به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، اعضای جامعه قرآنی در هفته جاری به دیدار خانواده شهید رضا عباسی رفتند. در این دیدار رحیم قربانی، رئیس سازمان قرآن و عترت بسیج تهران بزرگ، مجید زکیلو و رضا جوشقانی از قاریان بینالمللی قرآن کریم و خورشیدی، حافظ قرآن حضور داشتند.
نقاشی سیاهقلم بر روی دیوار خانه شهید رضا عباسی، تصویری گویا از روحیه سرزنده و گشادهرویی این شهید را در ذهن تداعی میکرد؛ گویی این نقاشی از هر عکسی گویاتر است. این نقاشی توسط یکی از دوستان شهید کشیده شده بود و نقاش آن نیز همانند صاحب این تصویر، به فیض شهادت رسیده بود.
آغازگر این مراسم، صوت قرآن خورشیدی بود که در آیات پایانی این قرائت و با توجه به اینکه جمع حاضر نیز خود از قاریان قرآنی بودند، قرائت به صورت دستهجمعی اجرا شد که همین موضوع که برای نخستین بار در این جلسات برگزار میشد، حس و حال دیگری به محفل دیدار با این خانواده شهید داد.
وصیتنامه قرآنی شهید عباسی
شهید رضا عباسی، مؤذن، ذاکر و قاری قرآن بود که وصیتنامهاش نیز سرشار از این روحیه قرآنی است و یک شب پیش از شهادتش نوشته بود. عباسی شب بعد از نگارش وصیتنامه به خیل یاران شهیدش پیوسته بود.
شهید عباسی از نیروهای شهید مصطفی چمران به شمار میآمد و داوطلبانه در جبهههای نبرد حضور یافته بود. وی در منطقه دب حردان و در تاریخ نهم فروردین سال 60 به شهادت رسید. رضا در شناسنامه جمشید نامگذاری شده بود و این نامگذاری بر آن اساس بود که پیش از وی، فرزندی متولد شده و از دنیا رفته بود و شناسنامه وی را برای رضا نگاه داشته بودند.
مجید زکیلو در این دیدار با بیان اینکه ما به ذکر و یاد شهدا نیازمندیم، گفت: باید از انفاس قدسی و خون پاک آنها که در راه خداوند به زمین ریخته است تا ایران اسلامی پا بر جا بماند، مدد بگیریم تا راه آنها را ادامه دهیم.
وی با اشاره به وصیتنامه این شهید عنوان کرد: اگر ما عمری، قرآن را خواندیم و سورههای آن را تلاوت کردیم، ولی این شهدا بودند که با کردار و اعمال خود به دستورات این کتاب آسمانی عمل کردند و در این راه، خون خود را تقدیم کردند و به ما آموختند که در راه اسلام، انسان نباید سر از پا بشناسد و چه بهتر که جان خود را در راه قرآن و احیای فرامین الهی فدا کند.
تفسیر وصیتنامه شهید رضا عباسی
وی از تقرب به خداوند متعال، به عنوان مهمترین نکته بیان شده در این وصیتنامه یاد کرد و افزود: این شهید در وصیتنامه نیز عنوان کرده است که حضورش در جبهههای نبرد، برای تقرب بیشتر به خداوند متعال بوده است. این نکته از آن رو بوده است که وی تربیتیافته مکتب قرآن بود و این موضوع را با عمق جان درک کرده و فهمیده بود.
وی با اشاره به اینکه شهید عباسی در وصیتنامه گفته بود که «شهادت را از شعارم آموختم و به آن عمل کردم، ادامه داد: «الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر، خمینی رهبر، مرگ بر منافقین و کفار...» شعار این شهید بود.
زکیلو اظهار کرد: وی در ادامه وصیتنامه خود این شعار را تفسیر کرده است که الله اکبر یعنی خداوند بزرگتر از هر چیز و منزه است. خمینی رهبر به این معنی است که اگر ما رهبری ابراهیم خلیل، موسی و عیسی(ع) و محمد(ص) و علی(ع) را ندیدیم، ولی رهبری خمینی بتشکن را دیدیم و با او دست بیعت دادیم.
