کد خبر: 3249490
تاریخ انتشار : ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۵:۲۱
گفت‌وگوی ایکنا با رضا اسماعیلی؛

از معلمی درس قرآن تا افتادن در «ورطه خطرخیز ادبیات»

گروه ادب: رضا اسماعیلی شاعر، پژوهشگر و مدرس ادبیات دانشگاه تهران است، اما تدریس دروس دینی و قرآن در کارنامه فعالیت‌های وی می‌درخشد و اکنون نیز در «ورطه خطرخیز ادبیات» که آن را نوعی جهاد فرهنگی می‌داند مجاهدت می‌کند.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، رضا اسماعیلی، شاعر پیشکسوت انقلاب، 24 مرداد 1339 در محله هفت چنار، یکی از محله‌های سنتی و قدیمی تهران متولد شد.

دوران تحصیلی ابتدایی را در این محله سپری کرد، اما دوران راهنمایی و دبیرستان را در میدان خراسان و حوالی خیابان پیروزی گذراند. دیپلم را از دبیرستان کریم‌خان زند گرفت و به گفته خود تا همین اواخر هم در جنوب تهران زندگی می‌کرد. برای آشنایی با فعالیت‌های این شاعر پیشکسوت انقلاب، پای صحبت‌های وی نشسته‌ایم.


اسماعیلی می‌گوید: تولد در جنوب شهر و زندگی در این منطقه سبب شد، محرومیت‌هایی که مردم این منطقه با آن مواجه هستند را به خوبی درک کنم و با زندگی اجتماعی آنها از نزدیک آشنا شوم.
پدرش خیاط بود و سال‌ها در این شغل کار می‌کرد تا روزی حلال برای خانواده‌اش فراهم کند. مادرش خانه‌دار بود که چند سالی هست هر دو درگذشته‌اند.

شرح چگونگی علاقه‌مندی به ادبیات
وی زمزمه‌های غریبانه مادر را سبب علاقه‌مندی‌اش به ادبیات می‌داند و می‌گوید: مادرم در خلوت خود دوبیتی‌های باباطاهر را زمزمه می‌کرد و من در دوران کودکی و نوجوانی همانند سایر افرادی که به مادرشان وابستگی قلبی دارند، من نیز این گونه بودم و شعرها و زمزمه‌های مادرم در ذهنم می‌نشست و همین باعث شد که رفته رفته به شعر و ادبیات فارسی علاقه‌مند شوم و دیوان حافظ، کلیات سعدی و شاهنامه فردوسی را مطالعه کنم و به سمت مطالعات ادبی کشیده شوم.
وی می‌افزاید: در همان دوران راهنمایی هم به تشویق معلمان به ادبیات گرایش بیشتری پیدا کردم و با توجه به اینکه زنگ انشاء زنگ مرده‌ای بود و نمی‌دانم با الان چه تفاوت‌هایی پیدا کرده، اما بیشتر به نظر می‌رسد زنگ تفریح است و زیاد به دانش‌آموزان اصول نگارش آموزش داده نمی‌شود.
رضا اسماعیلی محرومیت و درد مردم جنوب شهر را از نزدیک لمس می‌کرد و تحمل آن برایش سخت بود. به همین دلیل با وجود اینکه سن کمی داشت، اما تلاش می‌کرد با نوشتن انشاء یا مطالبی که جنبه اجتماعی داشت، آنها را نقد کند و این نوشته‌ها هر چند مورد استقبال برخی معلمان و دانش‌آموزان قرار می‌گرفت، اما معلمانی هم بودند که از این نوشته‌ها(به دلیل خفقانی که در دوران پهلوی بود) واهمه داشتند و به وی تأکید می‌کردند که به این موضوعات نپردازد. اما ذهنش آکنده از چراهایی بود که نمی‌توانست پاسخی قانع‌کننده برای آنها بیابد.

