کد خبر: 1867954
تاریخ انتشار : ۱۳ دی ۱۳۸۸ - ۰۹:۰۳

نگاهی به زندگی نامه آيت الله ميرزا جواد تبريزی (رضوان الله تعالی عليه)

مرحوم فقيه راحل ميرزا جواد تبريزی(ره) در سال1305 ش مطابق با 1345 هـ . ق در شهر تبريز در محله منجم باشی، نزديك مسجد عربلر چشم به جهان گشود. …

وی زندگی خود را در يك خانواده متوسط و متدیّن شروع كرد. پدر ايشـان به حاج علی كُبار معروف بود، و در محـل زندگی و بازار ايشان را به عنوان يك شخـص متدين و متعهد می شناختند. اهل مسجد بود و يك حجره تجارت خشكبار در سرای حاج ميرابو الحسن داشت، مادر مرحوم ميرزا(ره) خانم فاطمه سلطان از بانوان بسيار متـدين ومؤمن بود. در بين بانوان شخصيت اين بانو به زهد وتقوی معروف بود، مرحوم ميرزا (ره) از پـدر و مادری متدیّن و دارای ويژگی معنوی والايی به دنيا آمد، معنويت اين خانواده به قدری بود كه در منزل خود يك نماز خانه داير كرده بودند. از همان آغاز مرحوم ميرزا(ره) در تحصيلات مدارس جديد بسيار موفق بود، هميشه از نمرات بالايی برخوردار می شد و مدير و معلمين به خاطر استعداد سرشار و فوق العاده ايشان نويد آينده ای درخشان را می دادند. بعد از پايان دوره متوسطه، در سال دوم دبيرستان بود كه مرحوم ميرزا (ره) كم كم به خاطر جذابيت و معنويت حوزه علميه و آشنائی با گروهی از طلاب فاضل، تصميم به رها نمودن تحصيلات كلاسيك نمود. با توجه به اينكه خانواده مرحوم ميرزا (ره) با ترك مدرسه موافق نبودند لذا ايشان دنبال بهانه ای می گشت تا بتواند دبيرستان را رها كرده و به دروس حوزه مشغول شود، بعد از مدتی مسئولين دبيرستان تصميم می گيرند كه درس موسيقی را جزء درسها قرار دهند، و با برگزاری اولين كلاس موسيقی مرحوم ميرزا (ره) فرصت را مغتنم شمرده و با اين بهانه كه اين خلاف شرع است دبيرستان را ترك می كند و حاضر نمی شود ديگر در آن مدرسه ادامه تحصيل دهد ، مدير و معلمان با مراجعه به پدر مرحوم ميرزا (ره) از او می خواهند كه فرزند خود را از تصميم خود منصرف نمايد، زيرا او آينده ای درخشان دارد. لكن مرحوم ميرزا (ره) مقاومت نموده، سرانجام با پناه بردن به مدرسه طالبيه تبريز و با جدّيت درس را شروع می كند، مدير دبيرستان تصميم می گيرد خود را به حجره مرحوم ميرزا (ره) برساند و او را قانع به بازگشت به دبيرستان نمايد، لذا با مقداری هدايا به حجره مرحوم ميرزا (ره) می رود و از او می خواهد كه به دبيرستان برگردد. لكن مرحوم ميرزا (ره) می گويد: من با خدا عهد بسته ام كه دروس حوزه را شروع كنم و اين راه را انتخاب كرده و از تصميم خود بر نمی گردم. من می خواهم راهی را بروم كه نهايتش خدمت به دين و مذهب بر حق تشيع باشد. مرحوم ميرزا(ره) در صدد بود ازهر راه ممكن رضايت پدر و مادر را جلب كند، زيرا كه عدم رضايت آنها او را آزار می داد او با عشق و علاقه فراوان می خواست به دين خدمت كند و به خاطر مخالفت والدين آرامش نداشت، و همواره در فكر چاره جوئی بود، و اين امر موجب شد كه به استخاره پناه ببرد و با خدای خود عهد می بندد كه اگر استخاره خوب آمد به درس حوزه ادامه دهد، و به تدريج رضايت والدين را جلب نمايد، و اگر استخاره بد آمد آنچه كه پدر و مادر به او امر كنند اطاعت نمايد.

مرحوم ميرزا (ره) شنيده بود كه شيخ هدايت غروی (ره) از اشخاصی است كه استخاره او مجرّب است و در ميان مردم شهر تبريز مشهور بود كه مضمون استخاره را شرح می دهد، به نزد مرحوم شيخ هدايت(ره) رفته و استخاره طلب می كند، شيخ هدايت(ره) به محض آنكه استخاره را می گيرد چهره اش برافروخته می شود، مرحوم ميرزا (ره) می گويد: يك لحظه با نگاه به چهره شيخ، ترسيدم، ناگهان رو به من كرد و گفت: چكار می خواهی بكنی پسر، می خواهی نبی (پيامبر) بشوی و پا درجای انبياء بگذاری، من جايگاه تو را در نزد ائمه(عليهم السلام) می بينم !!

(اين قضيه استخاره را مرحوم ميرزا(ره) تا آخر عمر به اعضاء خانواده خود نقل نكردند و به مناسبتی اين قضیـه را به برادر خود حاج كريم رهبر سعادتی نقل كرده وقول گرفته بودند كه در زمان حياتشان فاش نشود).

