کد خبر: 1523509
تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱۳۸۵ - ۰۰:۰۲

تعليم و تربيت از منظر اميرالمؤمنين (ع)

اصولاً كمال و تماميت شخصيت انسان براساس دانش و بينش او استوار است زيرا آدمی در ظل اين بينش می‌تواند خود را در رده فرشتگان آسمانی قرار دهد و برای حصول به مقامات رفيع اخروی كسب آمادگی كند، عالم و دانشمند نه تنها مراتب والايی را در آخرت احراز می‌كند بلكه در دنيا نيز از سپاس و ستايش خدا و مردم هم برخوردار است.

در اين مقاله ابتدا به مفهوم تعليم ـ كه عبارت است از رساندن متعلم به حدی كه حقيقت شئ مورد نظر را طوری درك كند كه بتواند مفهوم مورد نظر را در نفس خويش متصور كند ـ اشاره و سپس به ارزش علم و فضيلت علما از منظر مولا علی (ع) پرداخته شده است.
همچنين به مفهوم تربيت كه به معنی اتمام و اصلاح، رشد بخش و نمو دادن مرحله به مرحله و ترتيبی تا حد نهايی آن، زياد كردن، پاكيزه كردن، پرورش دادن و بزرگ كردن آمده است، اشاره می‌شود كه متصدی امر تربيت و مربی الهی از نظر مولا كيست؟ از جمله مطالب اين اثر است؛ علاوه بر اين مطالب، در اين مقاله به آداب تعليم و تعلم و وظايف علما از ديدگاه امام علی (ع) سخن به ميان آمده است.
امام علی (ع) آينه تمام‌نمای ذات الهی و تجلی عالی‌ترين مراتب معرفت، حكمت و هدايت است. برای شناخت و پيروی از انديشه ژرف، روشنی‌بخش، انسان‌ساز و هدايت‌گر علی (ع)، مطالعه نصايح و سخنان آن حضرت يك ضرورت است و اين يك حقيقت ابدی است كه سخن عالی، سخن علی (ع) است.
اما در اين راستا پرداختن به امر تعليم و تربيت آن هم از منظر علی (ع) در اين برهه از زمان يك نياز حتمی برای انسان‌هاست هرچند كه طراحی نظام صحيح و جامعی برای تعليم و تربيت انسان تنها از ناحيه وحی ممكن خواهد بود و حتی در قرآن كريم، بارها و بارها هم به آن اشاره شده است آن جا كه در پنج آيه اول نازل شده بر پيامبر اكرم(ص) آمده است كه «الذی علم بالقلم علم الانسان ما لم يعلم؛ همان كسی كه به‌وسيله قلم آموخت آنچه را كه انسان نمی‌دانست (به تدريج به او ) آموخت.»
می‌بينيم كه تعليم، اساس و بنيادی است كه قوام و پايداری دين و آيين بر روی آن استوار است كه نه فقط قرآن كريم بلكه مولا علی (ع) به‌عنوان ترجمان و مبين قرآن، هم او كه اعلم به وحی و سنت و سيره نبوی و اسبق به ايمان و اقرب به پيامبر اكرم (ص) است بارها بر آن تأكيد كرده است؛ آن‌جا كه حضرت علی (ع) به كميل می‌فرمايد: «ای كميل، پيغمبر اكرم (ص) را خدا تربيت كرد و آن حضرت مرا تربيت كرد و من نيز اهل ايمان را تربيت كرده و آداب پسنديده را به آنها ياد می‌دهم.»
با اين وضعيت، در اين مقاله، ابتدا سعی شده به مفهوم تعليم و فضيلت علم، سپس به مفهوم تربيت، مربی الهی از منظر علی (ع) و آداب تعليم و تربيت پرداخته شود.
ناگفته نماند كه محقق سعی كرده علاوه بر استفاده از نهج‌البلاغه از منابع مختلف هم در اين راستا بهره لازم را ببرد، در واقع از اهداف كتابت اين مقاله، استفاده از پندها و نصايح مولا علی (ع) در باب تعليم، تربيت و الگو قرار دادن آنها در زندگی و بالا بردن سطح آگاهی خود و در نهايت انتقال اين آگاهی به ساير افراد جامعه بوده است.
