کد خبر: ۲۲۲۳۶۸۵
تاریخ انتشار : ۲۶ آبان ۱۳۹۰ - ۰۹:۳۷

عرفان علامه طباطبايی(ره) بر شريعت استوار است

استاد و محقق حوزه علميه قم در همايش بزرگداشت علامه طباطبايی(ره) كه روز ۲۵ آبان‌ماه جاری در مشهد برگزار شد، گفت: علامه طباطبايی(ره)، عرفان را بر شريعت بنيان می‌نهد و كمال عرفانی را معادل عمل به مر شريعت می‌داند.

به گزارش خبرنگار افتخاری خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا) به نقل از رواربط عمومی دفتر تبليغات اسلامی خراسان رضوی، حجت‌الاسلام يدالله يزدان‌پناه، استاد و محقق حوزه علميه قم در اين همايش افزود: حضرت علامه عرفان را در چهار بعد اساسی مورد ملاحظه قرار می‌دهد كه وادی عمل و تربيت، وادی نظر و معرفت، وادی فهم متون دينی و رسيدن به اسرار متون و بعد احساسی و ادبی، عناوينی است كه برای اين چهار بعد اساسی می‌توان در نظر گرفت.
وی در تبيين وادی عمل و تربيت عرفانی از ديدگاه علامه طباطبايی(ره) گفت: در آثاری كه حاوی اين بعد از عرفان علامه است، ايشان لطايف و دقايق عرفانی را با استدلال عقلی ملائم قرار داده و برای هر لطيفه‌ای، ملازمات و منطق عقلی را نيز لحاظ می‌كند كه اين امر، فلسفه و عرفان ايشان را ممتاز می‌سازد.
وی افزود: از ديدگاه علامه، هدف دين اين است كه انسان را به ماورای طبيعت بكشاند. ايشان اثبات می‌كند كه كمال انسان در فناء فی‌الله است چون هرچه از كمالات در انسان هست، حقيقتش در خداست، بنابر اين اگر انسان بخواهد به حقيقت خدا برسد بايد در او فنا شود.
اين محقق با بيان اينكه در نگاه علامه، راه‌های رسيدن به خدا دو طريق آفاقی و انفسی است، اضافه كرد: در طريق آفاقی، راه رسيدن به خدا معرفت آثار و لوازم است، زيرا معرفت حقيقی از اين طريق حاصل نمی‌شود. طريق انفسی، ارتباط وجودی و كمال حقيقی را تبيين می‌كند كه همان معرفت نفس است.
وی تأكيد كرد: در انديشه علامه، حقيقت معرفت نفس به شكل يك روش عملی و يك تكنيك سلوكی رخ می‌نمايد. ايشان معتقد است كسی كه به فقر وجودی دست پيدا كند به حقيقت می‌رسد كه برای رسيدن به اين فقر وجودی، بايد هم انقطاع از خود و هم اتصال به حق ايجاد شود.
حجت‌الاسلام يزدان‌پناه در اين زمينه افزود: به عقيده علامه طباطبايی(ره)، شريعت، عين رياضت نفس است و تمام اعمال و احكام شريعت، تأمين‌كننده رياضت به منظور معرفت نفس است كه البته اين معرفت برای همه ‌سطوح افراد يكسان نيست.
وی توضيح داد: رياضت شريعت، از رياضت شاق غير شريعت، اولی است و نبايد به هيچ بهانه‌ای از تكليف شريعت شانه خالی كرد.
اين استاد حوزه در مورد بعد نظری عرفان علامه طباطبايی(ره) گفت: از نظر ايشان، توحيد حافظ شريعت است و اگر توحيد حقيقی كه در نزد عرفا به وحدت وجود معروف است، خوب فهميده شود، در ظرف شريعت قابل تبيين است، حتی آنجا كه شريعت، ظاهراً هيچ ارتباطی با توحيد ندارد.