بعد از آنكه استخاره را گرفتند، تصميم می گيرند با جدّيت به درس حوزه ادامه دهند و از طرفی پدر و مادر خود را راضی كنند، كه بعدها اين رضايت حاصل شد، و پدر و مادر به داشتن چنين فرزندی افتخار می كرده و هميشه دعا گوی او بودند. ايشان در مدرسه طالبيه تبريز سكونت گزيد و با مرحوم علامه شيخ محمد تقی جعفری(ره) هم حجره می گردد و با جدّيت شروع به درس خواندن می نمايد تعهد به حضور در درس از آغاز مرحوم ميرزا(ره) را در طالبيه تبريز شاخص كرده بود، و كم كم استعداد علمی او بروز می كند و توانست دروس سطح را در تبريز به پايان برساند، فاضل محترم آقای حاج مير علی اكبر فردوس (از تجار خیّر و متدیّن تبريز كه از زمانی كه فقيه مقدس، مرحوم ميرزا(ره) در طالبيه تبريز مشغول به تحصيل بودند باهم آشنایى داشتند و در طول مرجعيت مرحوم ميرزا (ره) ايشان وكيل و امين مرحوم ميرزا (ره) در تبريز بودند،) در جمعى مى فرمودند: وقتى مرحوم ميرزا (ره) در طالبيه تبريز حركت مى كرد، به وضوح مشاهده مى شد كه طلاب متوجه او مى شوند و با اشاره به يكديگر مى گويند: اين شخص بسيار فاضل است و در تحصيل بسيار موفق است. طلاب از وجود ايشان در هر فرصتى استفاده مى كردند و مقام علمى ايشان از همان جوانى كه در طالبيه قدم مى زدند، به وضوح مشخص بود و اوقات خود را صرف درس و بحث مى كرد وعاشق كسب علم بود و طلاب سعی می كردند هنگاميكه ميرزا(ره) در طالبيه در حال تردد بود از او استفاده كنند و در هر فرصت ممكن از علم سرشار او بهره ببرند.

طلاب در طالبيه تبريز روزها حلقه بحثی داشتند كه افراد فاضل و معروف مدرسه می نشستند و طلاب گرد آنان حلقه زده و شروع به سؤال و جواب می كردند، مرحوم ميرزا(ره) هم حلقه حثی داشت كه از ساير حلقه های بحث شلوغتر بود و افراد دور بر ايشان را گرفته و شروع به بحث می كردند. تسلط و احاطه علمی مرحوم ميرزا (ره) به قدری بود كه طلاب به دور آن حلقه علمی با شوق و ذوق گرد می آمدند.

مرحوم ميرزا (ره) برغم مشكلات مادی با جديت درس می خواند ايشان نقل كردند: چيزی در حجره برای خوردن نداشتيم من و علامه جعفری(ره) مانده بوديم چه كنيم، بعد از ظهر جمعه تاجری به مدرسه آمد و به ما مبلغی داد جهت نماز وحشت، توانستيم با آن پول چند روزی را بگذرانيم، خداوند متعال به ما عنايت می كرد و هرگاه با مشكلی برخورد می كرديم تفضلی می فرمود و ايام را پشت سر می گذاشتيم و در هر حال شكر گزار بوده و با گرسنگی و ناداری آشنا شده بوديم، احساس وظيفه و ادای آن موجب می شد توكلمان بيشتر باشد و به آنچه كه خدا مقدر كرده بود می ساختيم.

حجت الاسلام والمسلمين ابراهيم رضائيان مى گويد: فقيه راحل مرحوم ميرزا(ره) در طالبيه تبريز به فضل و علم معروف بود و افراد فراوان به ايشان علاقه داشتند و از ايشان استفاده مى كردند. و بعضى اوقات حلقه بحث در حياط مدرسه طالبيه تبريز ايجاد مى شد و طلاّب با هم بحث مى كردند. يكى از حلقه هاى بحث، مربوط به فقيه راحل مرحوم ميرزا جواد تبريزى(ره) بود كه ايشان با مرحوم علامه شيخ محمد تقى جعفرى(ره) بحث مى كرد و اين بحث چنان پربار بود كه حدود پنجاه الى شصت طلبه دور مرحوم ميرزا (ره) حلقه مى زدند، و از وجود ايشان استفاده مى كردند. واقعاً مرحوم ميزرا (ره) زحمت كشيده بود و در دوران جوانى از هر نظر مى درخشيد، و تمام اوقات خود را به مطالعه و درس مشغول بود، و از بركات آن زحمات خالصانه است كه امروز حوزه علميه قم داراى فضلایى است كه افتخار حوزه مى باشند، وسكان دار سطوح عالی حوزه هستند، و آثار علمی ايشان كه به قلم مبارك ايشان نگاشته شده است، افتخارى ديگر برای حوزه مى باشد، از اين رو طلاب جوان بايد از زندگى اين فقيه راحل(ره) درس بگيرند، و جهت رسيدن به درجات بالا و كسب مقامات عاليه، ايشان را الگو قرار دهند.

تمام مراحل زندگی مرحوم ميرزا (ره) درس است، و اين مراحل چهار گانه كه شامل تحصيل در تبريز، و تحصيل در قم، و دوران سكونت در حوزه نجف، و سپس بازگشت به قم مقدسه می باشد، هر لحظه اش راهكاری است به سوی رسيدن به مرتبه كمال و معرفت.

پس از چند سال تحصيل كم كم مرحوم ميرزا (ره) احساس می كند كه بايد حوزه تبريز را ترك كرده و به حوزه علميه قم منتقل شود تا مراتب علمی خود را آنجا كامل نمايد. در سال 1364 هـ.ق در حالی كه مرحوم ميرزا (ره) 19 سال بيشتر نداشت. به قم منتقل می شوند و در درس آيت الله سيد محمد حجت كوه كمری(ره) چهار سال اصول و فقه حاضر می شوند، و درس آيت الله رضی زنوزی تبريزی(ره) چهار سال، اصول و فقه حاضر می شوند و چهار سال، درس فقه در نزد مرحوم آيت الله خراسانی(ره) تلمذ می كند و در طول سكونت در قم كه نه سال طول كشيد در دروس فقه استاد الفقهاء و المجتهدين آيت الله بروجردی(ره) اصول و فقه حاضر می شود كه عمده استفاده ايشان از سيد بروجردی(ره) بوده است كه مورد توجه ايشان قرار می گيرند، و به خاطر تسلط و استعداد علمی ايشان را جزء ممتحنين حوزه قرار می دهد. كرسی درس مرحوم ميرزا (ره) در قم از رونق خاصی برخوردار بود. درس ايشان زبانزد طلاب بود و مسجد نو ـ روبروی شيخان ـ مملو از طلاب می شد، و به قول آيت الله شيخ يحيی انصاری شيرازی(حفظه الله)، درس مرحوم ميرزا (ره) به قدری شيرين و با محتوا بود كه هنوز حلاوت آن درس را احساس می كنم و آن گونه درس را بعدها نيافتيم.

