شارلی ابدو (Charlie Hebdo) یک نشریه طنز و کاریکاتور فرانسوی زبان لاییک با گرایش سیاسی چپگرا در فرانسه است. موضوع اصلی مورد توجه در این نشریه بهصورت کلی دینستیزی و نقد مذهب و فرهنگ عامه با زبانی تند و هتاکانه است. انتخاب موضوع کاریکاتورهای این نشریه صرفاً منحصر به نقد دین اسلام نبوده و بهصورت روزمره و در طول مدت انتشار خود با زبانی تند به انتشار کاریکاتور در رابطه با ادیان مختلف از جمله مسیحیت، دین یهود و اسلام پرداخته و میپردازد. تیراژ عمومی چاپ این هفتهنامه در گذشته 5 تا حداکثر 45 هزار نسخه بوده است که به گفته سردبیر آن حداکثر نیمی از تیراژ چاپ شده در هر هفته به فروش می رفته است. این تیراژ در میان نشریات فرانسوی بسیار کم ارزیابی میگردد، مثلاً نشریه طنز و کاریکاتور کانارد (Le Canard enchaîné) با حداقل تیراژ 500 هزار نسخه و یا هفتهنامه نول (Le Nouvel Observateur) در فرانسه با تیراژ 600 هزار نسخه به چاپ میرسد. با این حال موارد نام برده شده نیز جزو نشریات درجه دو در فرانسه به شمار میآیند و نشریات تراز اول و پرتیراژ در فرانسه با تیراژی بالای یک میلیون نسخه به فروش میرسند.
اگر بخواهیم نشریه شارلی را از نظر تیراژ و گستره توزیعی ارزیابی نماییم این نشریه یک نشریه کم اهمیت، بی مخاطب و درجه سه یا چهار در فرانسه ارزیابی میگردد. رویکرد و رویه اجرایی این نشریه از طرف جریان جدی مطبوعات طنز فرانسه همواره مورد انتقاد بوده و فاقد محتوای جدی و تأثیرگذار شناخته میشود. در سال گذشته میلادی علاوه بر از دست رفتن مخاطبان، تبعات بحران اقتصادی گریبان گیر این نشریه نیز بود و تیراژ آن را تا 5000 نسخه نیز پایین آورد. بر این اساس بسیاری نشریه شارلی را رو به تعطیلی و ورشکستگی اقتصادی میدانند تا جایی که این نشریه برنامهای برای انتشار در سال 2015 نداشت.
در این شرایط و با پیشینه مذکور نشریه شارلی اقدام به چاپ کاریکاتوری موهن از حضرت محمد(ص) پیامبر والامقام اسلام مینماید. اقدامی که قبلاً هم در سالهای 2006، 2007، 2008، 2011، 2012 و 2014 نیز بر اساس سیاست مرسوم خود انجام داده بود. اما به دلیل کم مخاطب، بی اهمیت و بی تأثیر بودن این نشریه در فضای رسانهای جهان هیچگاه به این گستردگی دیده نشده بود. اما این بار با انتشار کاریکاتوری موهن از آن حضرتT جلسه شورای سردبیری این نشریه در هفتم ژانویه 2015 هدف حمله تروریستی قرار گرفت. این اقدام تروریستی باعث شد تا توجه جهانیان به این نشریه کوچک جلب شده، کاریکاتورهای توهینآمیز آن بارها و بارها در سراسر جهان دیده شود و واکنشهای گستردهای در سراسر جهان اسلام در محکومیت انتشار این تصاویر موهن به راه بیافتد.
با گذشت یک هفته، اعضای تحریریه نشریه شارلی با استقرار در محل روزنامه لیبراسیون شماره جدید نشریه خود را در 14 ژانویه 2015 این بار هم با کاریکاتوری توهینآمیز از پیامبر اسلام منتشر کردند. اما این بار نه با امکانات محدود هفته نامه شارلی بلکه با امکانات گسترده روزنامه لیبراسیون و حمایت نقدی 300 هزار دلاری مؤسساتی همچون گوگل برای هر شماره از این نشریه. اینگونه هفتهنامه کوچک شارلی در عرض یک هفته تبدیل به یک غول رسانهای شد. آنچنان که شماره جدید خود را فقط در فرانسه با تیراژ سه میلیون نسخه منتشر کرد و در کمتر از 4 ساعت با هجوم مخاطبان به دکههای روزنامه فروشی کل آن را به فروش رساند. علاوه بر فرانسه، شماره جدید شارلی به 16 زبان ترجمه شده و در 25 کشور جهان به فروش رسید. دفتر این مجله تیراژ آن را در بیرون از فرانسه بیش از پنج میلیون نسخه اعلام کرده است.
آنچه ذکر شد صرفاً فروش نسخه چاپی مجله شارلی است. حال آنکه در مدت یک هفته تعداد مخاطبان صفحه فیس بوک این نشریه با 85% افزایش به بیش از دو میلیون نفر رسیده و در سایر شبکههای اجتماعی نیز مخاطبان آن در عرض یک هفته میلیونی شدهاند. جالب است که این نشریه حتی نسخه فارسی زبان خود را به صورت الکترونیک انتشار داده و وبگاه منتشر کننده آن تعداد دانلود این نسخه را بیش از 100 هزار نسخه در روز اعلام کرده است.
