24 شعبان؛ سالروز درگذشت ميرزای شيرازی
کد خبر: 1578648
تاریخ انتشار : ۱۶ شهريور ۱۳۸۶ - ۰۸:۳۴
با تقويم روز:

24 شعبان؛ سالروز درگذشت ميرزای شيرازی

گروه انديشه: 116 سال، 24 شعبان 1312 هجری قمری حاج «ميرزا‌محمد‌حسن شيرازى»، معروف به‏ «ميرزاى شيرازى بزرگ‏» مرجع عالی‌قدر تشيع وفات يافت.

به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، حاج «ميرزا‌‌محمد‌حسن شيرازى»، معروف به ‏«ميرزاى شيرازى بزرگ‏»، در روز پانزدهم جمادى‌الاولى سال 1230 ه.ق در شيراز متولد شد.
وی در دوران طفوليت پدر خويش را از دست داد و دائى‏اش «سيد حسين» ‏معروف به «مجد‌الاشراف» عهده‏دار سرپرستى او گرديد. ميرزا در زمانى كه فقط چهار سال و پانزده روز از عمرش مى‏گذشت، شروع به‏تحصيل نمود. پس از دو سال از قرائت و كتابت فارسى فارغ گشت. شش سال‌و‌نيم‏ داشت كه به آموزش علوم تجربى پرداخت.
در 8 سالگى مقدمات را به پايان برد و توسط دایى‏اش به بزرگ‌ترين خطيب شيراز معروف به «ميرزا‌ابراهيم» سپرده شد تا او اهل‏خطابه و منبر گردد. هوش وى چنان سرشار بود كه يك صفحه از كتاب ‏«ابواب الجنان‏» قزوينى را كه كتابى بس مشكل بود، دو بار مى‏خواند و از حفظ مى‏شد. پس از آن كتب‏ متعارف فقه و اصول را خواند و در دوازده سالگى در درس‏ «شرح لمعه‏» شركت‏ جست و در كنار آموختن «شرح لمعه» خود به تدريس آن در پانزده سالگى نيز پرداخت.
پس از مدتى به توصيه استادش به دار‌العلم آن زمان، اصفهان شتافت و در مدرسه صدر، حجره‏اى گرفت. استاد بزرگوار وى در اصفهان، «شيخ محمد‌تقى» صاحب كتاب ‏«حاشيه برمعالم‏» بود. پس از فوت شيخ محمد‌تقى به محضر درس سيد محقق، «سيد‌حسن بيد‌آبادى» حاضر شد و قبل از بيست‏سالگى به كسب اجازه از وى نائل آمد. (اجازه درآن زمان معمولا در سه چيز بود: اجازه در امور مربوط به ولايت فقيه، اجازه نقل‏حديث، اجازه در اجتهاد)
ميرزا پس از ده سال تعليم و تعلم در اصفهان، عزم سفر به ‏عتبات عاليات نمود و در سال‏1259 ه.ق وارد كربلا شد و درس آيت‌الله «سيد‌ابراهيم‏» صاحب كتاب «ضوابط» شركت جست سپس عازم نجف شد. ميرزا در نجف در حوزه‏هاى ‏درس علما و اساتيدى چون «صاحب جواهر»، و «صاحب انوار الفقاهة» حاضر شد. پس از فوت صاحب جواهر در مجالس درس شيخ بزرگوار، علامه دهر، «شيخ‌مرتضى انصارى‏» شركت كرد و در نجف مقيم شد. در تعريف و مدح اين مرد بزرگوار همين بس كه بارها شيخ‌مرتضى انصارى گفته بود: «من درسم را براى سه نفر مى‏گويم: «ميرزا‌ محمد‌حسن، ميرزا ‌حبيب‌الله، آقا‌حسين تهرانى‏»
به سال 1281، شيخ‌مرتضى انصارى دار فانى را وداع گفت. افاضل شاگردان‏ شيخ گرد آمدند و به گفته ميرزاى آشتيانى، همگى بر مقدم بودن ميرزاى شيرازى اتفاق ‏كردند. ميرزا به سبب تواضع و خاكسارى ابتدا از قبول اين مهم امتناع مى‏نمود، ولى با استماع سخنان ديگران و حكم ايشان مبنى بر وجوب تصدى اين امر از جانب استاد، ميرزا قبول نمود.
