حجتالسلام والمسلمین عبدالحمید خدری شاعر و پژوهشگر ادبیات قرآنی در گفتوگو با کانون خبرنگاران نبأ وابسته به خبرگزاری ایکنا گفت: قرآن در ادبیات نقش بسزایی در باب پربارترشدن کلام ادبی دارد.
وی افزود: قسمتی از مضامین شعر و ادب عربی و فارسی را قرآن تشکیل داده. یکی از اساتید فعلی ادب فارسی ایران میگوید: زمانیکه شما تاریخ ادب فارسی را مطالعه میکنید، میبینید در ابتدا از تعالیم و دستورها و اخلاقیات قرآن چیزی پیدا نمیکنید و هر چه که زمان بیشتر گذشته است نفوذ قرآن بر ادب فارسی بیشتر شده است و به طور کلی هر چه زمان میگذرد بر نفوذ قرآن بر شعر و ادب فارسی افزوده میشود. در تمام این ادوار، این کتاب مورد تعمق و مطالعه بوده است و هر چه بر معلومات اهل هر فنی افزوده شده است، معانی قرآن بهتر تشریح شده و بهتر کشف گردیده است.
این قاضی شاعر اظهار کرد: اعجاز ادبی هنری قرآن، چنان برجسته است که برخی از قرآنپژوهان اعجاز قرآن را به همین جلوه و جنبه ویژه ساختهاند؛ ویژگی برجسته و ممتازی که از همان آغاز نزول، ذهن و ذوق دوست و دشمن را جذب و جلب کرده و از همان روزگاران، کسانی را به بحث و بررسی و پژوهش و پیجویی واداشته بود. بحث و بررسیهایی که پیامد آن، پیریزی و گسترش دانش بلاغت و نیز دانش صرف و نحو و دیگر دانشهای زبانی در عربی و فرهنگ اسلامی بود.
وی ادامه داد: دانش بلاغت که در فرهنگ عربی اسلامی رشد و روایی بسیار داشته، و بررسیهای فراوانی درباره آن انجام گرفته و کتابهای بسیاری در زمینه آن پدید آمده است، همه و همه از قرآن و برکت این کتاب بزرگ، و پیامد پژوهشها و بررسیهایی بوده است که درباره شناسایی و بازنمایی رمز و رازهای بلاغی و هنری قرآن مجید انجام گرفته است.
وی با اشاره به دانش بلاغت در قرآن افزود: برای نمونه، پژوهش پُرُوپَیمان شیخ عبدالقاهر جرجانی با نام دلائلالاعجاز را همانگونه که از نامش پیدا است، در پی آشکارسازی و بازنمایی «دلائل» یعنی راز و رمزهای اعجاز بلاغی و بیانی قرآن است.
وی تشریح کرد: جرجانی در کتاب دلائلالاعجاز، با ژرفنگری شگفتانگیزی همه شیوهها، ساختارها و اسلوبهای گوناگون نحوی، بیانی و بلاغی را کاویده است و برتری قرآن را در این شیوهها نشان داده است. وی در کتاب الرسالة الشافیة فی اعجاز القرآن و نیز در کتاب اسرارالبلاغه، کوششهای ثمربخش دیگری را سامان داده است. البتّه پیش و پس از او کسان بسیار دیگری نیز در همین راه بلند گامهای استواری برداشته و کارهای بزرگی کردهاند. برای نمونه، جاحظ در نظمالقرآن که سوگمندانه تاراج روزگار و رویدادها شده و بهدست ما نرسیده است. باقلانی در اعجازالقرآن، فخر رازی در نهایةالایجاز فی درایة الاعجاز، ابنابیالاصیبع در بدیعالقرآن، حمزه علوی در الطراز سیوطی در بخشهایی از الاتقان فی علومالقرآن، زمخشری در جای جای تفسیر پربار و نکتهآموز خویش الکشّاف و سرانجام در روزگار ما، با بهرهگیری از دیدگاههای نو بلاغت و نقد ادبی، مصطفی صادق رافعی در اعجازالقرآن، عایشه بنتالشاطی در الاعجاز البیانی و التفسیرالبیانی، سید قطب در التصویر الفنی فی القرآن.
