زندگی حرفه‌ای رفعت پس از 32 سالگی است که میکروفون هم مورد استفاده قرار می‌گیرد و در این دوره ظرافت‌های لحنی و تکنیک‌های خاص تلاوت استاد رفعت شنیده می‌شود و مردم بیشتری در مصر و اقصی نقاط جهان این تلاوت‌ها را شنیدند و به نظر بنده ایشان نفر اول قرائت مصر شدند.

از جمله مهم‌ترین مؤلفه‌های تلاوت ایشان، یکی معنویت تلاوت شیخ رفعت است و بحث دیگر عبارت از بداهه‌خوانی است که این بداهه‌خوانی در قاریان کمتری به چشم می‌خورد و برای نمونه عبدالفتاح شعشاعی جزو همین قاریان است. به نوعی می‌توان گفت تلاوت‌های رفعت معناگرا بوده است؛ یعنی حتی اگر عربی هم بلد نباشید، حس و حالی که رفعت در هنگام خواندن آیات دارد شما را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

ایکنا- به مسئله معنویت اشاره کردید. احساس می‌کنم یکی از مباحثی که هنوز مشخص نیست دقیقاً مفهوم آن چیست معنویت است. مثلاً می‌گوییم این قاری معنوی است یا تلاوتش با خشوع است اما دقیقاً نمی‌دانیم این معنویت چیست. آیا یک حس خاص است و این حس برآمده از یک سبک زندگی و سلوک خاص است؟

نصیری: شاید در یک جمله بتوانم بگویم که قاری اگر آیات را با اعتقاد تلاوت کند یعنی هنگامی که آیات بهشت را تلاوت می‌کند واقعاً به این آیات معتقد باشد، این خودش خشوع را به همراه خواهد داشت و خشوع وقتی حاصل شود، قاری خودش را در محضر خداوند می‌بیند و از همزه استعاذه که آغاز می‌کند واقعا به خدا پناه می‌برد.

ایکنا- استاد ابوالقاسمی، فرمودید رفعت در رتبه اول است و دیگر اساتید از رده چهار به بعد رتبه‌بندی می‌شوند. حال چطور است که رفعت این جایگاه را دارد اما در جهان اسلام به‌قدری که عبدالباسط را می‌شناسند او شناخته شده نیست؟

ابوالقاسمی: در میان اهل تلاوت، رفعت جایگاه والایی دارد و نگاه من در این موضوع به اینصورت است. اما رسانه‌ها در زمان عبدالباسط و مصطفی اسماعیل قدرت چندین برابری پیدا کردند و این سبب شد تا تلاوت این قاریان بیشتر شنیده شود و اقبال بیشتری نسبت به آن صورت بگیرد. شاید یک مقدار استفاده از فضاهای صوتی در زمان استاد عبدالباسط و ... کمک کرد به اینکه عده‌ای که فهم و درک موسیقایی‌شان در حد طبیعی بود جذب این اساتید شوند. وقتی استادی مانند رفعت و شعشاعی می‌خوانند برای یک موسیقی‌دان هم هیجان دارد و ممکن است برای یک فرد عادی این هیجان را نداشته باشد.

یکی از نوارهای استاد حصان را برای یکی از اساتید موسیقی گذاشتم و دیدم خیلی تعجب نمی‌کند. می‌گفت قشنگ است اما چیزی نیست که بگویم یک معجزه محسوب می‌شود بلکه در تلاوت حصان بیشتر قدرت اجرا و حنجره مطرح است. اما وقتی تلاوت‌های عبدالفتاح شعشاعی، رفعت و حتی شعیشع را برای این موسیقی‌دان پخش کردم، ایشان گفت از نگاه یک آهنگساز این تلاوت‌ها خیلی متفاوت است و گویی این قاریان از پیش نت نوشته‌اند و می‌خوانند و دارای یک تئوری خاصی هستند که در همه جای تلاوت‌هایشان دیده می‌شود.