حجت الاسلام والمسلمين سيد ابراهيم رضائيان می گويد: من هم از ايران به نجف رفتم و مدتى در حوزه نجف بودم. بعد يك سفر به ايران داشتم كه به محضر مبارك شيخ آيت الله ميرزا هاشم (ره) رسيدم و ايشان تا مرا ديد، با شوق و ذوق خاصى از من سؤال كرد: از ميرزا جواد (ره) چه خبر، ايشان چه كار مى كند؟ واقعاً ميرزا جولان فكر داشت. مرحوم ميرزا هاشم (ره) از هيچ كس سؤال نكرد، فقط جوياى حال ميرزا(ره) شد، و اين خود نشان مى داد كه مرحوم ميرزا(ره) كسی نبود كه فراموش شود.

مرحوم ميرزا(ره) می فرمودند: ما در حوزه قم بوديم و آوازه حوزه نجف را می شنيديم. خيلی در حسرت نجف می سوختم، ولكن راهی برای هجرت به آن ديار نمی يافتم، هميشه در اين فكر بودم كه آيا می شود روزی ما هم موفق شويم حوزه نجف را درك كنيم و در جواز مرقد مطهر اميرالمؤمنين و أبا عبدالله الحسين(عليهما السلام) ادامه تحصيل دهم، و اين آرزو موجب شده بود كه توسل فراوان داشته باشم تا آنكه خداوند متعال حاجت من را برآورده كرد، و در يك جلسه علمی كه داشتيم خدا عنايت كرد و اسباب مهيا شد و موفق به هجرت به نجف شدم.

خصوصيات آن جلسه به نقل از مرحوم ميرزا(ره) اينگونه است، كه ايشان فرمودند: بعضی تجار تبريزی، از تهران يا تبريز به قم می آمدند، و طلاب آذربايجانی را به ميهمانی دعوت می كردند، يك روز حاج يعقوب اپكچی(ره) از تجّار متدّين تبريز ساكن در تهران به قم آمده بود و طلاب را دعوت كرد، من هم در آن جمع بودم، در آن جمع عده زيادی از علماء كه بعضی از آنان از مراجع بودند، حضور داشتند، آن زمان من هم يك طلبه جوان بودم، در آن جلسه مسأله علمی مطرح شد كه در اطراف اين موضوع طلاب بحث كردند، كه من وارد بحث شده و گفتم جواب مسئله اين نيست كه می گوييد، بلكه جواب اين است. نخسـت بعضی طلاب از اينكه من وارد بحث شدمخوششان نيامد، لكن كم كم بعضی از فضلاء جلسه حرف مرا تأييد كردند، و اين موجب شد كه ميزبان توجه خاصی به من كند. خود را به من رساند و گفت اگر آقايان رفتند

شما بمان با تو كار دارم. بعد از رفتن كليه افراد حاج يعقوب(ره) به نزد من آمد و گفت: ما شاء الله مسلط هستی. دوست دارم اگر حاجتی داری برايت برآورده كنم. مرحوم ميرزا (ره) گفتند: ما كه دنبال حوائج دنيا نمی گشتيم و فقط به درس و بحث مشغول بوديم، به او گفتم سالها است آرزو دارم حوزه نجف را ببينم و در آنجا تحصيل كنم، لكن امكانات و خرجی راه و استقرار در نجف را ندارم، مرحوم ميرزا (ره) می گويد: اين تاجر به من قول داد كارهايم را انجام دهد، و در مدت سه روز ضمـن تهيه گذرنامه تمام ما يحتاج راه را تهيه كرد. من به عنايت اهل بيت (عليهم السلام) به نجف اشرف سفر كردم تا نجف بودم اين تاجر متدين گاهی به من عنايت داشت، و حتی بعد از بازگشت از نجف مجبتهای فراوانی كرد، و هر چند وقت يك بار به ديدنم می آمد، خدا رحمتش كند خيلی خدمت كرد الان در قبرستان ابو حسين قم مدفون می باشد. خداوند به واسطه اين تأجر خير انديش امور ما را مرتب و تأمين نمود.



اين مرد نيكو كار بارها و بارها علی رغم مكنت و ثروت فراوانی كه داشت می گفت بهترين لذت من آن است كه شب جمعه زير قبه امام حسين(عليه السلام) حاضر شوم. شبهای جمعه سعی می كرد خود را به كربلا رسانده و زير قبه امام حسين(عليه السلام) عاشقانه اشك می ريخت. روحش شاد باد. و بعد از مهيا شدن امكانات، مرحوم ميرزا(ره) به طرف مرز خسروی حركت می كند و در آن مناطق به دليل جاری شدن سيل دو روز مكث می كند و بعد از وارد شدن به عراق ابتداء به زيارت كاظمين(عليهما السلام) و سپس به زيارت كربلاء معلی و بعداز آنكه مرحوم ميرزا(ره) به نجف اشرف می رسد بعد از زيارت مرقد مطهر امير المؤمنين علی بن ابيطالب(عليه السلام) در مدرسه خليلی مهمان دوست ديرين خود مرحوم شهيد آيت الله ميرزا علی غروی(ره) می گردد، و بعد از چند روز يك حجره ای در مدرسه قوام السلطنه شيرازی كه در پشت مسجد طوسی قرار داشت به دست می آورد، و مشغول تدريس مكاسب و كفايه در مسجد خضراء و مسجد عمران شدند و روز به روز بر وسعت حوزه درسشان افزوده می گردد، تاريخ دقيق هجرت مرحوم ميرزا (ره) به نجف اشرف سال 1371 هـ . ق است. حجت الاسلام و المسلمين سيد علی مرعشی در خصوص فضل مرحوم ميرزا(ره) می گفتند: مرحوم ميرزا(ره) از نجف به كربلاء با ماشين چوبی كه آن زمان بود می رفتند و در ماشين جدّ ما آيت الله سيد محمد مرعشی(ره) حضور داشت عده ای از طلاب هم بودند در بين راه بعضی عوام مسائلی را از طلاب می پرسند كه سؤال و جواب رد و بدل می شود كه مرحوم ميرزا(ره) با اشكال به جواب بعضی مسائل، جواب صحيح را می دهد، سيد علی مرعشی می گويد، مرحوم ميرزا(ره) مورد توجه جدّ ما قرار می گيرد و آدرس حجره او را گرفته و بعداز چند روز به حجره مرحوم ميرزا(ره) رفته و مبلغی را هديه می كند من هم از كربلاء آمده بودم تعدادی عباء آورده بودم كه يكی را همان آنجا به ميرزا(ره) تقديم كرديم، جدّ ما از تسلط مرحوم ميرزا(ره) بسيار مسرور شده بود و لذا ميرزا(ره) را مورد عنايت خود قرار داد.

