به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، بنیاد علوم وحیانی اسراء، مرکزی است که در آن اندیشههای و نظریات آیتالله جوادی آملی تبلیغ و اشاعه میشود. این بنیاد از ابزارهای مختلف برای رسیدن به هدفش بهره میبرد که مهمترین آن آثار مکتوب است. برای همین در بیستوهشتمین نمایشگاه بینالمللی کتاب حضور جدی دارد. در این زمینه به چند کتاب جدید این مرکز در گزارش زیر پرداخته میشود تا به نوعی معرفی مختصری از آنها داشته باشیم.
«دانش و روش بندگی»
در این کتاب که برای اولین بار در بیستوهشتمین نمایشگاه بینالمللی کتاب عرضه میشود، آورده شده: «عبودیت و بندگی همزاد انسان بوده است. بر همین اساس بندگی و عبودیت فصل مقوم هویت انسانها معرفی شده است. این واقعیت نه تنها در نظام تکوین با پیکره و هویت انسانی عجین و آمیخته است، بلکه در نظام تشریع نیز این گونه از انسان خواسته شده که جز به عبودیت در درگاه الهی نیندیشد و به غیر از ساحت الهی در برابر دیگر سر فرود نیازد: «امر الاه تعبدوا لا ایاه»
هر چند واژه عبد ذاتاً بیرنگ و محتواست، اما عزت و ذاتش با نسبت اضافیاش چهره میبندد. اضافه عبد به الله او را شریف و عزیز میکند که «کفی بی عزا ان اکون لک عبدا» و اضافه عبد به غیر الله مایه خفت و ذلت خواهد بود. اما روش بندگی الله نیز مستلزم برخورداری از دانش بندگی است. انبیای الهی براساس آنچه از ساحت الهی دریافت میدارند منهج و روش بندگی و سلوک به سوی حق را تلقی کرده و به بشر تعلیم میدهند. این بدان سبب بوده است تا مومنان در این مسیر به کوره راه تباهی در نغلتند و گمراه نشوند.
برای تحقق این امر همواره علما و اندیشمندان اسلامی تدوین کتبی که زوایای پیدا و پنهان عبادات و روشهای مورد امضای شارع را معرفی کند در دستور کار قرار دادهاند. اثر حاضر نیز راه علمای سلف را میپوید و در پی ترسیم راه و روش بندگی براساس دانش متخذ از علوم و حیاتی است.»
رحیق مختوم
در توضیح بیشتر این کتاب نیز میخوانیم: «فلسفه اسلام از ابتدای پیدایش خود، فیلسوفان متعددی را همچون فارابی، بوعلی، بهمنیار، سهروردی و میرداماد به خود دیده است. در این میان صدرالمتألهین فیلسوف مسلمانی است که فسلفه اسلامی را به نقطه اوج خود رسانده. مکتب فلسفی او که به حکمت متعالیه شهرت یافته امروز علاوه بر محققین و دانشپژوهان حوزه فلسفه و عرفان مورد توجه حوزههای متعدد علوم اجتماعی نیز قرار گرفته است.
«حکمت متعالیه فی شرح الاسفار العقلیه الاربعه» یکی از مهمترین آثار فاخر این حکیم متأله است که به شرح سفرهای چهار گانه عقلی انسان میپردازد یکی از حکمای عصر حاضر که به تدریس این اثر پرداخته، حکیم متأله آیتالله جوادی آملی است.
این کتاب در گذشته طی سه دوره توسط ایشان در حوزه علمیه قم تدریس شده است. در دوره سوم تدریس نظر وی تنها به سطح اسفار نبوده، بلکه بر آن بود که این تفکر در بستر تمامی آثار صدرا بلکه در بستر تمامی کتابهای راجع به زمینه هستیشناسی تدوین شده و بررسی شود؛ اعم از کتابهای حکمای قبل از اسلام، متکلمان اسلامی، حکما و عرفای اسلامی و حتی اندیشه معاصر. متن تدریس دوره سوم استاد توسط یکی از شاگردان ایشان، حجهتالاسلام والمسلمین حمید پارسانیا تدوین شده است و بعد از تدوین به ملاحظه استاد رسیده و اصلاحات لازم و همچنین مواردی که مکمل بحث بوده اضافه شده است.»
