منطقه نويبه در عربستان برای تمام پيروان مذاهب الهی و بهخصوص پيروان حضرت موسی(ع) مكان مقدسی است. اين منطقه همانجايی است كه حضرت موسی(ع) و پيروانش بعد از گذشتن از دريای سرخ و نجات از دست فرعون و همراهانش در آنجا سكن شدند.
امروزه مردمان ساير كشورها با مذاهب مختلف از قبيل مسلمان و مسيحی و يهودی به اين مكان میآيند تا يادگار آن دوران را بچشم ببينند. مكانی كه هنوز هم میتوان خشم الهی را در آنجا احساس كرد. ستونی كه ياران حضرت موسی(ع) به دستور او ساختند (اين ستون را امروز با نام كلومن يا يادگار موسی كليم میشناسند.) تا ـ يادگار عذاب و رحمت الهی برای نسل امروز باشد ـ شايد همين احساس باعث شد تا «رونی وايت» از خود بپرسد آيا بهراستی عذابی در كار بوده است؟!
در اطراف او يك ستون و خرابههای باقیمانده از روزگاران بسيار دور قرار داشت و روبروی او دريای قرار گرفته بود با نام دريای سرخ ... آيا اين دريا از وسط به دو نيم شده بود تا يكی از عزيزترين بندگان خدا به همراه يارانش از ميانش بگذرند!! و سپس فرعون و لشكريان با يكی از وحشتناكترين عذابهای پروردگار روبرو شوند.؟!! «و اترك الــبحر رهوا انهم جند مغرقون: و دريا را به آرامی ترك كن آنها لشكری هستند كه غرق خواهند شد.(25 /دخان) همين سئوال باعث شد تا يكی از سختترين و پيچيدهترين عمليات باستانشناسی توسط رونی وايت و يارانش آغاز شود.
در بين محققان و انديشمندان «رونی وايت» چهره شناخته شدهای است. اولين كار تحقيقاتی او جستوجو برای يافتن نشانههای از كشتی حضرت نوح(ع) بود. او موفق شد مدارك و مستنداتی را كه قبل از او بهصورت پراكنده منتشر شده بود، را بهصورت كتابی كامل منتشر كند. آيا او میتوانست نشانههای از عذاب الهی را كه دشمنان حضرت موسی(ع) گرفتار آن شده بودند را بيابد؟!
اين عمليات تنها يك عمليات باستانشناسی نبود، بلكه معبری بود به عمق حقيقت تاريخ ... «وايت» برای تهيه بودجه اين كار عظيم نياز به يك حامی مالی قوی و يك تيم زبده از محققين ساير علوم و رشتههای ديگر داشت. كارشناسان موزه لور پاريس اين كار را يك كار نشدنی و يك تلاش بيهوده میدانستند، زيرا وايت تصميم داشت دريای سرخ را وجب به وجب جستوجو كند و پيدا كردن آثار يك چنين پديدهای آن هم در عمق دريا و با گذشت چيزی حدود 3500 سال تقريبا يك كار محال بهنظر میرسيد.
عاقبت يك ميلياردر سعودی بهنام «محمد سليمان» حاضر شد بودجه اين عمليات گسترده را تقبل كند. محققين و دانشمندانی از كشورهای فرانسه، آلمان، امريكا حاضر شدن وايت را در اين راه همراهی كنند. ابتدا بايد مشخص میشد كه حضرت موسی(ع) و يارانش از كجا به راه افتادهاند و كدام فرعون مغضوب پروردگار شده است. كوچكترين مدرك میتوانست آنها را به سر منزل اصلی برساند. همانگونه كه در بالا عنوان شد منطقه نويبه در عربستان آخرين ايستگاه حضرت موسی(ع) و يارانش بوده است. يك مورخ يونانی اشاره كوتاهی به اين واقعه عظيم كرده است. او میگويد: حضرت موسی (ع) و يارانش از شمال منطقه جيزه (هيليوپوليس) بهراه افتاده و بعد از گذشتن از كوهها و بيابانهای سينا خود را به منطقهای (هايروت) نزديك به آبهای خليج عقبه رساندهاند، مورخ يونانی اينجا را محل غرقشدن لشگريان فرعون میداند.