يكى از ويژگيهايی مرحوم ميرزا(ره) در نجف اشرف، كه تمام فضلاى نجف آن را به كرات مشاهده كردند وبه آن شهادت مى دهند، توسل و ولاء مرحوم ميرزا(ره) بود، كه علاوه بر جدّيت در درس، و غرق در مسائل علمی، همواره توسل به درگاه اهل بيت(عليهم السلام) را از ياد نمی برد و در انجام اين كار زبانزد بود، فاضل محترم حجت الاسلام والمسلمين محمد علی مظاهری می گويد: توفيق يافتم با تعدادی از دوستان در سال 1384ش به زيارت عتبات مقدسه نجف اشرف سفر نمايم و سعادت ياری كرد خدمت آيت الله سيستانی(دام ظله) رسيدم در آنجا ضمن رساندن سلام مخصوص مرحوم ميرزا(ره) به ايشان، در خصوص شخصيت مرحوم ميرزا(ره) صحبت شد، آيت الله سيستانی(حفظه الله) فرمودند: ميرزای تبريزی از وقتی كه نجف اشرف بود ولای عجيبی داشتند و محب سر سخت اهل بيت (عليهم السلام) بودند.

مرحوم ميرزا (ره) هر روز به حرم مطهر مشرف مى شدند و در كنار ضريح امير المؤمنين علی بن ابيطالب (عليه السلام) و با اخلاص و تواضع مى ايستادند و با اشكى كه در چشم ايشان حلقه مى زد، امام(عليه السلام) را زيارت مى كردند، و بارها و بارها مشاهده شد كه قبل يا بعد از درس، جهت موفقيت و مددجویى به كنار ضريح مبارك امام(عليه السلام) مى رفتند و با شوق و ذوق فراوان زمزمه مى كرد، و در هنگام زيارت، واقعاً از خود بى خود مى شدند، و شايد همان پيوند قوی بود كه موجب شد بعد از رحلت ايشان به نقل از حجت الاسلام و المسلمين سيد منير خباز می گويد: يكی از سادات با معرفت مرا ديد و اين قضيه را نقل كرد كه مرحوم ميرزا (ره) را در خواب ديدم و گفت آقا خوشا به حالتان چه تشييع جنازه باشكوهی شد، چه مراسم با معنويتی برايتان برگزار گرديد. آن سيد می گويد: در عالم خواب به مرحوم ميرزا(ره) گفتم شما اين عظمت را مشاهده كرديد؟ مرحوم ميرزا(ره) فرمودند: از زمانی كه روح از بدنم جدا شد در محضر مولی اميرالمؤمنين علی بن ابی طالب(عليه السلام) در حال گفتگو و درد دل بودم و متوجه مراسم نشدم و الآن از آن ملاقات فارغ شدم. ايشان بارها و بارها به طلاب ـ به خصوص طلاب جوان ـ مى فرمودند كه از توسل به ائمه(عليهم السلام) غافل نباشيد. كه اگر آن ها بخواهند همه كارها درست خواهد شد، و شما نگران عدم توفيق نباشيد، توسل كنيد، آنان شما را كمك خواهند كرد، موفقيت مرحوم ميرزا(ره)در گرو آن توسلات و شب زنده داريها بود كه در دوران جوانى، آن هم در سن كم، نيمه شب وضو مى ساخت و با تمام تواضع و فروتنى راز و نياز مى كرد. معروف است كه خواب شب لذت بخش است ليكن مرحوم ميرزا(ره) با ترك خواب نيمه شب عاشقانه در مقابل پروردگار زانو مى زد و نيمه شب راز و نياز می كرد.

به اعتراف همگان مرحوم ميرزا(ره) دارای روحيات و ويژگهای خاصی بود كه هر طالبی را به خـود جلب می كند و محبتشرا در دل او می افكند. علاقه واشتياق به تحقيق وتدريس جديت و تلاش بی وقفه در راه تحصيل و آموختن، يكی از ويژگيها و امتيازات ايشان است كه همگان را به تعجب وا می دارد. اين خصيصه از بدو تحصيل در ايشان مشهود بوده است. خانواده مرحوم ميرزا نقل می كنند كه بارها در دوران تحصيل و تدريس ايشان، چه در نجف و چه هنگام مراجعت به قم شبانگاه به مطالعه پرداخته و قبل از اذان صبح كتاب و قلم را كنار گذاشته و به شب زنده داری می پرداختند.



هم معاصرين معظم له می گويند: همواره مرحوم ميرزا(ره) در حال مطالعه بودند و هيچگاه در جلسات و مهمانيها شركت نمی كردند، بلكه وقتشان چه در دوره قم يا در نجف اشرف منحصراً صرف امور علمی می گشت، خود ايشان گاهی می فرمودند: من چهل سال است كه معنای تعطيلی را نفهميده ام.

اين مرجع عاليقدر با وجود كهولت سن نيز حاضرنبودند لحظه ای را هدر دهند و تمام ساعات عمرشان را وقف تلاش علمی می كردند، همانگونه كه در نجف اشرف ازرفتن به هر گونه مجلس و برنامه ای خودداری می كردند و حتی بعد از درس روز چهارشنبه، گاهی تا شنبه ازمنزل خارج نمی شوند و مشغول نوشتن و تحقيق بودند.

نظم، تواضع و فروتنی شديد، بی توجهی به ظواهردنيوی، خضوع و خشوع در عبادت از ديگر خصوصيات اخلاقی برجسته مرحوم ميرزا(ره) بود.