تعليم انتقال عين معلوم به نفس متعلم است، به ديگر سخن رساندن متعلم به حدی كه حقيقت شئ مورد نظر را طوری درك كند كه بتواند مفهوم مورد نظر را در نفس خويش متصور كند؛ در حقيقت تعليم آن‌گاه تحقق می‌يابد كه بتوان متعلم را نسبت به معلوم عالم ناميد و حتی جامعه بشری از طريق تعليم می‌تواند از كسادی و اُفُول خورشيد علم و نابودی كالا و سرمايه‌های علمی پيشگيری كند.
بنابراين تعليم يعنی انتقال اندوخته‌های علمی به ديگران از مهم‌ترين عبادات و مؤكدترين واجبات كفائی است اما تعليم از منظر علی (ع) به موارد ذيل تعبير شده است:
1- دليل؛ «العلم ُ نعم الدليل»
2- مصباح العقل؛ «العلم ُ مصباحُ العقل»
3- جمال؛ «العلمُ زِين الغنيا و جمال الفقراء»
4- اصل هر خير؛ «العلمُ اصل كل خير و الجهل اصل كل شر»
5- حياه؛ «العلمُ حياه»
6- نگهبان و حافظ، «العلمُ حجابٌ مِن الافات
در بحث فضيلت علم، مولا علی (ع) می‌فرمايد: «مردم! هوشيار باشيد، كمال دين‌داری و اوجِ ايمان شما عبارت از دانش‌آموختن و انطباق و هماهنگی رفتارتان بر طبق موازين علمی است؛ بايد متوجه باشيد كه دانش آموختن و ذخيره كردن علم از ثروت‌اندوزی‌های مادی شما، لازم‌تر و ضروری‌تر است زيرا مال و ثروت و روزی مردم بر حسب نياز و در خور احتياج همگان تقسيم شده است، تأمين نيازهای مادی (طبق مقدرات و سرنوشت اشخاص در سايه‌ی مشيت الهی و به‌ميزان كوشش متعارف و عادی) به وسيله‌ی خداوند دادگر، پيش‌بينی شده و خداوند عادلی كه نيازهای مادی افراد را كاملاً ضمانت كرده است برای شما نيز ضمانت می‌كند و آن را در اختيارتان قرار می‌دهد.»
همچنين علاوه بر اين سخن مولا علی (ع) درباره فضيلت می‌فرمايد: «العلمُ وِراثهُ كريمهُ والادابُ حُلَلٌ مجددهٌ والفكرُ مِراهٌ صافيهٌ؛ دانش، ميراثی گرانبها و آداب، زينتی دايمی و فكر، آينه‌ای است صاف و شفاف.»
در اين حكمت استعاراتی به كار رفته است؛
1- از «علم» تعبير به « ميراث» شده، از آن‌جا كه در ميراث دانش خصوصيتی است كه در ميراث مال وجود ندارد، ميراث علم به كرامت و ارزشمند بودن توصيف شده « وراثه كريمه».
منشأ اين خصوصيت بقای علم و فنای مال و ثروت است، مالی را كه فرزند از پدر به ارث می‌برد در معرض فنا و نابودی است، در حالی كه علم و دانش باقی و از خطراتی كه مال را تهديد می‌كند در امان است .
2- از آداب و اخلاق پسنديده به زيورهای متجدد و دايمی تعبير شده ، به اين معنی كه فضايل برای نفس زينت و زيورند، همان‌طوری كه لباس و زيورآلات زينت بدن انسان است.
3- از فكر تعبير شده به «مرآة صافيه »؛ يعنی آيينه‌ی درخشنده و شفاف زيرا همان طوری كه آينه شفاف، اشكال و صورت‌های مقابل خود را به‌خوبی منعكس می‌كند، فكر انسان نيز پرده از مجهولات تصوری و تصديقی او برداشته و آنها را معلوم می‌كند.