وی در پایان تصریح کرد: اهالی ادب باید از کتاب خدا پند بگیرند ودر بیان خود منعکسکننده این کلام فاخر الهی باشند واشارهای به شرح ذیل داشت: اثرپذیری گزارشی
مانند بیتهای زیر که شرح و گزارشی هستند از آیه۱۶۹ آل عمران «ولاتَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللّهِ اَموتًا بَل اَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یرزَقون». آنان که در طریق خدا کشته میشوند،هرگز گمان مدار که نابود و مردهاند، بل زندهاند زنده جاوید و جملگی، گوی شرف ز عرصه آفاق بردهاند. نقد وجود بر کف دستان و باخلوص _ جان عزیز خویش به جانان سپردهاند، بر خوان عشق دوست گرانمایه مهمان _ رزق بقا خورند بدانسان که خوردهاند، خوش بر ضیافتی که در آن میزبان خدا است _ مهمانش اولیا و شهیدان شمردهاند. یا اثرپذیری الهامی بنیادی، مانند این بیت مثنوی:
هر که را در جان خدا بنهد محک _ مر یقین را بازداند او ز شک
که الهام گرفته و بنیاد نهاده بر این آیه قرآنی است:«اِن تَتَّقوا اللّهَ یجعَل لَکم فُرقانًا».
یا اثرپذیری تلمیحی اشاری، مانند این بیت مثنوی:
بیحس و بیگوش و بیفکرت شوید _ تا خطاب ارجعی را بشنوید
که تلمیح و اشارتی به آیه شریفه «یاَیتُهَا النَّفسُ المُطمَئِنَّة اِرجِعی اِلی رَبِّک راضِیةً» است.
اثرپذیری تأویلی مانند بیتهای زیر از مثنوی:
«ربّ هب لی» از سلیمان آمده است _ که مده غیر مرا این ملک و دست
تو مکن با غیر من این لطف و جود _ این حسد را ماند امّا آن نبود
نکته «لا ینبغی» میخوان به جان _ سرّ «من بعدی» ز بخل او مدان
بلکه اندر ملک دید او صد خطر _ مو به مو ملک جهان بُد بیم سر
بیم سر با بیم سِر با بیم دین _ امتحانی نیست ما را مثل این
پس سلیمان همّتی باید که او _ بگذرد زین صد هزاران رنگ و بو
که تأویل این آیهقرآن از زبان حضرتسلیمان هستند که دعا کرد و گفت:
«رَبِّ اغفِر لی وهَب لی مُلکًا لاینبَغی لاَِحَد مِن بَعدی».
یا اثرپذیری تطبیقی؛ مانند این بیتهای مولانا:
جنبشی اندک بکن همچون جنین _ تا ببخشندت حواس نور بین
وز جهان چون رحم بیرون شوی _ از زمین در عرصه «واسع» شوی
آنکه «ارض الله واسع» گفتهاند _ عرصهای دان کاولیا در رفتهاند
دل نگردد تنگ زان عرصه فراخ _ نخلتر آنجا نگردد خشک شاخ
که عبارت قرآنی «اَرضُ اللّهِ وسِعَةً» را بر عرصه پهناوری که اولیای خدا بدان راه میبرند، تطبیق داده است.
در این معنا بسیاری از متون ادبی فارسی و عربی در حوزه ادبیات قرآن جای خواهند گرفت و مدخلهای متعدّدی را پدید خواهند آورد؛ مدخلهایی چون قرآن و ادب عربی، قرآن و ادب فارسی، سنایی و قرآن، مولانا و قرآن، ناصر خسرو و قرآن، سعدی و قرآن، حافظ و قرآن، ادبیات معاصر و قرآن، زبان فارسی و قرآن و....
وی گفت: ادبیاتی که در خدمت قرآن و متعهّد به آن است و میکوشد تا در انتخاب موضوع و مضمون و شیوه، آموزههای قرآنی و اسلامی را پاس دارد و از آنها مایه گیرد و به آنها متعهّد و سرسپرده باشد و در تبلیغ و گسترش آنها بکوشد.
حمیدرضا اکبری