به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، دوماهنامه «خُلُق» به صاحبامتیازی مؤسسه فرهنگی دارالهدی در تازهترین شماره خود مطالبی با عناوین «دنیای مذموم و دنیای ممدوح در کلام امام خمینی(ره)»، «محور دلدار؛ سخنرانی آیتالله ناصری»، «برگی از دفتر اخلاق»، «قطره حیات»، «حواریون اهل بیت(ع)»، «چشمه زلال»، «عرفانهای نوظهور»، «قلهنشینان معرفت» و «حکایت صاحبدلان» را منتشر کرده است.
صفحه «قلهنشینان معرفت» در تازهترین شماره نشریه «خُلُق» مطلبی با عنوان «بررسی زندگینامه و سیره اخلاقی حکیم قرآنی، علامه طباطبایی(ره)» است که در مقدمه آن آمده است: «در بیان نقش علمای دینی در زمان غیبت، روایتی از امام هادی(ع) نقل شده است که فرمودند: ... اگر نبودند آن عالمان هوشیار که بندگان خدا را از دامهای شیطان و شیطانصفتان و از دشمنیهای دشمنان اهل بیت(ع) نجات دهند، هیچ کس نمیماند، مگر اینکه از دین خدا بیرون میرفت؛ ولی ایشان هستند که سررشته دلها و افکار و عقاید شیعیان را با استواری در دست دارند؛ آنچنان که کشتیبان، سکان کشتی را به دست میگیرد. آن عالمان، برترین بندگان نزد خداوند متعال هستند.»
در دوره کودکی و نوجوانی بخش دیگری است که در این بخش میخوانیم: «علامه طباطبایی در سال 1281 شمسی مصادف با آخرین روز ماه ذیحجه سال 1321 قمری در شادآباد تبریز متولد شد. نسب وی از طرف پدر به حضرت امام حسن مجتبی(ع) و از طرف مادر به حضرت امام حسین(ع) میرسد. سیدمحمدحسین در سن پنج سالگی، مادر و در سن 9 سالگی پدرش را از دست میدهد؛ در حالی که از آنها فرزندی جز ایشان و برادر کوچکترش(سیدمحمدحسن) باقی نمانده بود. سیدمحمدحسین، به مدت شش سال(1290 - 1296 شمسی) پس از آموزش قرآن که در آن روزها قبل از هر چیز تدریس میشد، آثاری چون گلستان و بوستان و ... را فرا گرفت.»
علامه طباطبایی بعد از تحصیل در مدرسه طالبیه تبریز، به همراه برادر خود، 10 سال تمام در نجف اشرف به تحصیل علوم دینی و کمالات اخلاقی و معنوی مشغول میشود. مرحوم علامه طباطبایی در نوشتهای کوتاه چنین مینویسد: «البته هر کس حسب حال خود را در زندگی دارد؛ خوشی و تلخی و زشتی و زیباییهایی دیده و خاطرههایی دارد. من نیز به نوبه خود و خاصه از این نظر که بیشتر دوره زندگانی خود را با یتیمی و غربت، با رفاقت دوستان یا انقطاع وسایل و تهیدستی و گرفتاریهای دیگر گذراندهام، در مسیرهای زندگی، با فراز و نشیبهای گوناگون روبهرو شده، در محیطهای رنگارنگ قرار گرفتهام؛ ولی پیوسته حس میکردم که دست ناپیدایی مرا از هر پرتگاه خطرناک نجات میدهد و جاذبه مرموزی از میان هزارها مانع مرا بیرون کشیده، به سوی مقصد، هدایتم میکند.»
سیدعبدالباقی طباطبایی، فرزند علامه درباره تألیفات پدرش میگوید: «علامه طباطبایی با هدف اینکه کتابی در موضوعی بنویسد، قلم نمیزد؛ بلکه در جریان تحقیق و تتبع نظریات خود را مینوشت و بعداً دوستان و شاگردان، آنها را جمعآوری میکردند و حتی اسم کتاب را نیز خودشان تعیین میکردند. مرحوم شهید مطهری درباره کار سترگ علامه، با اعجاب و تحسین نگریسته و در وصف آن گفته است: «تفسیر المیزان»، همهاش با فکر نوشته نشد. من معتقدم که بسیاری از این مطالب از الهامات غیبی است. کمتر مشکلی در مسائل اسلامی و دینی برایم پیش آمده که کلید حل آن را در «تفسیر المیزان» پیدا نکرده باشم.»