با توجه به معنی علم و تعليم، مقام معلم و عظمت تعليم و تعلم روشن می‌شود آن‌چنان‌كه مولا علی (ع) می‌فرمايد: «عالم و دانشمند، والاتر و برتر از كسی است كه روزها را به روزه می‌گذراند و شب‌ها را به عبادت پروردگار، آن هم توأم با كوشش و رنج سپری می‌كند و همت خويش را صرفاً به روزه‌داری و سحرخيزی در راستای عبادت و نيايش پروردگار صرف می‌كند.
اگر مرگ عالم و دانشمندی فرا رسد، خلأ و شكستی در سازمان اسلام پديد می‌آيد كه جز به وسيله عالم و دانشمند ديگری ـ كه جانشين و همانند اوست ـ قابل جبران نبوده و اين شكاف و صدمه، مرمت نخواهد ش.»
همچنين حضرت علی ( ع) می فرمايد: «اِنَ اولی الناسِ بِالانبياء اعلَمُهُم بِما جاؤُوا بِهِ ثُمَ تلا / اِنَ اولی الناسِ بِابراهيمَ للذينَ اتبعوُهُ وَهذا النبیُّ وَالَذينَ امنوا؛ نزديك‌ترين مردم به پيامبران كسانی هستند كه به تعاليم انبيا آگاه‌ترند و سپس اين آيه را تلاوت فرمود كه نزديك‌ترين مردم به ابراهيم كسانی هستند كه از او پيروی كنند و اين پيغمبر و امتش كه اهل ايمان‌اند.»
علاوه بر مطالب ذكر شده مولا علی (ع) در فضيلت علما می‌فرمايد: «العالمُ مَن لا يشبَعُ مِنَ العلمِ وَلا يتشَبَعُ بِهِ؛ دانشمند كسی است كه از علم سير نشود و سيری به خود راه ندهد./ العالمُ حَیٌّ بشينَ الموتی؛ عالم و دانشمند، انسان زنده‌ای است ميان مردگان./ جاورِ العلماءَ تستَبصِر؛ با علما و دانشمندان مجاورت و هم‌نشين كن تا بينا شوی.»
تربيت در لغت عرب معانی متعدد و در عين حال زيبايی دارد كه جمعاً می‌تواند چشم‌انداز زيبايی از مفهوم تربيت ترسيم كند؛ تربيت به معانی اتمام، اصلاح، رشدبخشی و نمو دادن مرحله متربی تا حدّ نهايی آن، زياد كردن، پاكيزه كردن، پرورش دادن و بزرگ آمده است.
حضرت علی (ع) می‌فرمايد: «اذا زادَ عِلمُ الرّجُلِ زادَ ادبهُ وَ تَضاعَفَت خَشیَتهُ لِرَبِّهِ؛ هرگاه علم مرد زياد شد ادب او افزون شود و خشيت و ترس او از پروردگارش دو چندان شود.
مطالعه نهج‌البلاغه و زندگى حضرت على (ع) اين حقيقت را آشكار مى‏سازد كه تربيت در دو معناى عام و خاص در رفتار و گفتار اين شخصيت الهى متبلور و منعكس است.
امام علی (ع) در اين باره فرمود: «مَن نَصَبَ نَفسَهُ لِلنّاسِ اِماماٌ فَلیَبدا بِتَعليمِ نَفسِهِ قبلَ تَعليمِ غَیِرهِ وَلیَكُن تادِيبُهُ بِسِيرتِهِ قَبلَ تاديبهِ وَمعیِّمُ ومُؤدِّبُها احَقُّ بِالاجلالِ مِن معَلِّمِ الناسِ وَمؤَدِّبِهِم؛ كسی كه خود را در مقام پيشوايی و امامت قرار می‌دهد، بايد پيش از آن‌كه به تعليم ديگران بپردازد به تعليم خويش بپردازد و بايد تأديب او به عملش پيش از تأديب او به زبانش باشد و كسی كه معلم و ادب‌كننده خويش است، به احترام سزاوارتر است از كسی كه معلم و مربی ديگران است.»