مرحوم ميرزا(ره) هنگام ورود به نجف در درسهای گوناگونی حضور يافت، ليكن در نهايت پايبند درس مرحوم آيت الله العظمی خوئی(ره) گرديد، و بتدريج از چهره های شاخص درس اين استاد بزرگوار و عظيم الشأن گرديده و مورد توجه ويژه ايشان قرار گرفت، معروف است كه در آغاز حاضر شدن مرحوم ميرزا(ره) در درس آيت الله خوئی(ره)، سيد(ره) از مرحوم آيت الله محمد علی توحيدی(ره) سؤال می كند كه اين شخص كيست. شيخ توحيدی(ره) می گويد: اين جواد است. اهل تبريز، سيد خوئی(ره) می گويد: اين شخص آينده بسيار درخشانی دارد و كم كم موجب می شود كه سيد خوئی(ره) ايشان را به شورای استفتاء خود دعوت كند، و در آن زمان در شورای استفتاء آيت الله خوئی(ره) آيات العظام، شيخ وحيد خراسانی و سيد علی سيستانی و سيد محمد باقر صدر و شيخ مجتبی لنكرانی و شيخ صدر بادكوبی و شيخ علی اصغر احمدی شاهرودی شركت می كردند، مرحوم ميرزا(ره) نه سال درس آيت الله خوئی(ره) شركت كرده و بيش از بيست سال در شورای استفتاء ايشان حاضر می شدند. مرحوم ميرزا(ره) را می توانی يكی از شاگردان برجسته و مبرز مرحوم آيت الله خوئی(ره) دانست كه هميشه مورد عنايت و توجه خاص استاد بود، و دراغلب جلسات علمی خصوصی استادشان نيز شركت می نمود، و دربحثها و درسها با طرح اشكالات و مطرح كردن بحثهای علمی بر هر چه پربار شدن محفل علمی می افزودند. مرحوم ميرزا(ره) طرف مشورت آيت الله خوئی(ره) بود، و در مسافرتها مرحوم ميرزا (ره) را همراه می بردند. حجت الاسلام والمسلمين ناصری می گويد: فضلاء مشهد از آيت الله خوئی(ره) سوالاتی داشتند كه من هنگامی كه از ايران به عراق باز می گشتم موظف شدم جوابها را تهيه و به آنها ابلاغ كنم روی اين اساس خدمت آيت الله خوئی(ره) رسيدم و مسائل را مطرح كردم ايشان(ره) به من گفت آقای ناصری اين سوالها را از ميرزا جواد بپرس و هر چه بگويد مورد قبول من است و هر چه بی جواب ماند پيش من بياور، شيخ ناصری می گويد خدمت مرحوم ميرزا(ره) رسيدم و تمام مسائل را مطرح كردم ايشان بدون هيچ مكثی تمام جوابها را دادند و ديگر نياز به رفتن بيش سيد(ره) نشد واقعا مرحوم ميرزا(ره) مسلط بود و هر سوالی را مطرح می كردم فورا جواب آن را می دادند.

استاد علاوه بر تدريس و تحقيق در حوزه علميه نجف، از امر تبليغ احكام و مسائل دينی مردم نيز غافل نبود، و در ايام تبليغی و فرصتهای مناسب به نقاط نيازمند تبليغ، مسافرت می كرد و به تبليغ احكام الله می پرداخت، و از آنجا كه گفتارشان با عمل آميخته بوده است، اين تلاشها اثر بسيار مطلوبی را به جای می گذاشت كه می توان گفت ناشی از اخلاق و روش برخورد ايشان با مردم است، تكميل پايگذاری تشيع در منطقه كركوك عراق را می توان از مهم ترين موفقيتهای تبليغی ايشان بحساب آورد به طوری كه اكثر مردم آن مناطق بواسطه آشنايی با ايشان به مكتب غنی اهل بيت (عليهم السلام) روی آوردند و تاكنون پيرمردان آن منطقه ايشان را ياد دارند و بعضی از آنان با تحمل تمام مشقات سفر برای ديدار ايشان(ره) از عراق به قم می آمدند.

ساكين منظقه بشير، تسعين و طوز خرماتو عراق همه علوی بودند و آيت الله سيد ابوالحسن اصفهانی(ره)، حجت الاسلام والمسلمين شيخ عبدالحسين بشيری(ره) (پدر خانواده مرحوم ميرزا(ره)) را به آن مناطق ارسال می كند و عمده تردد او در منطقه بشير بوده، شيخ عبدالحسين(ره) موفق می شود تحولی در منطقه ايجاد كند ومردم را به تشيع بكشاندكه مرحوم ميرزا(ره) در ادامه تلاش شيخ بشيری (ره) تحولـی عظيم در منطقه ايجـاد می كند و تمام آن منطقه شيعه می گردند و تشيع در آن منـاطق مرهون تلاشهای حجت الاسلام و المسلمين شيخ عبـد الحسين بشيری (ره) و فقيه راحل مرحوم ميرزا (ره) است.

بعد از گذشت مدتی بعضی از شاگردان مرحوم ميرزا (ره) كه خود به درس خارج رسيده بودند، از ايشان می خواهند كه به تدريس خارج پرداخته تا بتوانند طلاب از وجود ايشان استفاده كامل نمايند، ايشان درس خارج را در مسجد عمران شروع می نمايد، تدريسی كه سالها ادامه يافت تا آن كه ماموران رژيم بعث عراق درشب جمعه سال 1354ش با يورش به حوزه نجف اشرف فضلاء و طلاب را دستگير كرده و از جمله مرحوم ميرزا (ره) را در راه بازگشت از كربلاء به نجـف دستگير و در زندان (خان النصف) كه در ميان راه كربلاء و نجف ـ قرار داشت زندانی می كنند، دستگيری فضلاء و طلاب نيم ساعت به غروب آفتاب شب جمعه شروع و مرحوم ميرزا(ره) شب هنگام دستگير می شود، رژيم بعث هر طلبه ای را در خيابان و معابر عمومی مشاهده می كرد او را دستگير و روانه قرارگاههای ارتش می نمود.

