به جرئت شاید بتوان «چهارشنبه 19 اردیبهشت» به کارگردانی وحید جلیلوند را تا به این جای کار سی و سومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر بهترین اثری دانست که به نمایش درآمده است. این اولین کار جلیلوند در عرصه سینمای بلند داستانی است. پیشتر وی را با ساخت مستند و اجراهای تلویزیونیاش میشناختیم اما با ساخت این کار نشان داد که توانایی هدایت گروه تولید و روایت داستانهای استخواندار و محکمی را در قاب سینما هم دارد.
این فیلم در سه اپیزود روایت میشود که به صورت کلی داستان مردی به نام جلال آشتیانی را روایت میکند که آگهی یک وام بلاعوض 30 میلیون تومانی را در روزنامه منتشر میکند و فردای آن روز خیابانی که دفترش در آن واقع است مملو از جمعیت شده به نحوی که نیروی انتظامی برای ساماندهی مردم و متفرق کردن آنها وارد عمل میشود. در کنار این، دو اپیزود از زندگی دو نفر از کسانی که به این پول نیازمندند هم بازگو میشود.
داستان «چهارشنبه 19 اردیبهشت» را بیتردید و در یک نگاه میتوان در ستایش انسانیت و نگاهی عمیق و موشکافانه به دردها و آلام بشری دانست. این فیلم به طرز بسیار هوشمندانهای نگاه اعتراضآمیز خود را نسبت به مشکلات مردم عامه و این که به آنها رسیدگی نمیشود بیان میکند که اتفاقا به خوبی هم توانسته در دام شعار و کلیشه گرفتار نیاید.
جلال خودش را در امتحان و آزمون بزرگی قرار میدهد که در میانه راه نیز دچار سرگشتگی میشود. وی کودکش را 11 سال پیش به خاطر عدم توانایی مالی از دست داد و امروز پولی دارد که میخواهد آن را به نیازمندترین آدم شهر بدهد. گویی با این کار میخواهد دردی که سالها در دل خود دارد و با آن زندگی میکند، تسکین دهد. اما وقتی پرونده همه آدمهایی که به دفترش آمدند، بررسی میکند متوجه میشود که مردم دچار چه دردهای بزرگ و سنگینی هستند و هرکسی را که میبیند دردش را کمتر از آدم قبلی مییابد. همین مسئله او را در ورطه عجیبی میاندازد و تصمیمگیری را برایش سخت میکند.
داستان این فیلم شاید بارها از نگاههای مختلفی عنوان شده باشد اما جلیلوند برای مطرح کردن آن دست به روایت تازهای زده است که ستودنی است و به خوبی توانسته سوژهای معمولی را دست مایه ساخت یک اثر متفاوت قرار دهد. همچنین فیلم در مرزی از رئالیسم و مستند قرار دارد و آن را میتوان یک اثر اجتماعی متفاوت قلمداد کرد که به مدد فیلمنامه خوب و منسجمش از تک و تا نمیافتد و به راحتی مخاطب را تا پایان فیلم با خود همراه می سازد.
بازیها در این فیلم قابل توجه است؛ به ویژه بازی علی جلیلوند، امیر آقایی، برزو ارجمند و سحر احمدپور خوب از کار درآمده و بار مثبتی به اثر بخشیده است. چیدمان داستانها و روایت منظم آنها کنار یکدیگر بدون که این که خللی به ساختار فیلم وارد کند از نقاط و امتیازات مثبت فیلم است.
نکته قابل توجه و پایانی که ذکر آن ضروری به نظر میرسد این است که این فیلم با وجود صحنههای تلخ و ناراحتکنندهای دارد اما در انتها به خوبی توانسته امید و حیات را در زندگی تزریق کند و همین مسئله باعث میشود مخاطب راضی سالن را ترک کند.