امام (ع) در اين كلام دو مطلب اساسی را در موضوع «تربيت» بيان فرموده‌اند؛ اول اينكه مربی و معلم بايد قبلاً خودش دانش‌آموخته و تربيت شده باشد، آن‌گاه مربی و معلم ديگران شود، سخن گفتن و خطابه و وعظ بدون آگاهی به جز انحراف و اضلال و گمراهی نتيجه‌ای ندارد.
دوم اينكه واعظ و مربی بايد خود ديگران را تربيت و هدايت كند؛ گفتار بدون عمل نه تنها موجب هدايت نمی‌شود، بلكه گاهی ممكن است موجب سلب اعتماد و گمراهی شخص شود.
علاوه بر اين سخنان ارزشمند، حضرت علی (ع) درباره مربی الهی می‌فرمايد: «ای مردم! چراغ دل را از شعله‌ی گفتار گويندگان باعمل روشن سازيد و ظرف‌های خويش را از آب زلال چشمه‌هايی كه از آلودگی پاك است، پركنيد.»
امام وظيفه دارد با پند و اندرز فرمان خدا را ابلاغ كند، در خيرخواهی مردم كوشش كند، سنت خدا را احيا كند، بر مستحقان كيفر اقامه‌ی حدود كند و حق مظلومان را به آنان برگرداند.
از اميرالمؤمنين علی (ع) روايت شده است كه پيامبر اسلام (ص) فرمود: «علما و دانشمندان از دو دسته تشكيل يافته‌اند؛ اول دسته‌ای كه علم و آگاهی خود را به‌كار گرفته و بر طبق آن عمل می‌كنند، اين گونه دانشمندان از عواقب سوء روز قيامت مصون هستند؛ دسته ديگر كه بر طبق علم خود عمل نمی‌كنند، اين گروه از علما دچار هلاكت و نابودی شده و به گونه‌ای در روز قيامت محشور می‌شوند كه دوزخيان هم از بوی بد و تعفن وجود آنها رنج و آزار می‌بينند.»
امير المؤمنين (ع) ضمن يكی از گفتارهای خود به هنگام سخنرانی بر منبر فرمود: «آنگاه كه عالم و دانا شديد به علم و آگاهی خويش عمل كنيد به اين اميد كه راه راست را بازيابيد.»
همچنين ايشان در خطبه 110 نهج‌البلاغه فرمود: « وَ اِنَّ العالَمَ العامِلَ بِغيرِ عِلمهِ كالجاهلِ الحائرِ الذی لا يستفيقُ مِن جَهلِهِ بَل الحُجَّهُ عَليهِ اعظمُ والحسرهُ لَهُ الزمُ وهوَ عندَاللهِ الوَمُ؛ عالمی كه به غير دانش خود عمل كند، همانند جاهل سرگردانی است كه هرگز از جهلش بيرون نمی‌آيد، بلكه حجت بر او عظيم‌تر و حسرت برای او ثابت‌تر و او نزد خدا سزاوار سرزنش بيشتر است.»
از جمله سخنان مولا علی (ع) در اين‌باره می‌توان به نامه 31 اشاره كرد كه حضرت در آن می‌فرمايد: «درباره آن‌چه نمی‌دانی سخن مگوی و درباره آن چه به تو مربوط نيست گفت‌وگو مكن.»
در واقع معلم به مقدار وسع و توانايی خويش بايد حق را بدون مجامله و سازشكاری نسبت به احدی از خلق‌الله اظهار كند، چه اشكالی دارد كه در مسأله‌ای كه آگاهی و اطلاعاتی نداريم با شهامت بگوييم كه نمی‌دانيم.
حضرت در اين‌باره می‌فرمايد: «و لا يستحينَّ اَحَدٌ مِنكُم اذا سُئلَ عمّا لا یَعلَمُ اَن يقولَ لا اعلَمُ؛ اگر چيزی كه نمی‌دانيد از شما سؤوال شد، حيا نكنيد و بگوييد نمی‌دانم.»