مرحوم ميرزا (ره) خاطرات فراوانی از آن شب خان النصف (منطقه الحيدريه فعلی) داشتند، می فرمودند: شب سرد بود و ما را دستگير و به پاسگاه پليس در خان النصف برده و آنجا زندانی كردند، ما را در حياط پاسگاه رها نمودند، جوانها به دنبال جای گرم می گشتند و هر كس هر امكاناتی داشت در اختيار ديگران قرار می داد بعضی از آقايان با توجه به اينكه نزديك غروب دستگير شده بودند شام ميل نكرده و گرسنه بودند، بعداز چند لحظه بعضی از طلاب جوان از جمله حجت الاسلام والمسلمين شيخ محمد اشرفی آمد و گفت آقا آن طرف حياط اسطبل اسب وجود دارد و گرم است، با توجه به سرمای موجود چاره ای نبود، مرحوم ميرزا(ره) می گويد: سردم شده بود و يكی ازآقايان به نام آقای محقق احساس كرد كه می لرزم عبای خود را در آورد و در اختيار من قرار داد و گفت آقا به خودتان بپيچيد، مرحوم ميرزا (ره) چند نان (نوعی نان در كربلاء پخت می شد كه مرغوب بود و بعضی آقايان با خود به نجف می آوردند) از كربلاء تهيه كرده بودند وقتی مشاهد كردند كه بعضی آقايان گرسنه هستند نانها را به حجت الاسلام و المسلمين سيد محمد علی ربانی دادند و فرمودند اين را بين آقايان توزيع كن، بعداز چند لحظه مامورين بعث قدری خرما آورده و در وسط حياط مقر شرطه ريختند، معلوم نبود كه اين خرمها را برای اسبها بود يا برای زندانيان، حجت الاسلام والمسلمين شيخ محمد اشرفی می گويد: با آنكه آقايان گرسنه بودند كسی جرئت نمی كرد جلو برود و از آن خرمها بردارد، حجت الاسلام والمسلمين سيد محمد علی و سيد ابراهيم شيرازی (رحمة الله عليهما) دو فرزند آيت الله ميرزا عبدالهادی شيرازی(ره) جلو رفتند و قدری ازخرمها را برداشتند و بين حاضرين تقسيم كردند كه به هر كس دو خرما رسيد، بعضی از آقايان در فكر فرار بودند و ماندن در آنجا را تحمل نمی كردند حجت الاسلام والمسلمين حاج شيخ محمد تقی سخائی می گويد: حجت الاسلام مهديزاده(ره) نزد من آمد و گفت نزديك اين راه پله كسی از مامورين نيست بيا از اينجا برويم بالای پشت بام و از پشت بام فاصله تا زمين كم است من با وضعيت موجود قبول نكردم، ديدم خودش با شتاب از پله ها بالا رفت و ديگر متوجه نشدم چه شد لكن بعداز نيم ساعت مشاهده كردم شيخ را بعثيها در حالی كه عمامه اش را دور گردنش بسته اند می كشند و آنقدر اين شيخ را زده بودند كه قدرت حركت نداشت، بعداز او سوال كردم چه شد دوباره تو را گرفتند گفت به خانه يكی از عربها پناه بردم پسرش به مامورين خبر داد، برخورد خشن و غير انسانی رژيم بعث آنگونه بود كه موجب اعتراض شهيد آيت الله حاج شيخ احمد انصاری(ره) گرديد آن مرحوم در مقابل استاندار كربلا از رفتار غير انسانی آنان به شدت انتقاد نمود لكن آنان با آن قساوت قلبی كه داشتند آنگونه برخورد می كردند كه به نظرشان می رسيد، و تنها چيزی كه اين جمع دستگير شده را دل گرمی می داد، همان محبت و مودتی بود كه بينشان وجود داشت، و بعداز دو روز مرحوم ميرزا (ره) از زندان آزاد می گردد و به او يك هفته دولت بعث وقت می دهد كه خاك عراق را ترك كند، روحيه مرحوم ميرزا (ره) بعداز قضيه زندان خان النصف بسيار تغيير كرده بود، و برخورد تحقير آميز رژيم بعث سخت بر ايشان اثر گذاشت بود، لذا تصميم گرفتند به هر نحو ممكن خاك عراق را ترك كند حجت الاسلام والمسلمين سيد علی مرعشی به نقل از پدر بزرگوارشان آيت الله سيد جعفر مرعشی(ره) می گويد: آيت الله خوئی(ره)، ميرزا (ره) را به نهار دعوت می كند و می گويد: ميرزا بمان شايد بتوان كاری كرد، لكن ميرزا (ره) می گفت نه من تصميم گرفته ام بروم و بر رفتن اصرار داشت، مرحوم ميرزا(ره) می گفت من استخاره گرفته ام و استخاره بسيار خواب آمده.

از اين رو ميرزا(ره) در فاصله كوتاهی زندگی خود را جمع نموده و به سمت ايران حركت كردند، و هنگامی كه به مرز عراق رسيدند خبر لغو حكم تبعيد ايشان رسيد، ليكن ميرزا (ره) قبول نكردند و به سمت خاك ايران حركت كردند، از آنجا كه مرحوم ميرزا (ره) وزنه علمی در حوزه نجف حساب می شد و حـوزه نجف به وجود ايشان افتخار می كرد بعضی آقايان ازرفتن مرحوم ميرزا(ره) گله مند شدند و از بزرگان خواستند كه ميرزا را منصرف كنند حجت الاسلام والمسلمين سيد جواد گلپايگانی می گويد: آيت الله خوئی(ره) شخصی را مامور می كند كه به دنبال ميرزا(ره) برود و او را قانع كند برگردد در نيمه راه به ايشان می رسد لكن ميرزا(ره) به بازگشت راضی نمی شود. مرحوم ميرزا(ره) درقم مستقر می شوند و كم كم خبر حضور مرحوم ميرزا(ره) در قم منتشر می شود، و طلاب كم كم در اطراف مرحوم ميرزا (ره) جمع شدند، حتی بعضی از شاگردان مرحوم ميرزا (ره) از نجف به قم آمدند، مرحوم ميرزا (ره) در آغاز درس خارج خود را در مسجد كوچكی كه روبروی مسجد فاطميه (گذرخان) بود شروع می كنند، لكن بعداز يك هفته به خاطر استقبال طلاب به مسجد عشقعلی منتقل می شود، و بعداز مدتی جای آن مسجد هم كفاف نمی كند به حسينه ارك منتقل می شود، و بعداز مدتی حسينه ارك هم پاسخگوی فضلائی كه در درس فقه شركت می كردند نمی باشد لذا درس فقه به مسجد اعظم منتقل می شود، تدريس ايشان از هنگام ورود به قم درسال 1355ش تا شوال سال 1427ق مطابق با آذر 1385ش ادامه يافت، مرحوم ميرزا (ره) در سالهای حضور در قم مقيد به درس بودند و كمتر درس خود را تعطيل می كردند و حتی ايشان وقتی روزها از درس فقه فارغ می شدند يك درس فقه ديگر در بيت داشتند كه بعدها به خاطر كثرت استفتاءات به جلسه استفتاء تبديل شد.