تاسیس کانون ادبی دانشگاه تهران
وی این دغدغه‌ها را در دوران دانشجویی هم داشت، از این رو سعی می‌کرد به نوشتن و قلم زدن ادامه دهد؛ از این رو کانون ادبی دانشگاه را با چند نفر دیگر تأسیس کرد که در آن نشریه منتشر می‌شد که در این نشریه دانشجویان قلم می‌زدند و بسیاری از نقدها را در قالب شعر بیان می‌کردند.


اسماعیلی می‌گوید در دانشگاه رشته علوم اجتماعی را دنبال کردم و با توجه به علاقه‌ای که به مباحث اجتماعی و جامعه‌شناسی داشتم در این رشته ادامه تحصیل دادم و اتفاقاتی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی رخ داد باعث شد که من تعلق خاطری که به دغدغه‌های اجتماعی داشتم، پررنگتر شود، به ویژه در حوزه شعر.
وی می‌افزاید: بسیاری از شعرهایی را که گفته‌ام با مضمون اجتماعی است و بیشتر آنها در قالب نیمایی هستند. بعد از پیروزی انقلاب سعی کردم بستر مناسبی را برای فعالیت‌های فرهنگی و ادبی و روزنامه‌نگاری فراهم کنم. از این رو یک روز در روزنامه‌ای آگهی خواندم که برای فعالیت در روزنامه، مخاطبان را دعوت به همکاری کرده بود. در آزمون آن شرکت کردم و این موضوع زمینه‌ای برای فعالیت‌های روزنامه‌نگاری من شد.

معلمی دروس دینی و قرآن
این شاعر ادامه می‌دهد: دهه اول انقلاب بعد از شکل‌گیری معاونت پرورشی در زمان شهید رجایی و باهنر معلم دینی و قرآن منطقه 15 تهران بودم که علاوه بر تدریس، ماهنامه دانش‌آموزی «امید اسلام» را راه‌اندازی کردیم که اختصاص به آموزش پرورش منطقه 15 داشت و در آن زمان به تیراژ 15 هزار نسخه چاپ می‌شد و اکنون که تیراژ کتاب‌ها 500 تا 1000 نسخه است، ماهنامه دانش‌آموزی 15 هزار نسخه‌ای بود و با الان که مقایسه می‌کنم به رقم پایین‌تر رسیده است و این امر یک نوع عقب‌رفت و پس‌رفت فرهنگی است و باید ریشه‌یابی شود که چرا به این نقطه رسیده‌ایم. هر چند دلایل مختلفی دارد و فضاهای مجازی و اینترنت و موبایل و ... مقداری از میزان مطالعه کاغذی کاسته است و مردم به شیوه‌های دیگری مطالعه می‌کنند.

روزنامه‌نگاری و همکاری با مجلات شاهد
وی بیان می‌کند: «امید اسلام» حدود 30 سال پیش چاپ می‌شد که دو سال یعنی حدود 10-12 شماره از آن چاپ شد که برخی مواقع، چاپ آن با مشکلاتی همراه بود و این نخستین تجربه روزنامه‌نگاری من بود و بعدها باب همکاری با مجلات شاهد باز شد.
اسماعیلی ادامه می‌دهد: بنیاد شهید سه مجله با عناوین شاهد بانوان، شاهد کودکان و شاهد را چاپ می‌کرد که سردبیر آن در آن دوران منتظری(رئیس وقت جهاد دانشگاهی) بود و به خاطر سلوک انسانی وی، 5 سال با مجلات شاهد همکاری داشتم و تجربه خوبی در حوزه روزنامه‌نگاری بود. آن زمان در کنار روزنامه‌نگاری، کارهای صفحه‌بندی و گرافیک را هم انجام می‌دادم که البته به صورت دستی انجام می‌شد. پس از مجلات شاهد، حدود یک سال و نیم با روزنامه اطلاعات همکاری می‌کردم و مسئول صفحه ادبیات بودم و این موضوع با ورود علیرضا قزوه همزمان بود و در آن زمان مسئولیت صفحه «بشنو از نی» را برعهده داشت.