در تعاليم اسلام از گفتار بدون عمل، مخصوصاً در مسائل دينی، نهی اكيد شده است، در قرآن كريم هم آيات زيادی بر اين مطلب دلالت دارد از جمله «و تَقَقُولونَ بِافواهِكُم ماليسَ بِهِ علمٌ و تحسبونهُ هيناً و هو عنداللهِ عظيمٌ؛ حرفی به زبان می‌آوريد كه علم به آن نداريد و اين كار را سهل و كوچك می‌پنداريد، در صورتی كه نزد خداوند بسيار بزرگ است.
يكی ديگر از آداب تعليم و تربيت فراگيری علم صحيح و درست است اما در اين ميان چه علومی پسنديده است، امام در حكمت 338 نهج‌البلاغه می‌فرمايد: «العِلمُ عِلمانِ مطبوعٌ و مسموعٌ وَلا ينفَعُ المسمُوعُ اذا لَم یَكُن المطبُوعُ؛ علم بر دو قسم است؛ مطبوع و مسموع و علم مسموع فايده‌ای ندارد، مادامی كه مطبوع نباشد، علم مطبوع شامل علوم ضروری است كه انسان بالفطره آنها را قبول دارد، علم مسموع، علوم اكتسابی و نظری است كه مبتنی بر علوم ضروری باشد؛ لذا اگر علوم ضروری نباشد، علوم اكتسابی هم حاصل نمی‌شود.»
اميرالمؤمنين (ع) در اين‌باره در مجلسی در شرح اين كلام فرمود: «مراد از علم مطبوع، دانشی است كه انسان با فهم و عقل سليم و فطری خود در اصول و فروع از ادله عقلی و نقلی به‌دست می‌آورد و ممكن است علم مطبوع، علم به اصول دين و عقايد و علم مسموع، علم به فروع و احكام باشد.»
همچنين مولا (ع) درباره تلاش برای فراگيری علوم و بهترين آنها می‌فرمايد: « ستوده‌ترين علم‌ها از نظر سرانجام آن علمی است كه در دنيا در عمل تو بيفزايد و در قيامت تو را به خدا نزديك گرداند.» و در جايی ديگر می‌فرمايد: «اِمتاحُوا مِن صَفوِ عينٍ قد رُوِّقَت مِنَ الكَدَر؛ آب برداريد از سرچشمه زلالی كه از تيرگی پاك شده باشد (يعنی در آموختن علم از سرچشمه زلال علوم اهل بيت استفاده كنيد.)»
ازجمله وظايف علما می‌توان به بهره‌مندی از علم و توجه و توكل به خدا و برخورداری از جهت‌يابی صحيح اشاره كرد؛ علم و دانش وسيله نيل به اخلاق كريمه و رفتار ستوده و پسنديده و منزه ماندن انسان از خوی‌ها و كردار زشت و بد است.
در تعليم و تربيت می‌بايست وجود را از درون و برون متوجه خدا ساخته و در تمام شئون ضروری زندگانیِ خويش به او متكی باشند و فيض بهره‌ها را از پيشگاه الهی درخواست و دريافت كنند و آنها را نزد خدا جست‌وجو كنند.
مولا علی (ع) در اين‌باره می‌فرمايد: «مَن سَكَنَ قَلبَهُ العِلمُ بِاللهِ سَكَنَهُ الغنی عَن خَلقِ الله؛ كسی كه در دلش علم به خدا ساكن شد، بی‌نيازی از خلق خدا در آن دل سكونت گزيند.»
البته انسان هر قدر عظمت و جلال و جبروت خدای تعالی را درك كند بيشتر به فقر و كوچكی خود پی می‌برد و می‌فهمد كه نبايد خود را بزرگ ببيند، زيرا بزرگی و ارزش كسی كه عظمت خدا را درك كرده، در تواضع و فروتنی در برابر اوست و در ميان بندگان خدا خاشعان كسانی هستند كه عظمت او را درك كرده‌اند و خداوند در قرآن كريم در سوره فاطر می‌فرمايد: «اِنما یَخشی اللهَ مِن عِبادِهِ العُلماءَ؛ از ميان بندگان خدا تنها مردم دانا خدا‌ترس و خاشع‌اند.»