حجت الاسلام والمسلمين حسين شوپائی می گويد: از امتيازات علمی مرحوم ميرزا (ره)، طريقه تدريس ايشان بود. بناى ايشان در درس بر اين بود كه به مطالب اصلى و اساسى بحث اهتمام داده شود; يعنى نكات مهم و كليدى بحث عنوان شده و تعميق لازم در آن صورت بگيرد و نكات فرعى و جانبى به فهم شاگرد و تلاش او سپرده شود. روى اين حساب درس هاى استاد چه در فقه و چه در اصول دو جهت عمق و اختصار را جمع كرده بود. از يك طرف از تفصيل و اطناب خالى بود و از طرف ديگر عميق بود; چون مطالب اصلى و كليدى را به شاگرد تلقين مى كرد و با تسلّطى كه حضرت ايشان در مباحث داشت، مطالب ارائه شده در درس از قوت و استحكام بالایى برخوردار بود. اساساً مرحوم ميرزا(ره) معتقد بودند براى اين كه شاگرد در درس پرورش پيدا كند وقوه استنباط و اجتهاد او شكوفا شود، بايد نقاط حساس و اساسى مطلب در درس طرح شود و ذهن شاگرد به مطالب اصلى معطوف شده و در حلّ آن ها به كار گرفته شود كه اگر مطالب اصلى و مهم و كليدى بحث حل شود، بقيه مطالب خود بخود روشن شده، مرحوم ميرزا(ره) اقوال و اراء مختلف را متعرض می شد ولى سعى مى كردند به اختصار و اجمال از آن عبور كنند و بسط و تفصيل ندهند و تمام آراء و وجوه و انحاء متعدد آن طرح نشود، به جهت اين كه ذكر وجوه و اقوال متعدد با تفصيل و بسط كامل هر چند شاگرد را با اين اقوال و مستندات آن آشنا مى كند و از نظر كمّى اطلاعات او را بيشتر مى كند، ولى القاء همه اين ها در مقام تدريس باعث مى شود تا ذهن شاگرد با توجه به اين اقوال به كار گرفته شده و خسته شود و از تحليل و موشكافى كامل مطلب در نقاط حساس و اساسى باز بماند، در حالى كه اگر با طرح بخشى از اقوال مهم و وجوه آن نقاط اساسى و كليدى بحث به شاگرد نشان داده شود، و ذهن شاگرد در حل آن به كار گرفته مى شود، اين كار باعث مى شود تا قوه استنباط او پرورش پيدا كرده و شكوفا گردد و بر حل مطلب قدرت پيدا كند. وقتى مطلب را خوب حل كرد و با دست يافتن بر كليد مسأله قدرت نقض و گشودن گره ها را پيدا می كند و خودش مى تواند بقيه اقوال و وجوه را بررسى كند و از عهده جواب مناسب براى آن برآيد، و اين خصوصيت ويژه اى بود كه در درس مرحوم ميرزا (ره)وجود داشت. از طرفى ديگر ارتباط مسائل فقهى با همديگر و تأثير ادلّه وارده در ابواب مختلف، در كشف حكم شرع در ابواب ديگر اقتضاء مى كند كه فقيه در استنباط حكم هر باب از مدارك و منابع مربوط به ابواب ديگر نيز مطلع باشد، و اين جز با احاطه بر كل فقه و زواياى مختلف ابواب حاصل نمى گردد از اين رو احاطه گسترده تر بر ابواب فقه در توانمندى و استحكام استنباط حكم در هر باب تأثيری بسزا دارد. از امتيازات مرحوم ميرزا(ره) اين بود كه بر كل ابواب فقه احاطه داشت، و در بررسى مسائل و استنباط احكام از ادله و منابع وارده در ابواب ديگر غافل نبود، و در مواقع متعدد به اين ارتباط اشاره مى فرمود، و شاگردان را از آن مطلع مى ساختند. در اصول نيز اين جهت اهميت دارد و ارتباط مسائل با همديگر از نكات قابل توجه مى باشد. رعايت اين جهت و نيز تطبيق مسائل اصول بر فروع فقهى و كاربردى كردن آن از امتيازات و ويژگى هاى درس اصول استاد(ره) بود، و شاگرد در اين درس، جايگاه استفاده از اين قواعد و تطبيق آن بر فروع را در قالب نمونه هاى متعدد، به صورت تمرين ارائه می داد.

منابع درسى مرحوم ميرزا(ره) در ابواب عبادات نوعاً كتاب هایى مثل: مدارك، حدائق، جواهر، مصباح الفقيه، مستمسك ومستند (تقريرات درس مرحوم سيد خوئى (ره)) را مورد توجه قرار مى دادند، و با توجه به كلمات اين بزرگان، مطالب را مطرح نمود و بررسى و تحقيق مى كرد، البته به «تعليقه» مرحوم بروجردى بر «عروة» نيز توجه خاص داشتند و در موارد متعدد به حواشى ايشان اشاره مى كردند. در غير عبادات نيز بخشى از اين كتاب مذكور ـ در صورت موجود بودن ـ استفاده مى شد و بعضى ديگر را از منابع ديگر جايگزين مى كردند. مثلاً در بحث مكاسب محور كلام، بحث و مطالب مرحوم شيخ انصارى در مكاسب بود و به تناسب، حواشى اعلام بر مكاسب، مورد نقض و ابرام قرار مى گرفت. در اصول غير از كفاية الأصول ]كه محور تدريس بود; يعنى مطالب مطرح شده در اصول به ترتيب كفايه پيش مى رفت، ابتدا نظرات مرحوم آخوند(ره) به خوبى تبيين مى شد، و آنگاه گفتار ديگر بزرگان مطرح شده و مورد نقض و ابرام قرار مى گرفت[ نوعاً مطالب محقق نائينى (ره) و مرحوم آيت الله خوئى(ره) و در بعضى از موارد، نظرات محقق عراقى(ره) و محقق اصفهانى(ره) نيز طرح ونقد مى شد، وهمچنين نظرات اعلام ديگر چنانچه بحث اقتضاء مى كرد، بررسى مى شد.