در سال 1288 هنوز فرا نرسيده بود كه به زيارت خانه خدا مشرف شد. ميرزا در اين سفر قصد اقامت در مدينه منوره را داشت كه اين امر ميسر نمى‏شود و به ‏نجف باز مى‏گردد پس از آن، مجاورت مشهد امام‌رضا (ع) را نيت مى‏كند كه آن هم‏ممكن نمى‏شود تا اين‌كه بالاخره در شعبان 1290 به سامرا مسافرت ‏كرد.
ميرزای بزرگ در 82 سالگی در سامرا چشم از جهان فرو بست و جسد مطهرش را از سامرا تا نجف با پای پياده تشييع كردند و در آخر شعبان در جوار مرقد منور حضرت اميرالمومنين(ع) به خاك سپردند.
بر‌خلاف نظر شريف استاد‌مطهرى، ميرزا، نوشته‏ها و تحريراتى در فقه و اصول ‏داشته ولى به دليل اين‌كه خود آن‌ها را ناچيز مى‏دانسته حاضر به انتشارشان در ميان مردم‏ نبوده است. با اين حال بعضى از آن‌ها مشاهده شده است. «سيد‌محمد‌تقى اصفهانى»، يكى از شاگردان ميرزا نقل مى‏كند كه ميرزا در هنگام درس اشاره داشت كه اين مطلب رادر رساله «طهارت و صلوة» به طور مفصل آورده‏ام. هم ايشان مى‏گفت كه حاج «ميرزا اسماعيل شيرازى» پسر عموى ميرزا، نسخه‏اى از رساله‏ «اجتماع الامر و النهى‏» به خط خود ميرزا در اختيار دارد. سيد‌محمد‌تقى باز يادآورى مى‏كند كه يادداشت‌هایى را كه ‏ديده است، در آن سؤالات ميرزا و جواب‌هاى شيخ انصارى بوده و نيز حاشيه‏اى را كه بر «نجاة العباد» و ديگر رساله‏ها زده است، همگى را مشاهده كرده است.
1- كتابى در طهارت(تا مبحث وضو)
2- رساله‏اى در رضاع و شير دادن.
3- كتابى در فقه (از اول مكاسب تا آخر معاملات)
4- رساله‏اى در اجتماع امر و نهى
5- خلاصه‏اى از افادات استاد بزرگوارش شيخ‌مرتضى انصارى در تمام مباحث‏اصول.
6- رساله‏اى در مشتق
7- حاشيه‏اى بر نجاة العباد
8- تعليقه‏اى بر كتاب معاملات آقا وحيد بهبهانى
1-صد مساله از فتاواى ميرزا، توسط شيخ‌فضل الله نورى
2-مجموعه‏اى از فتاواى ميرزا به زبان عربى
3-مباحث درس اصول ميرزا، توسط شيخ‌على دزدرى
4-مباحث درس اصول، توسط سيد‌محمد اصفهانى
5-مباحث درس اصول و فقه، توسط ابراهيم دامغانى
6-مباحث درس اصول، توسط «شيخ‌حسن« فرزند «محمد‌مهدى شاه ‏عبد‌العظيمى» كه آن را «ذخاير الاصول‏» ناميده است.
7-تقريراتى از درس ميرزا نوشته باقر حيدر
8-ترجمه كتاب معاملات «آقا‌وحيد بهبهانى» از فارسى به عربى توسط «شيخ‏حسن‌على تهرانى» (ميرزا بر اين كتاب تعليقاتى دارد.)
امنيت و آسايش زمانى به زوار سامرا سايه گسترد كه ميرزاى شيرازى در آن ‏ديار رحل اقامت افكند. شيعيانى كه قصد زيارت آن‌جا را مى‏نمودند، به هنگام ورود و خروجشان بسيار ترسان بودند تا مبادا دچار گرفتارى شوند. زمانى كه ميرزا به سامرا مهاجرت كرد، سامرا اهميت‏ خود را دوباره باز يافت و مركز مهمى براى تحصيل علم و محل تجمع علماى بزرگ گرديد و اين امر تا زمان مرگ ميرزا هر روز رو به افزايش بود.
ميرزا اقدامات عمرانى بسيارى انجام داد. مدرسه‏اى براى طلاب بنا نهاد كه تا هم اكنون ‏به مدرسه ميرزا شهرت دارد. مدرسه ديگرى نيز در شرق اين مدرسه و كنار آن احداث ‏كرد. بر شط سامرا پلى ساخت. از ديگر كارهاى ميرزا در سامرا ساختن دو حمام، يكى مردانه و ديگرى زنانه بود. ساعتى ‏توسط ايشان خريدارى گرديد و بر بالاى باب قبله نصب شد. در حرم عسكريين(ع) تزئينات و اصلاحاتى صورت گرفت. بازار بزرگى توسط ايشان ساخته شد. حسينيه‏اى ‏جهت ‏برگزارى مراسم عزادارى امام حسين(ع) به همت ايشان بنا شد. براى بسيارى از مجاورين سامرا خانه ساخت. فقراء بسيارى از اهل تسنن را انفاق نمود و زندگى آن‌ها را به جريان انداخت.