آشنایی با شاعران شاخص کشور
وی درباره آشنایی‌اش با علیرضا قزوه می‌گوید: با وی از دوران دانشجویی آشنا شدم. به همت جهاد دانشگاهی دانشگاه علامه طباطبایی یک کنگره ادبی برگزار کردیم و من دبیر ادبی آن بودم که دعوت از شاعران با من بود و آن زمان فاطمه راکعی، محمدرضا عبدالملکیان، زنده‌یاد نصرالله مردانی، علیرضا قزوه، سعید بیابانکی و ... را دعوت کردیم و راکعی و عبدالملکیان به عنوان داور دعوت شده بودند که این کنگره به مدت سه روز در تهران برگزار شد. این اولین آشنایی من با قزوه بود که در این کنگره اتفاق افتاد.
شاعر «عاشقانه‌های شرقی» در ادامه عنوان می‌کند: زمانی که دبیر سرویس ادبیات مجلات شاهد بودم با حوزه هنری هم همکاری می‌کردم و علاقه‌مند بودم با شاعران انقلاب مصاحبه‌هایی را انجام دهم که در این زمان نزد سیدحسن حسینی و قیصر امین‌پور رفتم و گفتم مجلات شاهد بستر خوبی برای اینکه آثار شاعران چاپ شود هستند که سیدحسن حسینی به دلایلی از مصاحبه شانه خالی کرد و مرا به قیصر امین‌پور ارجاع داد و قیصر پذیرفت، اما دیگران را در اولویت قرار داد. عبدالملکیان و مشفق کاشانی، سپیده کاشانی، مهرداد اوستا، نصرالله مردانی و ... در شورای شعر هم بودند. برای مصاحبه، کار را با آنها آغاز کردیم و این مجلات بستر مناسبی برای معرفی ادبیات و شاعران انقلاب شد.

ورود به ورطه خطرخیز ادبیات
اسماعیلی در در دوران دانشگاه گرایش علوم اجتماعی داشت، تلاش کرد تا تغییر رشته دهد و در رشته روزنامه‌نگاری تحصیل کند، اما مقدر نبود و تا به امروز هم دغدغه‌های اجتماعی و ادبی با وی همراه بوده است.
وی می‌گوید: از آن زمان تاکنون به صورت جدی به ورطه خطرخیز ادبیات افتادم که فراز و نشیب فراوانی داشت و در دانشگاه هم زمینه‌ای فراهم شد تا ادبیات را تدریس کنم و با کانون‌های فرهنگی ادبی ارتباط داشته باشم و در قالب آموزش صنایع و آرایه‌های ادبی دوره‌های آموزشی را طراحی کردم.

انجمن قلم و مؤسسان آن
اسماعیلی درباره ارتباطش با انجمن قلم ایران اظهار می‌کند: ارتباط من با انجمن قلم هم از زمان تاسیس آن تاکنون ادامه داشته است و فکر می‌کنم از حدود 10 - 12 سال پیش راه‌اندازی شد و آن زمان شورای تأسیس این انجمن کسانی بودند که برخی از آنان هم‌اکنون در قید حیات نیستند، از جمله طاهره صفارزاده، مشفق کاشانی، محمود شاهرخی و یا افراد دیگری که اکنون نیز فعال هستند، چون غلامعلی حدادعادل، علی‌اکبر ولایتی، حمید سبزواری و ... عضو هیئت موسس آن هستند.
وی در طول این سال‌ها در برنامه‌های گوناگون همکاری کرده و در بحث داوری‌ها و یا دبیری انجمن قلم زرین همکاری داشته است، اما دوره‌ای را که دبیر جشنواره طاهره صفارزاده بود، افتخارآمیز می‌داند و به عنوان شاگرد، ارادت  خاصی به این بانو به عنوان استادش دارد.