مرحوم ميرزا (ره) در طرح مسائل در درس شيوه خاصى داشت، كه بر اساس آن بين عمق و اختصار جمع بندى مى شد. به كارگيرى اين شيوه در مقام تدريس و نيز داشتن روحيه تواضع، و ميدان دادن به شاگرد جهت طرح اشكال و رفع ابهام، و برخورد پدرانه و با محبت در تفهيم مطالب به شاگردان، و اهتمام به مورد سؤال و جواب از امتيازات مرحوم ميرزا(ره) بود، استاد(ره) اعتقاد داشتند كه بسيارى از مطالب علمى در سايه همين سؤال و جواب و ردّ و بدل شدن مطالب براى شاگرد روشن مى شود، لذا تعيين وقت خاص جهت اين امر ]كه اين مورد از ابتداى ورود مرحوم استاد(ره) به قم و شروع به تدريس، هر روز بعداز ساعت ده صبح تا ظهر به عنوان برنامه ثابت و مستمر در منزل ايشان انجام مى شد [قرار داده بودند، شيوه مرحوم ميرزا(ره) خصوصيت ممتازى داشت كه درس ايشان را جولانگاه تحقيق و تعميق و پرورش محقق و مجتهد قرار داده بود، و در اين بستر مناسب فضلا و محققين بسيارى پرورش يافته اند كه با استفاده از اين اندوخته ارزشمند و ميراث گرانقدر، خود به تدريس علوم آل محمد(صلى الله عليه وآله وسلم) اشتغال دارند، و طلاب بسيارى را از سرمايه علمى خود بهره مند مى كنند، و بدين سان چراغ پر فروغى كه حضرت استاد(ره) برافروخت همچنان در حوزه هاى علميه شيعه در سراسر كشور مخصوصاً در حوزه علميه قم درخشش و نور افشانى دارد.

ميرزا(ره) غير از چهار سال آخر عمرشان كه در بيماری بسر می بردند به تدريس منظم دروس اصول و فقه اشتغال داشتند، و در طول حضور مرحوم ميرزا(ره) در قم حتی در ايام جنگ و بمباران مشاهده نشد كه درس ايشان تعطيل شود.

حجت الاسلام والمسلمين شيخ حسن كاتبى مى گويد: در طول بيست سال درسی كه من اطلاع دارم مشاهد نشد كه مرحوم ميرزا (ره) درس خود را تعطيل كند. صبـح و عصرها در درس ميرزا شركـت مى كرديم. يك روز درس بعد از ظهر مرحوم ميرزا(ره) تشريف نياوردند. به طلبه ها گفتم: آخرش يك روز درس تعطيل شد. طلبه ها آماده شده بودند كه از محل درس خارج شوند كه يك دفعه ديدم ميرزا(ره) وارد مسجد شد و طلبه ها به هم گفتند: امروز هم كه انتظار مى رفت درس تعطيل شود، ميرزا(ره) آمد. سؤال شد: استاد چرا تأخير كرديد؟ فرمود: امروز ساعتم اشتباه بود; لذا نتوانستم سر وقت در سر جلسه حاضر شوم. به جز ايام بيمارى مرحوم ميرزا(ره) هيچگاه مشاهده نشد درس ايشان تعطيل شود. با عشق همچون شمع مى سوختند تا طلابى مفيد و فاضل تربيت نمايند، كه بحمدلله در اين كار موفق شدند و امروز شاگردان آن عالم فرزانه سكان دار سطوح عالى حوزه مى باشند.حجت الاسلام والمسلمين شيخ رضا انصاری می گويد: روزی خادم حسينيه ارك نيامد و دربهای حسينيه بسته ماند، از اين رو بيشتر طلابی كه در بيرون تجمع نموده بودند بتدريج وبا نا اميد شدن از آمدن خادم و باز شدن درب حسينيه متفرق گرديدند، در اين ميان مرحوم ميرزا(ره) از راه رسيد و پس از آگاه شدن از بسته بودن درب به جای آن كه اعلان تعطيلی درس را بنمايند، به باقيمانده شاگردان فرمودند امروز درس را در زير زمين مدرسه (منتدی جبل عامل) كه در نزديكی حسينيه ارك قرارداشت می خوانيم، همگی در خدمت استاد(ره) به منتدی رفته و درس را همچون ديگر روزها بيان فرمودند.همچنين روزی ديگر در دروان جنگ در بين درس استاد در حسينيه ارك، آژيرهای خطر به صدا در آمد كه نشان از حمله هوايی دشمن كافر بود، در اين هنگام در ميان ترس و وحشت، ناگاه صدای انفجار به گوش رسيد بطوری كه تمام حسينيه را لرزاند و خاك فراوانی از سقف بر روی طلاب فرو ريخت، پس از آرام شدن وضع بار ديگر مرحوم استاد(ره) پس از اطمينان از سلامت طلاب درس را طبق روال معمول ادامه دادند. روحش شاد و راهش پر رهروا باد كه واقعا ايشان با فداكاری كه انجام دادندعلاوه بر تحول در سطح علمی حوزه مدافع راستين ولايت بودند و جای خالی ايشان بوضوح حس می شود، انا لله و انا اليه راجعون.«رَحْمَة اللّهِ عَلَیْه رَحْمَة واسِعَة وَحَشَرهُ اللّه مَعَ النَّبِّی الْمُصْطَفى وَآلِهِ الطّاهِرِين الاَْطْیَبِين صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِم اَجْمَعِين وَالْحَمْدُللّه رَبّ الْعالَمِين.»

منبع: وب سايت سازمان تبليغات اسلامی استان آذربايجان شرقی


captcha