اگر گذرتان به روستای كوهستانی و گردشگری «لاين كهنه» در دامنههای رشته كوه هزار مسجد از توابع بخش مركزی شهرستان كلات خورده باشد با يك اوليا در ابتدای يكی از درههای اين روستا(به نام دره باباخان) روبرو میشويد كه تقريباً مجموعهای كامل برای سكونت و اقامت گردشگران فراهم كرده است.
اين اوليا در اصطلاح بومی منطقه به «اجاق سيدمظلوم» معروف است كه در گذشته نه چندان دور محل سكونت و زندگی سيدعلی مظلوم و فرزندانش، از نوادگان امام سجاد(ع) بوده است و پس از فوت ايشان، اين محل به زيارتگاه و محل اهدای نذورات مردم منطقه تبديل شده است و همه روزه افراد زيادی از نقاط مختلف جهت زيارت و ذبح قربانی و نذورات خود و يا گردش و تفريح به اين روستا و اجاق سيدمظلوم مراجعه میكنند.
ابراهيم ضيايی لاين، مدير وبلاگ هوال در مقالهای به موقعيت و شرايط اجاق سيدمظلوم پرداخته است. وی با مصاحبه با بشير فرودی، خادم اين زيارتگاه در ارتباط با اصل و نسب اين زيارتگاه چنين گفت است: شجرهنامه اين سيدها به امام چهارم زينالعابدين میرسد. در مورد اينكه سيد چرا و به چه دليل به روستای لاين كهنه از توابع كلات نادر مهاجرت كرده، از قول بزرگان و اجدادش میگويد، زمانی كه سيدمظلوم به لاين كهنه آمده بود در حدود 18 سال بيشتر نداشته و كارش اين بوده كه فقط در مسجد روستا نماز میخوانده و هيچ كاری انجام نمیداده است و خورد و خوراكش از محل نذورات اهالی تأمين میشد. يك روز بزرگان آن زمان لاين كهنه به وی میگويند كه شما جوان رشيدی هستيد چرا كار نمیكنيد و فقط نماز میخوانيد؟. بيا برايمان كار و مِزُوری(كارگری) كن تا شكمت را سير كنی.
سيدمظلوم میگويد «تا اين كلاه سبز سيدی بر سر من است كار نمیكنم». بزرگان روستا میگويند «ما از كجا بدانيم كه واقعاً شما سيد هستيد، بايد به طريقی به ما ثابت كنی» و ايشان میگويد «هيزم بياوريد» هيزم زيادی جمع میكنند و آتش میزنند و سيدمظلوم خود را به درون آتش میاندازد اما آتش هيچگونه اثری در وی ندارد و به سلامت از آتش و اين امتحان بيرون میآيد.
پس از اين اتفاق مردم لاين كهنه و منطقه به سيد اعتقاد پيدا میكنند و او در اين روستا ساكن میشود و سپس ازدواج میكند و اين زمين كه اكنون به عنوان اجاق سيدمظلوم شناخته میشود را به او اهدا میكنند و سيد برای خود در آن خانهای میسازد.
زمان تقريبی ورود سيد به لاين كهنه حدود 150 – 100 سال گذشته است. اصالت سيدمظلوم، همدانی است كه پس از اينكه پدرش سيدمحمود را در همدان میكشند، سه فرزند ايشان(سيدعلی، سيدحسن و سيد حسين) فرار میكنند و به كاشمر میروند و در آنجا كار میكنند كه در آنجا نيز مورد حمله افراد ناشناس قرار میگيرند و به كوه سيدان كاشمر فرار میكنند. از اين سه برادر ،سيدحسن در كاشمر فوت میكند و در همانجا مدفون است، سيدحسين در روستای ايدليك شهرستان كلات به خاك سپرده شده است و مقبره سيدعلی و فرزندانش در گورستان قديمی لاين كهنه است.
سيدعلی دو پسر به نامهای ميرزاحسين و ميرزا حسن و دو دختر به نامهای بی بی خورشيد و بی بی امالبنين داشته كه قبر همه آنها در لاين كهنه است. نام همسر سيدعلی نه نه گل يا گلناز بوده است كه وی نيز در لاين كهنه دفن است. نكته جالب توجه در مورد خانواده سيدمظلوم اين است كه همه آنها ظرف چند سال(4 سال) به دنبال يكديگر فوت میكنند و هيچكس از اين خانواده زنده نمانده است. (به گفته بزرگان منطقه، خود سيدعلی مظلوم در گذشته گفته و پيشبينی كرده بود كه هيچكس از اولاد و نسب من زنده نمیماند).
به گفته فرودی، خادم اين بقعه، ميرزاحسين(فرزند سيدعلی) شوهر كربلايی ظريف بوده و ظريف عمه وی است و فرزند آنها سيدمحمود است كه وی نيز در لاين كهنه دفن است. سيدعلی مظلوم در ايام محرم هر سال مراسم نوحهخوانی و سوگواری برگزار میكرد و از تمامی اهالی روستا پذيرايی میكرد. میگويند سيدمظلوم خيلی دست و دل باز و بخشنده بود و هر سال چندين گاو و گوسفند برای طلب باران، نذر و مراسم روضهخوانی برپا میكرد يا به فقرا كمك و دستگيری میكرد.
وی میگويد، خانههای ابتدايی سيدمظلوم گلی بودند كه بر اثر سيل ويرانگر سال 1342 لاين كهنه (معروف به لِی يا خوينی) خراب شدند و پس از آن پدرم شروع به ترميم و بازسازی آن كرد(خانههای گلی) كه آن ساختمان و بنا تا اواسط دهه 80 وجود داشت؛ اما در اواسط دهه 80 حسن كدخدا از اهالی روستای لاين كهنه، خانههای را به خاطر نوسازی با بولدزر خراب میكند اما نمیتواند بسازد.
پس از آن سيدمظلوم به خواب حسن كدخدا میآيد و به وی میگويد برو و روی اجاقهايم را باز كن تا نور(خورشيد) بخورد و در آينده كسانی میآيند و خانههای مرا دوباره میسازند. بعد از اين خواب، حسن كدخدا پدر خانمش را به عنوان اُستا میآورد و شروع به ساخت خانهها میكند اما آنها را به صورت نيمه كاره رها میكند. پس از وی احمدعلی خجسته، دهيار وقت لاين نو ساخت خانهها را با همكاری آقای فرودی ادامه و آنها را ضربی میكنند. سپس ناتمام رها میكنند.
فرودی میگويد، بعد از آن يعنی از سال 1386 من به صورت داوطلبانه و به خاطر علاقه و اعتقادی كه نسبت به سيدمظلوم دارم و نسبت فاميلی با ايشان(فرزند سيدمظلوم شوهر عمه من است) و بدون هيچ چشمداشتی به اتفاق پسرانم كار ناتمام گذشته را تكميل كرديم و همه اتاقها را گچ كرديم. درب و پنچرهها را نصب كرديم، برقكشی اتاقها و محوطه را انجام داديم و پشت بام ساختمان را نيز ايزوگام كرديم و آب از فاصله خيلی دور تا جلوی ساختمان اوليا كشيديم. به گفته وی دو اتاق اوليا از قبل ساخته بودند و دو اتاق، آشپزخانه، انباری و سرويسهای بهداشتی را وی و فرزندانش با هزينه شخصی ساختهاند.