این قاری قرآن با اشاره به اینکه عباسی در «مرگ بر منافقین و کفار» به کشتن منافقین و کفار به دست مسلمانان تأکید کرده است، گفت: این بیان، برگرفته از آیه 14 سوره توبه است که خداوند میفرماید که با کفار بجنگید تا خدا ایشان را به دست شما عذاب کرده و رسوایشان کند.
قهرمان عباسی، برادر شهید، که در هنگام قرائت وصیتنامه و آنجا که برادرش برای وی نیز شهادت را آرزو کرده بود، اشک در چشمانش حلقه زده بود، به سخن آمد و با بغض همراه با اشک اظهار کرد: فاصله سنی ما از هم زیاد نبود. رضا از من بزرگتر بود. وی در دوران پیش از انقلاب، درباره موضوعات بسیاری ارجاع میداد و من متوجه این نکات نبودم.
وی با اشاره به اینکه وقتی موضوع جبهه پیش آمد، تازه متوجه شدم که رضا کجا را میدید، افزود: رضا در هیئت قائم آل محمد(ص) که در سال 1332 تأسیس شد، قرآن قرائت میکرد. در آن زمان تنها قاریان مشهور، عبدالباسط و منشاوی بودند که برادرم نیز بر اساس سبک عبدالباسط قرآن میخواند.
این برادر شهید ادامه داد: اهل مسجد به رضا، بلبل اهل بیت(ع) میگفتند. وی در هیئت دیگری نیز میاندار هیئت بود و مداحی اهل بیت(ع) را انجام میداد و قرآن قرائت میکرد.
صلواتهایی که به اجابت رسید
وی با اشاره به تکیه کلام این شهید گفت: رضا همیشه میگفت، «لال و بیایمان و بیمار از دنیا نری، صلوات بفرست»؛ زمانی که شهید شد تازه معنی این کلمات را فهمیدم که به هیچ کدام از این حالات دچار نبود. زمان نشان داد که صلواتهایی که میفرستاد، به اجابت رسیده بود.
قهرمان عباسی از اخلاص به عنوان ویژگی بارز این شهید نام برد و عنوان کرد: رضا به حضرت عباس(ع) ارادت ویژهای داشت و شاید بر همین اساس بود که دو دستش در هنگام شهادت قطع شد.
وی ادامه داد: در شب عملیات، حدود 400، 500 متر با هم فاصله داشتیم. عملیاتی پیش از الی بیتالمقدس در جریان بود با رمز «یا مهدی(عج) ادرکنی» انجام میشد. این عملیات در زمان ریاست جمهوری بنیصدر صورت گرفت و امکاناتی در اختیار نداشتیم و دشمن از انجام این عملیات خبر داشت.
عباسی در ادامه بیان خاطراتش گفت: آذرماه سال 59 و بعد از سه ماه از شروع جنگ، همراه با رضا به جبهه اعزام شدیم. بیشتر من اصرار بر رفتن داشتم و حضور رضا در گروه اعزامی به یکباره صورت گرفت.
وی ادامه داد: رضا پس از چند ماه حضور در جبهه، در نهم فروردینماه به شهادت رسید. وی طی چند ماه، چنان ارتباط خود را با خداوند متعال، ائمه اطهار و قرآن تنظیم کرد که ظرف مدت زمان سه، چهار ماه به شهادت رسید.
بوی الرحمن میدهی
عباسی از زمانی یاد کرد که به رزمندگان، پیش از انجام عملیات استراحت داده بودند. رضا بر زمین دراز کشیده بود. گروه دکتر چمران که وی را نظاره میکردند، به وی گفتند که «رضا بوی الرحمن میدهی.». همه خندیدیم.
وی ادامه داد: در هنگام شروع عملیات 400 نفر بودیم که هشت نفر از آنان از جمله رضا شهید شدند. عملیات نیز شکست خورد. قرار بود سد 14 کیلومتری عراق را که بر روی رودی زده شده بود تخریب کنیم تا آب زیر لشگر زرهی دشمن برود و نتواند عملیات کند. طرح این عملیات توسط شهید چمران کشیده شده بود.
