چند سالی است که در مناسبتهای مذهبی، تلهفیلمهای متعددی روانه آنتن شبکههای سیما میشود. کارهایی که عمدتاً در فرصت کوتاهی ساخته میشوند و در اغلب موارد با نگاهی سطحی موضوعات دینی را دستمایه قصهای تکراری قرار میدهند. برای مثال اگر قرار است فیلمی درباره مفاهیم عاشورا ساخته شود، بیشتر به ظواهر موضوع در قالب مناسک و عزاداریها میپردازد. مثلاً تحول ناگهانی شخصیت منفی داستان یا شفا یافتن، از موتیفهای تکراری این گونه آثار است.
البته این اتفاق را در کارهای مناسبتی ماه رمضان، دفاع مقدس و انقلاب هم میتوان مشاهده کرد، چون در مجموع کارهایی که به نوعی به موضوعات ارزشی ارتباط دارد، متأسفانه نگاهی دقیق به موضوعات مورد نظر ندارند. یک نکته را هم از یاد نبرد که شاید به طور معدود در سریالهای مناسبتی کار خوب هم تولید شود، ولی این اتفاق نادر در فیلمهای تلویزیونی روی نمیدهد. برای همین هم هر اندازه که دقیق میشویم باز هم کار خوبی را نمیتوان به یاد آورد که در این حوزه تولید شده باشد که بتواند برای خود نامی و اعتباری به دست آورد. درباره این کارها به یک نکته ظریف میشود، اشاره کرد، آن هم کارگردانی این تولیدات است.
تلهفیلمهای دینی محلی برای تجربهاندوزی فیلم اولیها
در این آثار، عمده فیلمسازان افرادی هستند که اولین تجربه کاری خود را پشت سر میگذارند. همین مسئله این سؤال را در ذهن به وجود میآورد که این عرصه محلی برای کسب تجربه فیلمسازان فیلم اولی شده است تا بتوانند در زمینه فیلمسازی به تجربه لازم دست پیدا کنند. اقدامی که به هیچ وجه پسندیده نیست، چون اگر این اتفاق در ژانر پلیسی یا اجتماعی انجام میشد امکان داشت به نوعی آن را پذیرفت، اما در حوزه کارهای دینی پذیرفتنی نیست، چون معنا و مفهوم موجود در کار با ایمان و اعتقادات مخاطبان در ارتباط است.
با توجه به ضعفهای گفته شده، وقتی بیننده در این حوزه کار ضعیف متعدد میبیند، نسبت به آن فیلمساز جبهه نمیگیرد، چون اساسا فیلمسازانش به اندازهای گمنام هستند که نامی از آنها در ذهن تماشاگران باقی نمیماند، بلکه این ژانر مورد نظر است که از سلیقه مردم دور میشود. این ضعف در سیما سبب شده که موضوعات اینچنینی نیز با عدم استقبال تماشاگران مواجه شود، چون این مسئله را در ذهن تداعی میکند که فیلمهای مربوطه کارهایی مشابه آثار تلویزیونی هستند.
درباره چرایی ضعفهای رایج در این سبک از فیلمسازی، دلایلی متعددی وجود دارد که درباره آنها میتوان صحبت کرد، اما تا همین اندازه که یاداشت اقتضا میکند به چند بخش که مهمترین دلایل ضعف این آثار را دربرمیگیرد اشاره میکنیم. ابتدا اینکه این فیلمها معمولا فیلمنامههای بسیار سطحی و ابتدایی دارند که عمده آنها را نیز فیلمساز نوشته است. فیلمسازی که خود اولین تجربه کارگردانی را پشت سر میگذارد و این تجربه را هم میخواهد با متنی از خود طی کند. در ضمن سناریوهایی دیگری هم که توسط فیلمنامهنویسان حرفهای نگارش شده، معمولا کارهای سفارشی هستند که به هیچ وجه نمیتوان دغدغه را در آن مشاهده کرد.
عدم تخصیص بودجه کافی برای نگارش فیلمنامههای دینی
منظور از این گفته این است که وقتی یک فیلمنامهنویس حرفهای برای کار در این حوزه انتخاب میشود، دستمزد لازم را دریافت نمیکند، خیلی طبیعی است که نسبت به آن کار تمرکز و دقت لازم را نداشته باشد، در صورتی که باید به این آثار به مناسبت مضمونشان بیشترین دستمزد را داد. نکته دیگر هم که پیشتر به آن اشاره کردیم مربوط به فیلمسازان میشود؛ در این تولیدات معمولا افرادی پشت دوربین قرار میگیرند که تجربه لازم را در این حوزه ندارند. برای همین تنها به فکر ساخت کار هستند تا برای خود کارنامهای تهیه کنند.
درباره ضعف ساختار این تولیدات باید به مطلب دیگری هم اشاره کرد. تولیدات این حوزه معمولا در پی ارائه تصاویری قدیسگونه از قهرمانان خود هستند؛ یعنی در فیلمهایی که در این حوزه تولید میشود، شخصیتها یا کاملا مثبت هستند که هیچ نشانههای خاکستری در وجودش دیده نمیشود و یا کاملاً منفی. این رویکرد به هیچ وجه به مذاق تماشاگر کنونی خوش نمیآید چرا که واقعنمایی در این گونه شخصیتپردازیها نادیده گرفته میشود و طبیعتاً تأثیرگذاری ضعیفی هم دارد.
نکته دیگری که درباره عوامل این دست تولیدات میتوان ذکر کرد، تکرار افراد مشخص در این حوزه است، به این معنا که معمولا تهیهکنندگانی عنوانشان در تیتراژ این فیلمها آورده میشود که بارها آنها را در کارهای مشابه دیدهایم. این اتفاق، این سؤال را در ذهن به وجود میآورد که این حوزه در اختیار افرادی خاص قرار گرفته تا هر کاری را که میپسندند در این حوزه تولید کنند؟! آیا این حوزه محلی برای کسب درآمد افرادی معدود نشده است؟
ضرورت برنامهریزی بهتر برای بودجه تلهفیلمها
درباره ضعف تلهفیلمهای مناسبتی سیما به نکتهای دیگر هم میتوان اشاره کرد آن هم بودجهای است که برای هر کدام از این آثار در نظر گرفته میشود، چون هر یک از این کارها حداقل بودجهای 500 میلیونی را به خود اختصاص داده است. این رقم که به تلهفیلمها اختصاص داده میشود دو سؤال را ذهن به وجود میآورد. آیا بهتر نیست به جای خلق چند کار ضعیف بودجه چند فیلم را در اختیار یک کار با عوامل حرفهای قرار داد تا اثری خوب در این حوزه تولید شود؟ مطلب دیگر اینکه آیا بهتر نیست بودجه تولید هر یک از فیلمهای تلویزیونی را برای خرید یک فیلم سینمایی به کار برد تا به صنعت سینمای کشورمان کمک شود؟ اتفاقی که اگر رخ دهد باعث رونق فیلمهای دینی و انقلابی در سینما هم خواهد شد.
در انتهای این مطلب باید به یاد داشت که رسانه ملی مدتهاست که به ضعفهای خود در حوزه نمایش و برنامههای دینی واقف است، چون کارشناسان بسیاری در خصوص آن اظهار نظر کردهاند، اما باید دید و بررسی کرد چه اتفاقی روی داده که هر مدیری تغییر میکند باعث این نمیشود که ضعفهای رایج در این سبک از فیلمسازی از بین برود؟!
.............
داوود کنشلو