غربتی عجیب سراپای دنیا را در بر گرفته است؛ به هر سو مینگری جهالتی از سفیانیان زمانه رخ عیان کرده است، جهان در ظلمتی عجیب فرو رفته است.
مولایم! تنها دلخوشیم به آنکه شاهدی و ناظر؛ گرچه پنهان اما حاضر، گرچه نادیده اما ناظر
مولایم! در جهالت شبانگاه دنیاپرستان و قهقهه مستانهشان گم شدهایم، در ثانیههای سرمستیشان ترسانیم، دلهایمان را آیتی لازم است؛ شعشعه نوری، تبلور حضوری
زمزمه هدایتی و نسیم رحمتی را چشم انتظاریم
یا ابن الحسن! غربت شیعیانت را در سراسر جهان ندیدی؟ مظلومیت همیشگی شیعه باز جاری شده: کودکان فلسطین، زنان میانمار، دخنران سوری . . .
همگی ساکنان کوی غیبتت شدهاند، ترسانم از آهشان، همان آهی که جز خدا دادرسی بر آن نیست
ای امید شیعیان! سپاهیان شیطان به خیال خام خود راهها میبندند، هجمههای خود را به هر روز میرسانند و داد اسلام و مسلمان را به عرش اعلی
و در این میان
تنها یک نکته را نمیدانند، نمیدانند که شیعه با درد قرین است و با شهادت همزاد؛ فراموش کردهاند که مقتدایمان و اسوه زندگیمان آلطه است
درد غربت مولایمان علی(ع) در دل چاهها جاری است، ناله زهرا(س) همچنان در گوش زمانه میپیچد؛ ما سکوت را از حسن بن علی(ع) و جسارت فریاد عاشورا را از حسین(ع) آموختهایم
مولایم جبر زمانه آزمونی است سخت، اما دل خوش دار که عاشقانت هر چند اندک، ثابت قدمند و استوار
گرچه صورتهایمان سرخ سیلی زمانه است اما دلهایمان سبز است و آسمانی؛
هر دلی که نور ایمان داشته باشد و امید ظهور / هر آنکه اعتقاد ولایتت داشته باشد و عشق حضور؛ هر لحظه را در کنارت خواهد بود، حاضر یا ناظر، همراه یا همدل
مولای دلتنگیهایم! چشمانمان به راه حضورت و امید ظهورت، آدینهها را پشت سر میگذارد گرچه صباح آدینه شیرینی امید عهد است اما عصر جمعه آغاز دلتنگی انتظاری دیگر
ای فخر زمانه! تلخی سخنم را به حلاوت نیم نگاه زیبایت ببخش، دل خسته جور است و تشنه دیدار
در محضر صاحب کرم، جور زمانه، امید رحمت است و سخا و در این میان شیعه است و بزرگترین دلخوشی
السلام علیک یا اباصالح