برادر شهید رضا عباسی افزود: قرار بود که صبح روز بعد و پس از اقدام رزمندگان، ارتش به نیروهای عراق حمله کند که متأسفانه این اقدام صورت نگرفت. دشمن نیز بر رزمندگان مستولی شد. رزمندگان میان جبهه خودی و دشمن ماندند و به علت کمبود تجهیزات شکست خوردیم.
رضا در سال 1331 متولد شد و در سن 30 سالگی به شهادت رسید. وی در قرائت قرآن، استادی نداشت و از نوارهایی که در این باره وجود داشت، استفاده میکرد. مکبر و مؤذن بود و همسایهها را برای نماز بیدار میکرد. البته یک همسایه داشتیم که بعدها متوجه شدیم از گروه ساواک است، وی همیشه از صدای اذان رضا شاکی بود.
وی اظهار کرد: برای رضا فرقی نداشت که در هنگام اذان کجا قرار دارد، با صدای بلند و به سبک استاد رحیم مؤذنزاده اردبیلی اذان میگفت. به وضوح میشد خلوص نیت را در رفتار و وصیتنامه وی دید. تا پیش از شهادتش ندیدم کسی بگوید که رضا وی را رنجانده است.
برادر شهید رضا عباسی تصریح کرد: رضا متعلق به این دنیا نبود. شش ماه از جنگ نگذشته بود که شهید شد. وی در انجام کارهای خیر از جمله حضور در جبهه، از دیگران سبقت میگرفت. وی سرشار از اخلاص و یکرنگی بود و در نهایت نیز به هدفش رسید.
ویژگیهای اخلاقی شهید عباسی، وی را به خدا نزدیک کرد
خواهر شهید عباسی نیز در این دیدار عنوان کرد: رضا از نظر اخلاق، استثنا بود. خوشرویی، خوشطبعی و مهربانی ویژگیهای ذاتی وی بودند و همین خصلتها او را به خدا نزدیک کردند. رضا به دنبال راه وصال با خداوند بود و همیشه شهادت را آرزو میکرد.
وی گفت: رضا در راه انقلاب پیش رفت و نور انقلاب وی را به هدفش که وصال الهی بود نزدیک کرد و در نهایت به شهادت رسید. اینکه به وی لقب بلبل امام حسین(ع) را داده بودند، یک کلام سطحی نبود؛ وی صوت بسیار دلنشینی داشت و از افرادی بود که در تکایا و حسینیهها زمینهساز فضای معنوی بود.
خواهر این شهید از ظلمستیزی به عنوان دیگر ویژگی این شهید یاد کرد و افزود: وی در هنگام شهادت نیز چهره خندانی داشت و لبخندی که بر لب داشت، بسیار طبیعی به نظر میآمد که گویی وی زنده است و همین موضوع ما را دچار تردید کرد تا اینکه متوجه شدیم که وی واقعاً به دیدار حق شتافته است.
در پایان این مراسم لوح تقدیر و تابلویی از آیات قرآن به خانواده این شهید اهدا شد.
نکته حاشیهای این دیدار این بود که طی برنامههای اخیر، یکی از مسئولان منطقهای بنیاد شهید و امور ایثارگران با توجه به منطقهای که خانواده شهید مورد نظر در آنجا ساکن هستند، در این جمع حضور مییابد؛ حال اینکه مسئول منطقه مربوطه در این دیدار، آنقدر حوصله نکرد که صحبتها جان بگیرد و در میانه جلسه، محل را ترک کرد.
1- وصیت نامه ی قاری شهید رضا عباسی مملو از معرفت و اخلاص بوده و قابل تامل است و جا دارد که با دقت مطالعه شود.
2- ای کاش همه ی قرآنیان جامعه ، سیره ی این شهیدان راه خدا رادر جهت دفاع از ساحت مقدس قرآن مجید و اهل بیت(ع) را سرلوحه ی امور خود قرار داده و حقیقتا" در عمل قرآنی می شدند...