حلم و بردباری از ديگر وظايف و نشانه‌های فضلا و دانشمندان است كه حضرت در اين‌باره فرمود: «وَامّا النهارُ فَحُلَماءُ وَابرارٌ اتقياءُ ... فَمِن عَلامَهِ احَدِهِم انَّكَ تری لَهُ قُوَّهً فی دينٍوَحزماً فی لِينٍ وايماناًفی يقينٍ وَحرصاً فی عِلمٍ وعلماً فی حِلمٍ... یَمزِجٌ العلمَ بِالحِلمِ والقولَ بِالعَمَلِ؛ اما در روز دانشمندانی بردبار و نيكوكارانی با تقوا هستند ... از نشانه های متقين اين است كه در دين نيرومند، نرمخو و دورانديش و با ايمانی مملو از يقين، حريص در كسب دانش و دارای علم توأم با حلم‌اند ....علم و حلم را با هم در آميخته و گفتار را با كردار هماهنگ كرده‌اند.»
در لزوم و اهميت حلم، اميرالمؤمنين (ع) در خطبه 239 فرمود: «ان لم تَكُن حليماً فَتَحَلَّم فانَّه قَلَّ مَن تَشَبَّهَ بقوم الا اوشكَ ان یَكونَ مِنهُم؛ اگر حليم نيستی، خود را به حلم و بردباری بزن زيرا كم است كسی كه خود را شبيه قو می‌كند و از آنان به شمار نيايد.»
معلم بايد سرمايه‌ها و اندوخته‌های علمی خود را به افرادی كه شايسته و نيازمند علم و دانش هستند بذل و انفاق كند و در نشر علم و اعطای آن به افراد محتاج بخل نورزد؛ چون خداوند متعال همانگونه كه در طی مواثيق از انبيا پيمان گرفت تا در نشر حقايق و گزارش آن به مردم دريغ نورزند و معارف الهی را كتمان نكنند، از دانشمندان نيز پيمان گرفته كه در تعليم علم به افراد نيازمند، فروگذار نكنند بلكه سعی خود را در نشر و ترويج علم به‌كار گيرند.
مولا علی (ع) به فرماندار مكه می‌نويسد: «وَ اجلِس لَهُم العصرينِ فافتِ المُستفی وَعَلِّمِ الجاهِلَ وَذاكِرِ العالمَ؛ صبح و عصر برای رسيدگی به امور مردم بنشين، به كسانی كه پرسشی دارند پاسخ ده و جاهلان را بياموز و با دانشمندان مذاكره كن.»
امام علی (ع) در دستور‌العملی كه برای فرماندار مكه می‌نويسند، می‌فرمايند: در اقامه حج و انجام مناسك مردم را راهنمايی كن و ايام‌الله را به آنها يادآوری كن و صبح و عصر كه در سرزمين حجاز وقت مناسبی برای مراجعات است، به امور مردم رسيدگی كن و پرسش آنها را پاسخ ده و به آموزش آنها بپرداز و با دانشمندان مذاكره كن.»
يكی از مهم‌ترين مسؤوليت‌های علما و دانشمندان جامعه مبارزه با بی‌عدالتی و تلاش برای برقراری عدالت اجتماعی است، مولا علی (ع) در اين‌باره می‌فرمايد: « اِعدِل تَملِك؛ به عدالت رفتار كن تا به پادشاهی رسی.»
همچنين مولا (ع) در خطبه سه نهج‌البلاغه فرمود: «اگر نبود عهد و مسؤوليتی كه خداوند از علما و دانشمندان هرجامعه گرفته كه در برابر سيری و شكم‌خوارگی ستمكاران و گرسنگی ستمديدگان سكوت نكنند ، من مهار شتر خلافت را رها كرده بر كوهان آن می‌انداختم و از آن صرف‌نظر می‌كردم.»