این مورد اتفاق تازهای نیست، در سال 2005 نیز نشریه دانمارکی یولیاندس پوستن (Jyllands Posten) که همانند شارلی روزنامهای محلی با تیراژ حداکثر 10 هزار نسخه بود با انتشار کاریکاتوری اهانت آمیز در مورد پیامبر اسلام یک شبه با حمایت بنیادهای افراط گرای صهیونیستی تبدیل به غولی رسانهای شد. تیراژ آن به بیش از یک میلیون نسخه رسید، در 17 کشور جهان منتشر شد و بهدلیل کسب موفقیت در برانگیختن احساسات مسلمانان جهان با برخورداری از حمایتهای گروههای ضد اسلامی تبدیل به بنیاد پوستن شد. بنیادی که امروز با حمایت گسترده مالی صهیونیستها مسئول برگزاری تظاهراتهای ضد اسلامی در سراسر اروپا است. بنیادی که وظیفه آن گسترش اسلامهراسی و حمایت از ایجاد جنگ رسانهای بر ضد اسلام و مسلمانان در محدوده کشورهای اروپایی است.
اما سناریوی اجرا شده سناریویی تکراری، ساده و روشن است. این سناریو بر اساس سادهترین متدهای عملیات روانی پیادهسازی و اجرا میشود. رسانهای بدون خط مشی محتوایی مشخص، بدون مخاطب، بی هدف، بیتأثیر و ارزان قیمت انتخاب شده، محتوایی ضد اسلامی توسط آن منتشر میشود، با تدارک یک بازی رسانهای و انجام عملیات روانی موضوع به اطلاع جامعه هدف یعنی جهان اسلام رسیده و از این به بعد موفقیت پروژه، به میزان برد و گستردگی انفجار خبری ایجاد شده بستگی خواهد داشت. در صورت واکنش جهان اسلام به موضوع و قرار گرفتن این خبر در کانون توجه و صدر اخبار، بهرهبرداری از فضای ایجاد شده آغاز میگردد. با مخاطب پیدا کردن این جریان رسانهای و موفقیت در برانگیختن واکنش مسلمانان، به سرعت حامیان مالی پیدا کرده و با انجام حمایتهای مادی و سیاسی تحقق اهداف از پیش تعیین شده سرعت مییابد.
عموماً اهداف تعیین شده برای اینگونه اقدامات شامل دو حوزه اصلی است، اول وادار کردن جامعه مسلمین به واکنش به موضوع با تهییج و استفاده ابزاری از عدهای از مسلمانان ناآگاه خصوصا گروههای تندرو و در نتیجه آن انجام اقدامات تندرویانه و خشن و یا بکارگیری گروههای تروریستی جهت نشان دادن چهره غیر واقعی و خشونتطلب از مسلمانان بهمنظور تأیید و گسترش اسلامهراسی و دوم استفاده از رسانه و تریبونهای در اختیار مسلمانان علیه خود مسلمانان با نشان دادن واکنشهای صورت گرفته به اقدام انجام شده و کمک به گسترش تفکر اسلامهراسی میان افکار عمومی جهان، و این یعنی ایجاد زمینه لازم در مخاطب برای خرید سه میلیون نسخه از نشریه به جای 10 هزار نسخه.
حال وظیفه ما به عنوان یک مسلمان در مقابل اهانت انجام شده به پیامبر عظیمالشأن اسلام چیست؟
جدا از مباحث فقهی و احکام مترتب بر اهانت بر معصومین و سب النبی که در این راستا باید نظر فقها و مراجع عظام را جویا شد و به آن عمل کرد ذکر و تأمل بر این نکته ضروری و واجب است که یک سوی این بازی رسانهای و جنگ روانی ما هستیم و نتیجه حاصل از آن مستقیماً به عملکرد و رفتار مسلمانان در قبال اینگونه اعمال پلید و برنامهریزی شده بستگی دارد. مسلماً چنانچه عمل و رفتار ما هر چند کوچک به گسترش این جریان رسانهای کمک کرده و بر این آتش این فتنه هیزم بریزد در مقابل دود بلند شده از آن مسئولیم و باید به سهم خود پاسخگو باشیم.
فراموش نکنیم که عملیات روانی یک جنگ تمام عیار، پیچیده و مدرن است. حضور در صحنه این نبرد، حتی برای دفاع نیاز به آمادگی، آگاهی و آموزش کافی دارد. چه بسا در این نبرد نابرابر با ناآگاهی و از سر جهل در بازی دشمن وارد شده و ما خود بهسوی جبهه خودی حمله کنیم.
در این شرایط مسلماً وظیفه مقابله با جریان اسلامهراسی به راه افتاده بر دوش مسئولان و سیاستگذاران عرصه فرهنگ و رسانه است که با تدبیر جدی خویش فضای رسانهای حاکم را از شرایط منفعلانه تغییر داده و منشأ این جریان را مدبرانه در خارج از مرزهای جغرافیایی جهان اسلام به دست گیرند، نه عموم مردم که به راحتی با هدایت جریانات رسانهای بینالمللی ناآگاهانه در صف دشمن قرار گرفته و هیزم این آتش افروخته خواهند شد.
پیام آریایی، پژوهشگر و مدرس دانشگاه در حوزه فرهنگ و رسانه