سالهاست در سینما و تلویزیون کشورمان درباره فیلم یا سریال دینی بحث میشود و پیرو آن تعاریف مختلفی هم از این عنوان ارائه شده است. عدهای معتقد هستند تنها روایت تاریخی از زندگی ائمه و پیامبران، کار دینی است و عدهای دیگر نیز باور دارند معنا میتواند، ملاکی برای یک کار دینی باشد. با توجه به این دو دیدگاه اگر بخواهیم ارزیابی کنیم باید گفت که بر طبق نظر اول اثر دینی زیر مجموعهای از ژانر تاریخی است و طبق نگاه دیگر، همه ژانرها میتوانند محلی برای پرداختن به موضوعات دینی باشد.
با توجه به توضیح فوق و ارزیابی کارهایی که تا به امروز در سینما و تلویزیون ما ساخته شده، نظر دوم که معتقد به مفهوم هستند بیشتر به واقعیت نزدیک است، چون وقتی کارهای برجسته این حوزه را مقایسه میکنیم متوجه میشود که عمده کارهای برجسته با چنین گرایشی تولید شدهاند. برای مثال فیلمهایی نظیر «بچههای آسمان» یا «رنگ خدا» در کنار مجموعههای چون «پردهنشین» و «صاحبدلان» کارهایی است که که به مضامین دینی نگاهی زیبا و تاثیرگذار داشتند.
در کنار این تولیدات که نگاهی تقریباً روشن و آشکار به موضوعات دینی دارند، هستند کارهایی که در ظاهر اشاراتی مستقیم به آموزههای دینی ندارند، اما تک تک موضوعاتی که در سریال لحاظ شده، نوعی باور دینی و اسلامی است. بهترین مثال در زمان سریال «دندون طلا» ساخته داود میرباقری است. کارگردان این کار احتیاجی به معرفی ندارد، زیرا دو کار «امام علی (ع)» و «مختارنامه» از ذهن هیچ تماشاگری پاک نمیشود، اما بحث و انگیزه این یادداشت این دو کار نیست، بلکه ساخته جدید این کارگردان است که برای شبکه نمایش خانگی تولید شده.
شرافت و نجابت در «دندون طلا»
«دندون طلا» عنوان کاری است که در قالب یک سریال در شبکه نمایش خانگی عرضه میرود. این کار که در 10 قسمت تولید شده روایتگر زندگی یک زن دستفروش است که سعی دارد با حفظ نجابت و شرافت خود کودک خود را بزرگ کند. این قصه ساده روایت کلی «دندون طلا» است. برای این کار میتوان هم نقد مفهومی نوشت هم نقد فنی، اما تکیه اصلی این یادداشت درباره بحث فنی این کار به بحث مضمونی آن بر میگردد.
همان طور که در ابتدای مطلب آورده شد، کارهایی وجود دارند که به طور غیرمستقیم به موضوعات دینی میپردازند، اما در این کار هم نگاه مستقیم مورد نظر است، هم رویکرد غیر مستقیم. برای مثال در سکانسی از فیلم در قالب یک دیالوگ و مسلمانی انسانهای معاصر نقد میشود. یا در بخشی دیگری وقتی قهرمان داستان به یکی از شخصیتها میگوید شما یک مسلمان واقعی هستید وی میگوید کاش بودم. یعنی به نوعی عدم پایبندی به موضوعات دینی حتی نزد کسی که باور دینی قوی ندارد نیز مذموم است.
از این دست دیالوگها در «دندون طلا» کم نیست، اما تنها این مسئله دلیلی نیست که ما سریال را دینی بخوانیم، بلکه پیامی که سریال در خود دارد هم با آموزههای اسلامی مطابقت کامل دارد. این اتفاق از قسمت نخست این مجموعه که نشان میدهد چگونه یک دختر از پدر علیل خود سرپرستی میکند آغاز میشود و در هر قسمت به نوعی دیگر نمود میکند. برای مثال در قسمت سوم نشان میدهد که در هر شرایطی میتوان شرافت و نجابت داشت، حتی اگر در اوج فقر باشی. این گفته را در بسیاری از احادیث و روایات خوانده و شنیدهایم که «دندون طلا» سعی دارد با زبان نمایش آن را بیان کند.
اما جدا از مضمون سریال باید از داشتههای فنی این کار هم به نیکی یاد کرد. برای داشتههای فنی «دندون طلا» به یک بخش خاص نمیشود اکتفا کرد، بلکه در جزء جزء مجموعه غنایی وجود دارد که به سادگی از کنار آن نمیتوان گذشت. ابتدا بحث فیلمنامه که توانسته قصه را به شکلی شیرین و جذاب روایت کند. در ضمن سختیهایی که شخصیت اصلی داستان در طول داستان تحمل میکند به هیچ وجه غلو شده نیست، بلکه آنچه است که داستان روایت میکند. برای همین تماشاگر آن را پذیرفته و با آن ارتباط برقرار میکند.
در بحث کارگردانی نیز شاهد یک کلاس آموزشی در بحث میزانس و دکوپاژ هستیم، زیرا آنچه که تصویر شده به تصویری درست از زمان مورد نظر است. این نکته وقتی اهمیت پیدا میکند که بدانیم بودجهای که برای ساخت آن تعیین شده، تنها متناسب با یک کار در شبکه نمایش خانگی است، اما این مسئله (کم بودن بودجه) در «دندون طلا» به چشم نمیآید، چون دکوپاژ این کار به خوبی انجام شده است. در ضمن موسیقی فردین خلعتبری یکی دیگر از امتیازات خوب این سریال 10 قسمتی است.
نکتهای دیگر را هم باید در نظر داشت. آن هم تیتراژ ابتدای سریال است که در کارهای نمایشی نمونهای نو و جدید است که از همان ابتدا تماشاگر را آماده میکند تا با فضای مورد نظر سریال همراه شود. بحث دیگری که درباره این کار باید مطرح کرد بازیگری است که معتقدم انتخابهای خوب کارگردان سبب شده این بخش به بزرگترین امتیاز سریال تبدیل شود. انتخاب مهدی فخیمزاده، حامد بهداد و ستاره اسکندی کاملاً با نقش همراه است. درباره شخصیتهای فرعی هم میتوان این گفته را به خوبی در کار دید. برای نمونه سیامک صفری در این کار حضور تک قسمتی دارد، اما همان یک قسمت هم برای نشان دادن توانایی این بازیگر کافی است.
در انتهای این مطلب باید آرزو کرد که این کار خوب تمرینی باشد برای ساخت سریالی چون «سلمان فارسی» که فیلمنامه آن را میرباقری آماده دارد و تنها در انتظار تامین بودجه سیماست تا تولید این کار را آغاز کند. امید است که این روز به سرعت برسد، چون خالق کارهایی چون «امام علی (ع)» و «مختارنامه» باید باز هم شاهکارهایی اینچنینی تولید کند.