کد خبر: 1322454
تاریخ انتشار : ۰۴ آذر ۱۳۹۲ - ۱۳:۳۲

اولویت دادن اسلام به استقلال اقتصادی در تزاحم بین عدالت و وابستگی

گروه اقتصاد: اسلام امکان تزاحم بین استقلال (عدم وابستگی) و عدالت را مطرح کرده است و بر طبق رأی اسلام اگر تزاحمی بین آن دو به وجود آمد، استقلال اقتصادی مهم‌تر است، زیرا همان طور که امام خمینی(ره) در فرمایشات خود به این نکته اشاره می‏‌کنند، «وابستگی اقتصادی منشأ وابستگی‌های دیگر می‌شود و دامنه و عمق وابستگی را تشدید می‌کند».


اهداف نظام اقتصادی اسلام بر سه اصل استقلال، عدالت و رشد استوار است. در نظریات اقتصاد توسعه آمده است اگر کشوری به دنبال رشد بیش‌تر است، باید در ابتدا گردش سرمایه‌ خود را به سمت اقشار سرمایه‌دار و ثروت‌مند سوق داده تا آن‌ها نیز به موازات آن به عنوان موتور توسعه‌ اقتصاد، سرمایه‌گذاری کنند و تولید را افزایش دهند. به عبارتی بر طبق این نظریه (کوزنتس) بین دو هدف عدالت و رشد تزاحم وجود دارد؛ به این معنا که انباشت سرمایه نیاز اصلی رشد است و لذا افزایش نابرابری جهت هدایت درآمدهای افراد جامعه به ثروت‌مندان جهت افزایش انباشت سرمایه برای رشد بیش‌تر توجیه پذیر می‌گردد.



کوزنتس موضوع یاد شده را این گونه بیان می‌دارد که برای رسیدن به یک هدف (رشد)، هدف دیگر (عدالت) در کوتاه‌مدت از بین می‌رود؛ به این معنی که اگر یک کشور در حال توسعه به دنبال حل مشکلات خود است، ابتدا باید انباشت سرمایه انجام دهد و بر انباشت سرمایه اشکالی مترتب نیست که اگر منجر به تشدید نابرابری شود، چرا که در بلندمدت رشد بیش‌تر ناشی از انباشت سرمایه به نفع تمام مردم آن جامعه خواهد بود.



نظر اسلام در خصوص رشد اقتصادی در تضاد با تفکرات کوزنتس



تزاحم هنگامی روی می‌دهد که اجماع بین دو هدف مشترک در یک زمان ممکن نیست و تحقق یکی، مانع تحقق دیگری است. بنابراین در این حالت باید یکی را برگزینیم. قاعده‌ عقلایی در تزاحم آن است که تا وقتی تزاحم وجود دارد، هدف مهم‌تر مقدم و هدف مهم بایگانی خواهد شد. بنابراین باید در اهداف یک نظام، هدف اهم و مهم قابل تشخیص باشد. لذا در این زمینه دو سؤال را باید پاسخ داد، یکی آن‌که آیا اهداف نظام اقتصادی اسلام با هم در تزاحم هستند و سؤال دیگر آن‌که در صورت تزاحم، اولویت با کدام است یا به عبارتی کدام مهم و کدام مهم‌تر است؟ 



بین رشد و عدالت از نظر اسلام هیچ‌گونه تزاحمی وجود ندارد



اسلام امکان تزاحم بین استقلال (عدم وابستگی) و عدالت را مطرح کرده است و بر طبق رأی اسلام اگر تزاحمی بین آن دو به وجود آمد، استقلال اقتصادی مهم‌تر است، زیرا همان طور که امام خمینی(ره) در فرمایشات خود به این نکته اشاره می‏‌کنند، «وابستگی اقتصادی منشأ وابستگی‌های دیگر می‌شود و دامنه و عمق وابستگی را تشدید می‌کند». بنابراین بر طبق نظر اسلام، اهمیت نبود وابستگی از عدالت هم بیش‌تر است و این مسئله به آن معنا است که عدالت در چارچوب وابستگی محقق نمی‌شود و لازمه‌ رسیدن به عدالت در جامعه نبود وابستگی اقتصادی است. بنابراین اسلام نظریه‌ کوزنتس را رد کرده و ادعای او را یک تناقض بزرگ می‏‌داند. «کوزنتس» رشد را درسایه‌ نابرابری امکان‌پذیر می‌داند، در حالی که طبق نظر اسلام، رشد بیش‌تر، عدالت بیش‌تر را به همراه دارد.