نتیجه این تلاش علمی تاکنون در 14 جلد تحت عنوان «رحیق مختوم شرح حکمت متعالیه» انتشار یافته و به طلاب علوم عقلی عرضه شده است که مشتمل بر شرح جلد اول و دوم و بخشی از جلد سوم اسفار است.
«خانواده متعادل»
تدبیر منزل از دیرباز محل تأمل حکمای نامدار اسلامی بوده است. تحقق این امر مستلزم دانش بر اموری چند بوده است که اساسیترین آنها، شناخت حقوق اعضای خانواده و کوشش در رعایت آن حقوق بوده است.
کتاب حاضر، دربر دارنده آموزههای وحیانی در زمینه خانواده و حقوق آن به استناد آراء و نظریات فقیه فرزانه، آیتالله جوادی آملی (دام ظله) و براساس جهانبینی توحیدی و انسانشناسی حکمی، عرفانی و قرآنی، به همراه تحلیل فقهی و تفسیر آیات قرآن کریم و روایات معصومین(ع) است. سعی نگارنده بر این بوده است علاوه بر این که اثر شیوا و رسا باشد؛ متناسب با اقتضائات اکنون باشد تا آحاد جامعه از آن بهرهمند شوند.
گر چه در متن کتاب به برخی مباحث غیر حقوقی، یعنی مباحث معرفتی مرتبط با حقوق نیز پرداخته شده، اما محور اصلی مباحث آن، مسائل حقوقی خانواده است. در این اثر، از منابع موجود مرتبط با موضوع علاوه بر قرآن کریم و روایات معصومین(ع) از منابع فقهی، حقوقی، اخلاقی و تفسیری و مجموعه قوانین و مقررات مرتبط نیز استفاده شده است. این افزایش منابع و تحلیلها بر این اساس بوده که محتوای بحث در هالهای از ابهام قرار نگیرد و اثر مباحث حقوقی برجسته گردد و از سوی دیگر، تلفیق فقه، حقوق و اخلاق، برای تبیین پشتوانه اجرای حقوق، امری لازم و ضروری به نظر میرسیده است.
«رساله الولایه»
رساله الولایه کتابی دیگر از بنیاد علوم وحیانی اسراء است. در توضیح بیشتر این کتاب آمده است: «جایگاه ویژه علامه طباطبایی در توسعه علوم اسلامی و پرورش شاگردان ممتاز در عصر حاضر بر کسی پوشیده نیست. کتاب شریف رساله الولایه ایشان اثری عرفانی است که از ابتدا تا انتها از منبع وحیانی بهره برده و با دستمایههای حکمی و عرفانی اعم از نظری و عملی به واکاوی حقایق پیدا و پنهان منابع دینی رفت و از سرچشمههای زلال قرآن و عترت سیراب شده است.
بی تردید تحریر و تقریر عرفان شیعی در عصر عرفانهای نوظهور از ضروریات احیای علوم اسلام و تحقق تمدن اسلامی خواهد بود. معرفی عرفان شیعی در عصر عرفانهای نوظهور از ضروریات احیای علوم اسلامی و تحقق تمدن اسلامی خواهد بود.
معرفی عرفان شیعی به جهانیان و بالاخص آحاد ملت مسلمان میتواند راهگشای سعادت ایشان در این عصر تردید باشد. باری؛ ایصال به حقیقت جز از طریق ولایت و شریعت ممکن نخواهد بود و عرفانهای کاذب و نوظهور جز به تباهی و سیاهی راهی نخواهند داشت.
بنابراین معرفی آثار اندیشمندان و عرفای طراز اول از اولویتهای فرهنگی کشور خواهد بود. بدین جهت تحریر کتاب «رساله الولایه» که فرایند تدوین و تالیفش خود گویای قوت و صلابتش است در دستور چاپ و نشر قرار گرفت. تدریس این رساله شریف یک شب در هفته و در چهلوچهار جلسه برگزار شد. سپس تحقیق و تنظیم آن آغاز و در پایان با تکمیل و نظرات نهایی و نگارش اشارات و مقدمه ویژه به قلم این عالم و در دو جلد آماده طبع شد. نام این کتاب به انتخاب آیتالله جوادی آملی(دام ظله) «تحریر رساله الولایه شمس الوحی تبریزی علامه طباطبایی» تعیین شد.»