حصان از نظر یک موسیقی‌دان پیچیدگی موسیقایی نداشت، بلکه پیچیدگی اجرایی داشت؛ یعنی قدرت حنجره حصان بالاست که می‌تواند تحریرهای بسیاری بزند و البته پردازش‌های بسیار فوق‌العاده‌ای در ذهن دارد که آن حنجره توانایی اجرای آن پردازش‌ها را نیز دارد اما از نگاه یک آهنگساز این کار، کار خیلی سختی نیست.

شاید کسی بتواند در خیال خودش حصان را بخواند؛ یعنی از نظر ذهنی بتواند مانند حصان فکر کند اما حنجره‌اش یاری نکند ولی ما نداریم کسی که بتواند از نظر ذهنی مانند رفعت آهنگ بسازد؛ یعنی در اینجا بحث حنجره در کار نیست، بلکه فکر مطرح است و کسی را نداریم که در این بخش بتواند در سطح رفعت باشد. یکی از آرزوهای من این است که بتوانم مانند رفعت آهنگسازی کنم اما می‌بینم آهنگ‌های ما هم کاملاً معمولی است.

ایکنا- فکر می‌کنید چرا با وجود جایگاه مهم رفعت در تلاوت قرآن، این قاری در ایران و جلسات قرآن ما جایگاه چندانی ندارد؟

ابوالقاسمی: متأسفانه همینطور است که رفعت مورد توجه قاریان ما نیست. البته من نسبت به رفعت توصیه‌های زیادی می‌کنم و حتی اگر دوستان این گفت‌وگو را ببینند تصدیق کنند که من به خیلی‌ها گفته‌ام که اگر می‌خواهید بفهمید تلاوت چیست، حداقل 10 دقیقه اول چند تلاوت رفعت را حفظ کنید و یاد بگیرید تا بتوانید در جای دیگر هم اجرا کنید. اما در کشور ما زمان تلاوت کوتاه است، با این حال اگر قاری از رفعت مثلاً 10 دقیقه اول تلاوت‌هایش مانند تلاوت سوره مریم را حفظ کند شرایط خیلی متفاوت می‌شود.

اگر به خاطر داشته باشید، حدود هفت سال قبل، جمعی از طلاب نزد رهبر انقلاب اسلامی به تلاوت همین آیات پرداختند و رهبری هم فرمودند یکی از خاطرات خوش من از محافل انس با قرآن امشب بود. اینکه آن جمع رفعت بخوانند انتخاب و پیشنهاد من بود. این دوستان می‌خواستند از مصطفی اسماعیل و عبدالفتاح شعشاعی تلاوت کنند، اما من گفتم شاید برخی از رفتارهای صوتی که قاریان مصر مانند مصطفی اسماعیل داشته‌اند به شخصیت و ظاهر یک طلبه شباهتی نداشته باشد. البته نه‌اینکه اشکالی داشته باشد بلکه ممکن است جالب نباشد. مانند اینکه همه انسان‌ها می‌توانند لباس‌های رنگی بپوشند اما از یک طلبه کمتر انتظار داریم که لباسی با رنگ‌آمیزی خاص داشته باشد.

نکته مهم اینکه، تنها تلاوتی که انسان احساس می‌کند از صفر تا صدش روحانی است و به روحانیت می‌آید که به همان صورت قرآن بخواند همین رفعت است. یکی از این قاریان سوره مریم را حفظ بود و چند نفر دیگر هم تقریباً حفظ بودند. وقتی در محضر رهبر انقلاب اسلامی تلاوت کردند، این تلاوت در وهله اول خودشان را گرفت. آقای نصیری به بحث معنویت اشاره کردند و دلیل اینکه این تلاوت هم ماندگار شد همان معنویت بود.

در ادامه برخی تلاوت‌های فاخر محمد رفعت که توسط حمیدرضا نصیری در اختیار خبرنگار ایکنا قرار گرفته تقدیم می‌شود:

تلاوت سوره طه

کد

تلاوت سوره کهف

کد

تلاوت سوره مریم

کد

تلاوت سوره هود

کد

ادامه دارد ...

گفت‌وگو از مرتضی اوحدی

انتهای پیام
captcha