بسيار شنيده‌ايم كه پس از قرآن مجيد و سخنان پيامبر (ص) ،كلامی چون كلمات اميرالمؤمنين نمی‌توان سراغ گرفت زيرا اين سخن را با مراجعه به اخ‌القران (نهج‌البلاغه) می‌توان بهتر درك كرد.
مطالبی كه مولا علی (ع) در علوم خداشناسی، دين‌شناسی، مسائل اجتماعی و سياسی به‌ويژه در زمينه علم اخلاق دارد، هر كدام در نوع خود بی‌نظير است و می‌تواند به‌صورت يك طرح اساسی برای پی‌ريزی عقائد دينی و ترسيم خط سياست اسلامی و تنظيم پايه‌های اخلاق مذهبی مورد بهره‌برداری قرار بگيرد.
چنين مطلبی به صورت‌های مختلف در زمان حيات خود امام نيز توسط صحابه پيامبر (ص) مورد تأييد قرار گرفته است، مطالبی از قبيل اين‌كه آگاه‌ترين مردم به كتاب و سنت علی (ع) است.
اعتماد پيامبر (ص) به علی (ع) در حدی بود كه می‌فرمود: «اعلَمُ اهلِ المدينهِ بِالفرائضِ علیُّ بنُ ابيطالبٍ؛ علی آگاه‌ترين مردم نسبت به فرائض دينی بود.» و خود علی (ع) نيز فرمود: «نحنُ اهلُ البيتِ اعلَمُ بِما قالَ اللهُ وَ رسولُهُ؛ ما اهل بيت داناترين مردم به گفتار خدا و رسولش هستيم.»
همچنين در مبحث تربيت خطاب به فرزندش امام حسن مجتبی (ع) چنين می‌فرمايد: « پسرم، من در تعليم و تربيت تو اقدام كردم پيش از آنكه قلب تو سخت شوو عقل و فكرت به امور ديگری مشغول شود با تربيت و آموزش‌ای ضروری با تصميمی جدی و استوار به استقبال امور زندگی فردی و اجتماعی بشتابی.»
امام خود را در مقامی از دانش می‌ديد كه می‌فرمود: «آنچه می‌خواهيد از كتاب خدا بپرسيد، هيچ آيه‌ای نيست مگر آن كه می‌دانم در شب نازل شده يا در روز، در بيابان و يا در كوهستان.»
عبارات فوق تنها نوشته‌ی بسيار محدود از اعترافاتی است كه درباره تعليم و تربيت مولا علی (ع) ذكر شده است؛ البته تنها همان جمله رسول‌الله (ص) كه متواتر در ميان شيعه و سنی است كافی است كه فرمود: «اَنا مدينهُ العِلمِ وَ عَلیُّ بابُها»

منابع و مآخذ-----------------------------------------------------------------------
1- فلسفه فعاليت‌های تربيتی ص 52
2-آداب تعليم و تعلم در اسلام ص 74
3-نهج‌البلاغه ،حكمت 5
4-تعليم و تربيت در نهج‌البلاغه ص 22
5-آداب تعليم و تعلم در اسلام ص 75
6- نهج‌البلاغه ،حكمت 96
7-آل‌عمران ، آيه 68
8-پرتوی از كلام امام علی (ع) ص 272 و 3
9-همان منبع ص276
10- نهج‌البلاغه ،حكمت 73
11--تعليم و تربيت در نهج‌البلاغه ص 119
12-آداب تعليم و تعلم در اسلام ص156
13 –نور آيه 15
14- بحارالانوار ج 1 ص 219
15- پرتوی از كلام امام علی (ع) ص 274
16-همان منبع ص 281
17- نهج‌البلاغه ،خطبه 193
18-همان منبع ، نامه 67
19-تعليم و تربيت در نهج‌البلاغه ص 99
20- پرتوی از كلام امام علی (ع) ص 251
21- حيات فكری و سياسی امامان شيعه ص 70
captcha