با این اوصاف، این سؤال مطرح می‏‌شود که رابطه‌ بین رشد و عدالت چگونه است؟ بین رشد و عدالت از نظر اسلام هیچ‌گونه تزاحمی وجود ندارد؛ یعنی این گونه نیست که اگر بخواهیم به هدف رشد برسیم عدالت از بین رود و اگر این گونه شد آن استراتژی از نگاه اسلام مطلوب نیست. لذا نظر اسلام بر خلاف نظر کوزنتس است. همان طور که گفته شد، کوزنتس رشد را درسایه‌ نابرابری امکان پذیر می‌داند در حالی که طبق نظر اسلام، رشد بیش‌تر، عدالت بیش‌تر را به همراه دارد و هیچ‌گونه تزاحمی بین آن دو نیست. همان طور که گفته شد، تزاحم هنگامی روی می‌دهد که اجماع بین دو هدف در یک زمان ممکن نباشد و تحقق یکی مانع تحقق دیگری باشد. در این حالت باید یکی انتخاب شود اما رشد از دیدگاه اسلام هدفی مستقل و در عرض اهداف دیگر نیست و رشد بیش‌تر هیچ‌گونه تزاحمی با دیگر اهداف ندارد، بلکه یا برای تأمین نیازهای مردم است و یا برای تأمین استقلال اقتصادی است.



صنعتی شدن ایران با هدف رسیدن به نرخ رشد بالا در اقتصاد با محوریت ارز شروع شد



لذا از آن‌چه گفته شد این‌گونه برداشت می‌شود که رشد مد نظر اسلام، نه تنها هیچ‌گونه تزاحمی با خودکفایی و عدالت ندارد، بلکه کمک شایان توجهی به استقلال و عدالت خواهد داشت. بنابراین اگر رشد به افزایش فقر، شکاف درآمدی بیش از حد یا وابستگی انجامد، نمی‌تواند مطلوب باشد و این خود نشانه‌ آن است که ما استراتژی غلطی را برای دست‌یابی به رشد اقتصادی برگزیده‌ایم. اگر بخواهیم مدل یاد شده را در اقتصاد ایران تفسیر نماییم باید به ماهیت صنعتی شدن اقتصاد ایران اشاره کنیم.



صنعتی شدن ایران با هدف رسیدن به نرخ رشد بالا در اقتصاد با محوریت ارز شروع شد. درآمدهای ارزی حاصل از نفت نیز عامل تفکر صنعتی شدن در ایران بود. در حقیت ماجرا این است که ایران گرچه صنعتی شد اما صنعتی شدن را توسط خارجی‎‏ها آموخت و این مسأله به آن معناست که مدل صنعتی شدن ایران کاملاً غربی بود. شواهد تاریخی نشان می‏دهد ایران بعد از انقلاب صنعتی اروپا تحت سلطه‌ کشور انگلیس و روسیه قرار گرفت و به مدل تجارت خارجی تحمیلی تن داد. تجارت خارجی تحمیلی عاملی برای عقب نگاه داشتن ایران و سنتی شدن جامعه‌ی ایران بود.  



استراتژی رشد و صنعتی شدن ایران دارای دو جنبه پنهان و آشکار است



گفتنی است استراتژی رشد و صنعتی شدن ایران دارای دو جنبه پنهان و آشکار است. ظاهر آشکار در صنعتی شدن تولید و افزایش رشد را تأیید می‏‌کند، اما جنبه‌ پنهان صنعتی شدن به این نکته تأکید دارد که هزینه‌های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی تولید وابسته، افزایش داشته است. افزایش ناکارآمدی، مواجه با عدم صرفه‌های ناشی از مقیاس، بازدهی پایین، از بین رفتن کارآفرینان و افزایش سوداگری، تشدید نابرابری و خدشه وارد شدن به عدالت، افزایش وابستگی و عدم خودکفایی، پایین آمدن توان رقابتی، اتکاء بیش‌تر به نفت و درآمدهای ارزی ناشی از آن و... از زاویه‌های پنهان این رویه‌ تولیدی است. در هر صورت می‏توان اذعان کرد ثمره‌ رشد در ایران تولید نابرابری و عدم خودکفایی بوده است.



محمد شهاب



منبع: برهان

captcha