کد خبر: 3323476
تاریخ انتشار : ۱۴ تير ۱۳۹۴ - ۱۲:۵۱

سینمای ایران، سلاح خود را زمین گذاشته است

گروه هنر: سینما در کشورهای غربی، ابزاری برای قدرنمایی آنها است، در صورتیکه در سینمای ایران به هیچ وجه شاهد قدرنمایی نیروهای نظامی و اطلاعاتی در آثار سینمایی نیستیم.

سینما این روزها تنها ابزاری برای سرگرمی نیست، بلکه سلاحی است در دست کشورهای غربی که به واسطه آن قدرت‌نمایی کنند. بهترین مثال هم در این زمینه هالیوود است که با فیلم‌ها و سریال‌های خود قدرت مافوق تصور را برای نیروهای نظامی و اطلاعاتی خود تصور می‌کند، اما نکته حائز اهمیت اینجاست که بسیاری از این قدرت‌نمایی واقعی نیستند، اما آنها توانستند بسیاری از مخاطبان جهان را به واسطه فن‌آوری که در اختیار دارند شیفته قدرت‌نمایی خود کنند.

نکته مهم اینجاست که در کنار قدرت‌نمایی آنها برای اقدامات وحشیانه خود توجیه انسانی نیز پیدا می‌کنند. برای نمونه به فیلم «تک‌تیرانداز آمریکایی» اشاره می‌کنیم که روایت‌گر زندگی کریس کایل، تک تیراندازی آمریکایی است. در این فیلم به نحوی از کارهای وی تصویرسازی می‌شود تا مخاطب باور کند وی ناجی است و آنان که وی می‌کشد عده‌ای وحشی هستند، درصورتیکه به اعتراف بسیاری از سربازان آمریکایی که از جنگ بازگشته‌اند بزرگترین جنایات از طریق آنها انجام شده است.

مثالی دیگر به سریال تلویزیونی «24» مربوط می‌شود که فصل دهم آن چند ماه پیش بخش شد. در این مجموعه ماموری اطلاعاتی به نام جک باور که نقشش را کیفر ساترلند ایفا می‌کند علیه تروریست‌ها به مبارزه بر می‌خیزد؛ تروریست‌هایی که عمدتا مسلمان هستند. این سریال یک اثر پروپاگاندا است که سعی دارد حقانیت اقدامات کاخ سفید را تصویر کند و جالب اینجاست که هنوز هم بعد از 10 فصل خبرهای از تولید فصل 11 آن شنیده می‌شود.

سینمای ایران چشمان خود را به روی اقتدار نظامی ایران بسته است

البته هدف ما از آوردن مقدمه فوق، پرداختن به سینمای آمریکا نیست، بلکه می‌خواهیم به این مهم بپردازیم که چرا ما نمی‌توانیم از این ابزار برای نشان دادن بسیاری از داشته‌های خود بهره بریم. امروز بر هیچ کشوری پوشیده نیست که قدرت نظامی ایران در منطقه حرف اول را می‌زند، حتی کشورهایی نظیر سوریه و عراق حکومت مرکزی خود را مدیون حمایت‌های ایران هستند، اما آیا این مسئله در سینما ما جایی دارد؟

متاسفانه جواب به این سوال منفی است، چون در سینما، سوژه‌هایی باب است که به نوعی مشکلات اجتماعی کشور ترسیم می‌شود، ضعف‌هایی که در همه جای دنیا به ویژه آمریکا وجود دارد، اما خودخواسته می‌خواهیم بسیاری از داشته‌ها را نبینیم و تنها به ضعف‌ها بپردازیم، تنها با این هدف جشنواره‌های غربی فیلم ما را پذیرفته و به آن جایزه دهند؛ جایزه‌ای که نه از سر تشویق، بلکه به جهت تخریب به فیلمسازان ما داده می‌شود.

در میان این دست تولیدات، فیلمی نظیر «روباه» نیز ساخته می‌شود که در آن قدرت نیروهای اطلاعاتی ایران ترسیم می‌شود، اما تعداد این دست تولیدات بسیار اندک است، حتی می‌توان گفت به صورت خوشبینانه سالی یک فیلم در این زمینه تولید می‌شود! این کم کاری این سوال را در ذهن پیش می‌آورد که نهادهای دولتی به ویژه سازمان سینمایی چه رسالتی در این زمینه دارد؟ آیا کنار کشیدن این سازمان از امر تولید به بهانه خصوصی‌سازی سینما می‌تواند سبب رشد سینمای انقلابی شود؟ مسلما جواب خیر است، چون بخش خصوصی نه علاقه دارد و نه توان آن را تا بتواند در این حوزه قدم بردارد.

فیلم‌های فاخر در تولیدات سینما، فراموش شدند

البته چند سال پیش بودجه‌ای از سوی مجلس برای ساخت فیلم‌های فاخر در نظر گرفته شد تا کارهای ارزشمند در این حوزه(دینی و انقلابی) تولید شود، اما متاسفانه دیگر از آن دست فیلم‌ها خبری نیست، هرچند منتقدانی وجود داشتند که با نقدهایی خود از تولید فیلم‌های فاخر برای این کار حاشیه‌سازی کردند! توجیه آنها نیز این بود که بودجه این کارهای باید صرف فیلم‌های مختلف شود. آیا حالا که چنین فیلم‌هایی (فاخر) تولید نمی‌شود و به اصطلاح آنها بودجه در اختیار کل فیلم‌ها قرار گرفته فیلم‌های استانداردی را در سینما می‌بینیم؟

مسئله‌ای دیگر در این بحث وجود دارد و آنهم نبود رویاپردازی در سینمای ایران است، در صورتیکه اصلی‌ترین رسالت سینما بعد از سرگرمی رویاپردازی است. همین نقصان نیز سبب شده فیلم‌ها در دام یک شبهه روشنفکری منفی که نگرش خود را از سینمای اروپای شرقی وام گرفته بر سینما حاکم شود و بیشتر تولیدات رنگی از تاریکی به خود گیرد. برای همین دیگر در سینمای کشورمان قهرمان وجود ندارد و شخصیت اول معمولا افرادی شکست خورده و تو سری خور هستند.

این وضعیت را با سینمای آمریکا مقایسه کنید که هر روز یک قهرمان بیرون می‌دهد که اخیرا زمزمه‌های «مرد مورچه‌ای» آن هم به گوش می‌رسد، اما سینمای ایران با وجود اساطیر ملی و دینی فراوان به ویژه سرداران هشت سال جنگ تحمیلی باید در این زمینه دستمان خالی باشد، هرچند فیلم‌هایی چون «چ» را باید استثناهایی دانست که هر چند سال تولید می‌شوند. وضعیت فعلی سینما را مقایسه کنید با سینمای دهه 60 که فیلم‌ها، قهرمان داشتند. ویژگی که سبب رونق گیشه در سینمای کشورمان شده بود.

در پایان باید این نکته را به طور ویژه مد نظر داشت برای تصویرگری قدرت نظامی و اطلاعاتی کشورمان باید با تمام قوا فیلمسازی کرد، والا اگر بخواهیم به صورت بد به این حوزه ورود کنیم بهتر است اقدامی در این حوزه انجام ندهیم، زیرا در چند سال اخیر فیلم‌هایی را در سینما شاهد بوده‌ایم که در آن زندگی برخی سرداران تصویر شد، اما آن کار به اندازه‌ای ضعیف بود که به نوعی رشادت‌های آنها را کم‌رنگ کرد.

captcha