«حقیقت و تاثیر معجزه»
همچنین در توضیح این کتاب میخوانیم: «یکی از حقایق ماورایی که به رنگ طبیعت در آمده و جلوه زمینی گرفته، حقیقت والای معجزه است. ویژگی بارز معجزه به عجز درآوردن همه قدرت ماسوی الله است و در هر عصری به اقتضای شرایط و زمانه به صور گوناگون جلوه میکند.
شناخت ماهیت معجزه و پرسش از امکان ذاتی و وقوعی آن همواره محل تأمل متکلمین اسلامی بوده است. هماهنگی معجزه با نظام عالی و سازگاری آن با توحید افعالی از دیگر مسائلی است که درباره معجزه مطرح بوده است. از آنکه پرسشهای نوین مقتضی پاسخهای نوین است، پژوهشگاه بینالمللی علمی وحیانی معارج بر آن شد که اثری جامع در این باب به نگارش درآورد تا پاسخگوی نیازهای اکنون جامعه اسلامی باشد.»
بنابراین اثر حاضر با عنوان حقیقت و تاثیر معجزه آماده طبع شد و در دسترس علاقهمندان قرار گرفت.
«بر بال اعتکاف»
این کتاب با محوریت ارکان عبادت نوشته شده است که مضمون آن به این شرح است؛ بی تردید آگاهی از برکات و آثار ملکوتی عبادات بر حظ عبد از عبادت تاثیر بسزایی خواهد داشت. اعتکاف نیز از این مسئله مستثنی نیست. التفات بر ملک و ملکوت اعتکاف برای معتکف بهرهها دارد. اعتکاف به عنوان یکی از برجستهترین جلوههای عبادی از آغاز بنای کعبه تاکنون همواره مورد توجه ویژه سالکان راه حق بوده است. به گونهای که در سالهای اخیر این سنت حسنه با استقبال فراوان آحاد مردم به ویژه نسل جوان ایران اسلامی مواجه شده است.
احکام اعتکاف در منابع اسلامی به طور پراکنده موجود بوده است. اما مجموعهای مستقل و جامع و مشتمل بر احکام و اسرار و معارف آن کمتر در دسترس مومنین قرار میگرفته است. بنابراین ضرورت تدوین چنین اثری، محققان گروه فقه بنیاد علوم وحیانی اسراء را بر آن داشت تا اقدام به نشر اثر ارزشمند بر بال اعتکاف کنند تا مشتاقان این سنت سنیه با آگاهی و شناخت هر چه بیشتر بدان معرفت یافته و از آن بهرهمند شوند.
«رجال تفسیری»
در این کتاب آمده است: «حدیثی که گزارش کننده سنت است در تمدن اسلامی جایگاهی رفیع دارد. در همه علوم اسلامی مانند فقه، کلام، سیره و ... بهرهمندی از احادیث مورد توجه بوده است. بر همین اساس جرعهنوشی از احادیث در علم تفسیر نیز شیوه عالمان دینی شده است. به گونهای که مراجعه به احادیث در شأن نزول آیات و سور، مصادیق واژگان مراد واقعی خداوند، رفع تعارض ظاهری آیات، تبیین مجملات، بیان تأویل آیات و تعیین ناسخ و منسوخ همواره مرسوم بوده است. بدین سبب هیچ مفسری خود را بی نیاز از مراجعه و بهرهمندی از احادیث در این باب نمیدانسته است.