روايت ديگر كه توسط مورخان مصری بعد از گذشت 1800 سال بعد از آن واقعه نگارش شده است، حكايت از آن دارد كه حضرت موسی(ع) از منطقه نزديك جيزه حركت كرده و بعد از گذشتن از رودخانه سينا (امروزه اين رودخانه را با نام خليج سوئز میشناسيم) وارد منطقهای بهنام الطور در صحرای سينا شده و سپس خود را به نزديكی خليج عقبه امروزی رسانده و بعد از گذشتن از آن در نويبه سكنی گزيدند.
بررسی چنين منطقهای با چنين ابعادی كه شامل دو منطقه دريايی میشود تقريبا يك كار غير ممكن بهنظر میرسد. رونی وايت در كتابش میگويد: بعد از كسب اجازه مسئولان مصری و عربستان سعودی بيش از 3000 پرواز بر روی منطقه انجام شد، اما هيچ نشان قابل اعتمادی بهدست نيامد. «روسی پترسون» يكی از همراهان وايت با ابزارآلات پيشرفته تمام ساحل عقبه را چه در مرز مصر و چه در مرز سعودی با وسواس زياد مورد كتكاش قرار داد. تيم ديگری تاريخ مصر باستان را مطالعه میكردند. آنها میخواستند بدانند كدام فرعون مورد غضب پروردگار يكتا قرار گرفته بود.
«و در حقيقت به موسى وحى كرديم كه بندگانم را شبانه ببر، و راهى خشك در دريا براى آنان باز كن كه نه از فرارسيدن [دشمن] بترسى و نه [از غرق شدن] بيمناك باشى.»( 77/ طه) نقشههای كه توسط ماهوارهها تهيه شده بود به تيم تحقيقاتی رونی وايت جان تازهای بخشيد. در اين تصاوير نقطهای در خليج عقبه كه به دريای سرخ منتهی میشد وجود داشت كه عمق آن نسبت به مكانهای ديگر كمتر بود.
آيا حضرت موسی(ع) و يارانش از اين منطقه عبور كرده بودند؟ آيا فرعون و لشكريانش در اين مكان به عذاب الهی گرفتار شده بودند؟! اين سئوالاتی بود كه رونی وايت و تيم همراهش را لحظهای آرام نمیگذاشت. چهار غواص با مليتهای گوناگون كار اكتشاف دريايی را به سرپرستی جاناتان گری به عهده داشتند. اولين غوص در امتداد مرزهای ساحلی سينا انجام شد.
«جاناتان گری» میگويد: كار بسيار سخت و طاقتفرسائی بود، كار باستانشناسی آن هم در زير آب انسان را خيلی زود خسته میكند، اما همه ما سختی كار را میدانستيم. گاهی بايد ماسهها را تا عمق 5 متری كنار میزديم، گاهی بايد صخرهای را جابجا میكرديم. كار زير آب به دليل شرايط متفاوت بسيار سخت و طاقتفرساست و بهويژه اينكه در چنين كاوشهايی بايد نهايت ظرافت و دقت را نيز در نظر داشت.
برای اين منظور گروههای فنی و علمی زيادی بايد با يكديگر همكاری میكردند. بعد از گذشت 6 ماه اولين نشانه ظاهر شد. يكی از غواصان مرجان عجيبی را در عمق آب مشاهده كرده بود، آن مرجان در واقع چرخ ارابهای بود كه افسران بلندپايه مصری اجازه سوار شدن بر آن را داشتند. بلافاصله پمپهای تخليه ماسه كار لايروبی را آغاز كردند. اخبار اين اكتشاف خيلی زود به مقامات سعودی رسيد و منطقه بهسرعت در محاصره مأموران امنيتی قرار گرفت.