از ميان اصحابش عده‏اى را براى مشاوره در امور دينى و عمومى مردم، برگزيده‏ بود تا در شهرها و نواحى اطراف نماينده او باشند و از همين طريق مسائل مهمى چون ‏مساله تحريم تنباكو، تاراج چهار محال، قضيه يهود همدانی‌ها، گرفتارى شيعيان به دست‏افغان‌ها، خريدن زمين‌هاى طوس به دست دولت روسيه و امثال اين‌ها را به بهترين وجه‏حل و فصل نمود. بعضى از همين اصحاب، محل رفع حوائج مؤمنان بودند كه ميرزا با دريافت كمك‌هاى بدون عوض آن‌ها امور خيريه را در ميان برادران مؤمن جارى ‏مى‏ساخت. در نهايت تواضع و پنهانى، كمك مى‏نمود. اسامى فقرا هر شهر را داشت‏ كه توسط وكلايش به ايشان كمك مى‏نمود. دانش‏پژوهان و نيازمندان مشاهد مشرفه درنظر او از موقعيت‏خاصى برخوردار بودند. براى همگى آن‌ها بدون استثناء مقررى تعيين‏شده بود.
در سال 1311 ه.ق فتنه‏اى ميان اهالى سامرا و مجاورين ‏برانگيخته شد كه به تهديد مجاورين از جانب اهالى انجاميد. آتش فتنه از سوى عده‏اى ‏از جاسوس‌ها و دسيسه‏چينان كه خواهان جنگ ميان مسلمين و ايجاد آشوب و تفرقه ‏بين برادران شيعه و سنى بودند، برپا شد. ميرزا با كفايت و تدبير خويش آتش فتنه را خاموش ساخت و امور مردم به مجراى طبيعى خود بازگشت داد. در اجراى اين مهم ‏اجازه دخالت ‏به هيچ كس، حتى كنسول انگلستان و والى عثمانى بغداد نداد و به آن‌ها پيغام داد: «مساله به زودى اصلاح خواهد شد و اين حادثه كوچك‏تر از آن است كه نياز به مداخله ماموران حكومتى باشد.»
وى بزرگ‌ترين جنبش‌هاى ‏مذهبى عليه ظلم و فساد حاكم و استعمار در حال استيلا بر كشورهاى اسلامى، من جمله ايران را پايه گذاشت. نام ميرزاى شيرازى و جنبش تحريم تنباكو چنان با هم‏عجين شده‏اند.
يكى از نقاط عطف و مهم تاريخ معاصر ايران، «تحريم تنباكو» است كه سند گويایى بر رهبرى روحانيت مبارز و مقاومت و همبستگى مردم متعهد اين سرزمين در پاسدارى از ارزش‌هاى اسلامى و دفاع از استقلال و آزادگى است.
نقش ميرزاى بزرگ ‏شيرازى در اين حركت‏بزرگ، انكار ناپذير است. چنان‌چه امام‏خمينى(ره)در اين باره فرمودند: «آن مرحوم (ميرزاى بزرگ) كه در سامره تنباكو را تحريم كرد، براى اينكه ايران را تقريبا در اسارت گرفته بودند، به واسطه قرار داد تنباكو و ايشان يك‏سطر نوشتند كه تنباكو حرام است و حتى بستگان خود آن جائر (ناصر‌الدين شاه) هم‏ و حرم‌سراى آن جائر ترتيب اثر دادند به آن فتوا و قليان‌ها را شكستند و در بعضى جاها تنباكوهایى كه قيمت آن هم زياد بود در ميدان آوردند و آتش زدند و شكست دادند آن ‏قرار‌داد را و لغو شد قرارداد و يك چنين چيزى و آن‌ها ديدند كه يك روحانى پيرمرد، در كنج دهى از دهات عراق، يك كلمه مى‏نويسد و يك ملت قيام مى‏كند و قراردادى ‏كه ما بين شاه جائر و انگليسی‌ها بوده است، به هم مى‏زند و يك قدرت اين طورى دارد او.»*
*: منابع: پايگاه‌های اطلاع‌رسانی www.imamalinet.net ، www.irib.ir ،www.ir-psri.com
captcha