وی اظهار كرد: همين شريعت به ظاهر متكثر، سالك و عارف را به وجود واحد می‌رساند كه البته اين دريافت عارفانه، ويژه خواص است و برای عموم مردم، قابل دسترسی نيست.
وی افزود: در معرفت نفس، يكی از مسائل مهم، مراقبه است اما مراقبه در نزد علامه و ديگر عرفا، تفاوت‌هايی دارد. ايشان مراقبه را معادل رهبانيت و تنهايی نمی‌داند و برعكس حضور در اجتماع را عين مراقبه تعبير می‌‌كند.
وی گفت: علامه می‌گويد هر روز كه مراقبه‌ام بيشتر بود شب هنگام مكاشفه‌ام شفاف‌تر و عميق‌تر صورت پذيرفت.
وی با برشمردن برخی آراء عرفان نظری علامه طباطبايی(ره) گفت: از ديدگاه ايشان، اگر توحيد درست شود، اخلاق درست می‌شود، يعنی با معرفت توحيدی می‌توان كل اخلاق را تغيير داد و به كمال رساند. اين معنا در وجه رفعی ظهور می‌يابد نه در وجه دفعی، به شرط آنكه معرفت، حقيقتاً در دل بنشيند. برای مثال می‌توان گفت كه وقتی توحيد به معنای اخص و اكمل، در دل بنشيند، ترس از غير خدا خود به خود منتفی می‌شود.
يزدان‌پناه در زمينه روش عملی علامه طباطبايی(ره) در حوزه نيز گفت: ايشان به تربيت سلوكی و عرفانی برخی شاگردان ويژه خود نيز همت گماشت كه زندگی ايشان از اين نظرگاه، چندان مورد مداقه قرار نگرفته است. اما در اين تربيت، تأكيد ايشان بر مر شريعت و اجرای جزء به جزء آن است اما اعتدال سرلوحه عملشان بود.
وی در همين زمينه خاطرنشان كرد: اين همه مشغله‌ حوزوی و مطالعاتی و فكری، ايشان را از حضور در اجتماع دور نمی‌كرد و بلكه بر عكس ايشان اعتقاد داشت توحيد در حضور در اجتماع، متبلور می‌شود.
وی متذكر شد: ايشان قرآن كريم را تاريخ قبل و بعد از انقلاب رسول‌الله(ص) می‌دانست و می‌گفت صحنه به صحنه قرآن، صحنه‌ به صحنه توحيد و در عين حال، حضور متداوم در اجتماع است.
اين محقق حوزه در زمينه عرفان تطبيقی كه به عقيده وی، بعد ديگر عرفان علامه طباطبايی(ره) است، گفت: ايشان سه تفاوت اصلی بين عرفان اسلامی و عرفان مجوسی، مسيحی و هندی و ديگر مكاتب عرفانی قائل است كه يكی از آن‌ها اين است كه می‌گفت اين مكاتب از جمله مكاتب هندی، حرف‌ها را صريح گفته و اين حرف‌ها وقتی دست عموم مردم افتاد تبديل به بت‌پرستی شد، در حاليكه در اسلام، توحيد در اشارات و زبان عرفی بيان شده كه همه بفهمند و البته خواص و اهل نظر نيز مراد خود را دريابند.
وی افزود: فرق دوم اين مكاتب با اسلام اين است كه آن‌ها رهبانی و منفی هستند و عرفان اسلامی بر اتصال بر اجتماع تأكيد دارد و می‌گويد توحيد را بايد در ساحت اجتماع بيابيم.
وی اضافه كرد: تفاوت سوم در ديدگاه علامه اين است كه مكاتب عرفانی غير اسلامی، عمدتاً بر مردان عارف تكيه دارند و عرفان‌ آن‌ها بيشتر و در برخی مكاتب، صرفا مردانه است اما عرفان اسلامی، در رسيدن به حقايق عرفانی و معرفت حق، بين زن و مرد تفاوتی قائل نيست.
captcha