ادبیات امروزه نوعی جهاد فرهنگی است
اسماعیلی مسئولیت‌ها و رسالت‌های امروز را سنگین‌تر می‌داند و می‌‌گوید: اوایل پیروزی انقلاب فضای جامعه ارزشی‌تر بود و نفس حق امام خمینی(ره) باعث شده بود که جامعه کمتر دچار آسیب‌های فرهنگی و اجتماعی شود، اما اکنون آسیب‌های فرهنگی بیشتر شده و رسالت اهل قلم نیز سنگین‌تر شده است و امروز ادبیات یک تفنن نیست و شاید بتوان گفت در ابتدای  کار از سر علاقه به این عرصه ورود پیدا کردم، اما امروز بحث ادبیات یک نوع جهاد فرهنگی و ابزار قدرتمندی برای اصلاح جامعه است و دانشگاه عمومی است که در آن بتوانیم فضیلت‌های انسانی را ترویج کنیم و اهل قلم امروز در کرسی انبیاء تکیه زده‌اند و رسالتی که انبیاء برعهده داشتند را امروز اینها بر دوش می‌کشند. چنانچه اقبال لاهوری می‌گوید: «شعر را مقصود اگر آدم گری ست/ شاعری هم مسند پیغمبری ست».

مانندی برای رهبر معظم انقلاب در عرصه ادبیات آئینی وجود ندارد
شاعر «از جنس باران» در ادامه به اهمیت و جایگاه ادبیات و زبان فارسی اشاره و عنوان می‌کند: ادبیات زبان دین و آئین ماست و بیشتر علمای دینی ما دیوان شعر دارند و اگر تاریخ را مرور کنید ادبیات روح حماسه‌های دینی است و با استفاده از زبان شعر معارف اسلامی و الهی را ترویج داده‌اند. به عنوان مثال دیوان امام خمینی(ره) سرشار از مضامین دینی است و مقام معظم رهبری نیز پرچمدار این عرصه هستند و سراغ ندارم کسی را که در این کشور در حوزه ادبیات و شعر به اندازه معظم‌له دغدغه داشته باشد و برای بزرگداشت شاعران بزرگ کشور پیام دهد و سخنرانی کند و بر حفظ و تقویت زبان فارسی این اندازه تأکید کند.

روح حاکم بر شاهنامه فردوسی روح دینی و اخلاقی است
وی ادامه می‌دهد: معظم‌له برای همه قله‌های ادب فارسی پیام داده‌اند، به عنوان مثال روزی فردوسی را به اعتبار اینکه شاهنامه فردوسی را سروده می‌گفتند فردی طاغوتی است، اما در همان زمان که ایشان، رئیس جمهور بودند به کنگره فردوسی پیام داده و از وی دفاع کردند که روح حاکم بر شاهنامه روح دینی و اخلاقی بوده و سرشار از حکمت‌های اسلامی است. در مورد مولانا هم که برخی، برچسب‌های نادرستی داده و نسبت‌های ناروا می‌دهند، اما رهبری درباره مثنوی معنوی بیانات مفصلی داشته‌اند که این کتاب ترجمه کتاب قرآن است و سرشار از آیات و متن احادیث دینی است و یا از حافظ که به دلیل برخی تنگ‌نظری‌ها مورد بی‌مهری قرار می‌گیرد، اما رهبری درباره شخصیت عرفانی این شاعر بیانات روشنگرانه فرموده است و سعی کرده‌اند روشنگری کنند و شبهاتی که در مورد آنها وجود دارد را رفع کنند.


اسماعیلی جدیت در این عرصه را وظیفه یکایک افراد در حوزه فرهنگ و ادب می‌داند تا همان گونه که مورد رضای حق است، ایفای رسالت کرده و بتوانیم دنباله‌رو راه بزرگانی چون کمیت فرزدق و دعبل خزاعی باشیم که در این سنگر مجاهدت می‌کردند و به عنوان تفنن و دل‌مشغولی به شعر نگاه نمی‌کردند.
وی ادامه می‌دهد: متأسفانه امروز زمزمه‌هایی مبنی بر هنر برای هنر را می‌شنویم. هنر زیبایی است، اما باید هدفی داشته باشد و به مسیر انسانی هدایت کند و زیبایی در خدمت آرمان‌های انسانی و اسلامی و اخلاق قرار گیرد که هنر صرفاً برای هنری که از معنا تهی باشد، به نتیجه و مقصود نخواهد رسید.

captcha