رونی وايت میگويد: بعد از 34 روز من هم لباس غواصی به تن كردم و همراه غواصان به زير آب رفتم. باور كردنی نبود ـ چرخهای ارابهها، سپرهای نظامی و وسايلی ـ كه بهخاطره شرايط محيطی فرم خود را از دست داده بودند. غواصان توانسته بودند مقداری استخوان اسب و همچنين استخوان انسانی را از عمق دريا بالا بياورند. نام رونی وايت و همراهانش برای هميشه در تاريخ ثبت شده بود. آنها توانسته بودند مداركی از يك عذاب الهی را برای نسل امروز جمعآوری كنند.
بعد از انتشار اخبار محققان مختلفی اين فاجعه عظيم را مورد بررسی قرار دادند. نقشهای از محيط تهيه شد. عمق آب فاصله بين دو خشكی و محاسبات ديگر به كامپيوتری داده شد. نتيجه وحشتناكتر از آن بود كه آنها فكر میكردند. از ميان بادها و طوفانها، طوفان N.G.S كه در سال 1982 جنوب فلوريدا را مورد حمله قرار داده بود برای اين محاسبه در نظر گرفته شده بود. اين طوفان از گروه B است كه تقريبا مشابه آن هر سال سواحل امريكا را مورد آماج قرار میدهد، بهخاطره كمعمق بودن آن منطقه نسبت به جاهای ديگر و همچنين نزديكی دو ساحل ... سونامی وحشتناك حاصل میشود.
همانگونه كه مستحضر هستيد امواج وقتی در مكانهای عمقدار اقيانوس شكل میگيرد قدرت آنچنانی ندارد، اما هرچه كه به ساحل نزديك میشود ارتفاع آن افزايش و قدرت تخريب آن بسيار گسترده میشود. مشابه همان سونامی كه چند سال كشورهای شرق آسيا را مورد تهاجم گسترده خود قرار داد. پس از نظر علمی هم آن منطقه مناسبترين مكان برای عذاب الهی بوده است. تصوير اين محاسبه و همچنين شدت تخريب آن در تصويری كه برای شما در نظر گرفته شده كاملا نمايان است.
«فَالْیَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آیَةً وَإِنَّ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آیَاتِنَا لَغَافِلُون: پس امروز نجات میدهيم بدنت را تا باشی برای آيندگان نشانهای و همانا بسياری از مردم از نشانههای ما غافلند.(يونس/92)
يكی از سئوالاتی كه باستانشناسان و همچنين محققان بهدنبال پيدا كردن جوابی برای آن هستند، فرعونی است كه مورد غضب پروردگار يكتا قرار گرفت است. اكثر مورخان اعتقاد دارند رامسس دوم فرعون معاصر حضرت موسی(ع) بوده است.
مفسران قرآن مجيد هم بر اين عقيده هستند شرح حالیكه در آيات قرآن وجود دارد بيشتر از همه با رامسس دوم مطابقت دارد كه به آن اشاره خواهيم كرد. رامسس دوم پادشاهی است كه در جنگ جان خود را از دست داده است، متأسفانه كتيبههای و ستونهای تاريخی كه در وصف پادشاهان حك میشده است اطلاعات زيادی در اين زمينه به ما نمیدهد. برای مردم و بهخصوص وارثان تاج و تخت اين لكه ننگی بوده كه در تاريخ از خدايشان بهعنوان يك شكست خورده ياد شود.
در اينكه موميايی رامسس دوم فاقد زخم يا جراحات ناشی از جنگ باشد شكی وجود ندارد. و همين ادعا میتواند نشانی از غرق شدن اين فرعون به امر پروردگار باشد. رامسس كبير يا رامسس دوم در سن 22 سالگی به فرمانروائی مصر میرسد و تا سن 92 سالگی مناطق بسياری را با جنگ و خونريزی تصرف میكند. او كشورگشايی بسياری در فلسطين، لبنان، سوريه و تركيه داشته است و بهخاطر خراجهای كه از حكام ديگر ولايات میگرفته ثروت بیشماری را جمعآاوری میكند. در كتيبههای بهجایمانده از رامسس دوم بهعنوان پروردگار و خداوند بیهمتا ياد شده است. مجسمه غولپيكر او امروزه بازديدكنندگان بسياری را مجذوب خود كرده است.