اما آنچه از روایات تفسیری اراده میشود ناظر به روایاتی است که در پی بیان مراد خداوند متعال از الفاظ و جملات قرآنی است. بنابراین هر روایتی مرتبط با آیات قرآن باشد را نمیتوان حدیث تفسیری تلقی کرد. (بیان مصادیق و باطن قرآن خارج میشود)
عمده چالشهای پژوهش در باب روایات تفسیری مسائلی چون ضعف سند، جعل و وضوح، اسرائیلیات، غلو و حذف تدریجی اسناد روایات بوده است. این امر ارزیابی علمی اسناد و روایات تفسیری را ضروری کرده است. باری، بهترین روش بررسی روایات تفسیری، نقد محتوایی است. اما عدم توجه به سند روایات تفسیری و مهجور کردن آنها مطلوب نیست. بنابر آنچه آمد و مطابق فرمایش حضرت استاد، نگارش اثر این چنینی که موجبات تسهیل پژوهشهای قرآنی و تفسیری را فراهم آورد ضروری و درخور خواهد بود.»
ایقاظ النائمین
در این کتاب به این موضوع پرداخته شده است که در میان علوم از همه غامضتر«علم توحید» است و البته در میان مقامات نیز از همه شریفتر رسیدن به «اسرار مکاشفات». بر این اساس خواننده تیزبین به درستی درمییابد کتابی درباره علم توحید که بیش از هر چیز دیگر بر مکاشفات نویسنده بنیان گرفته، تا چه پایه ممکن است پیچیده، دشوار و دیریاب باشد.
علوم و دانش بشری به لحاظ ارزش و اعتبار یکسان نیستند. بعضی از علوم بشری همواره بر صدر نشسته و ارج میبینند و بعضی تنها به آن اندازه کانون توجه و اعتنا بوده و هستند که حاجت آدمیان را در مقطعی از مقاطع حیات برآورند. از نگاه فیلسوف، عارف و مفسر قرآن کریم، صدرالدین محمد قوام شیرازی، ملقب به صدر المتألهین، هیچ یک از علوم بشری قدر و قیمت علم توحید را نداشته و نخواهند داشت؛ خاصه آنکه این علم، نه از راههای متعارف و مألوف همگانی، که بر پایه مکاشفات عرفانی حاصل آمده باشد. این مدعا را دست کم با دو معیار میتوان آزمود: یکی «موضوعِ» علم توحید، و دیگری اندازه «اعتبار» آن.
کتاب حاضر صدرالمتألهین ایقاظ النائمین را در علم توحید، آن هم بر مبانی مشهودات خود نوشته است. درست است که همه آنچه به گفتار و نوشتار میآید از نوع علم حصولی است، اما او در این کتاب علم حصولی را براساس علم شهودی، و حصول را بر مبانی حضور فراهم آورده است؛ یعنی منبع معرفتی او در اینجا، نه مقدمات حصولی، بلکه یافتههای حضوریاش است.
اما از نگاه صدرالمتألهین مخاطب این کتاب کیست و چرا او تنها این گونه مخاطب را قصد کرده است؟ هم از عنوان کتاب و هم از فرازهایی در مقدمه کتاب بر میآید که روی سخن وی در این کتاب با «نائمین» یا همان گرفتاران در خواب غفلت است. نائمین در سنجش با «اهل یَقَظه» یا همان بیداران تعبیری با ارزش منفی است؛ اما براسالس نگاه عرفانی، نائمین در سنجش با مردگان ارزش مثبت دارد چون از نگاه قرآن کریم تنها انسان مومن زنده است و انسان کافر مرده به شمار میآید، پس انذار تنها متوجه زندهها یعنی همان مومنان است. حال مومنان یعنی همان زندهها، یا در گروه بیداران هستند یا در گروه به خواب رفتگان؛ و بر این اساس دو نکته روشن میشود: 1. تنها تدین است که آدمی را زنده میکند 2. انسان مسلمان زنده ممکن است به دلیل غفلت به خواب رفته باشد.
این نشان میدهد که به خواب رفتگان قابلیت انذار دارند چون زندهاند، اما کافران اصلاً قابلیت انذار ندارند، چون مردهاند. پس به خواب رفتگان (مومنان در غفلت) در سنجش با مردگان (کافران) در مرتبت بالاتری قرار دارند. با این نگاه قرآنی و عرفانی است که صدرالمتألهین این کتاب را برای بیدار کردن به خواب رفتگان مینویسد و از همین روی، آن را«ایقاظ النائمین» مینامد.