هرگاه نزدیک به ایام دفاع مقدس میشود میبینیم که مصاحبههای مختلفی درباره دفاع مقدس انجام میشود و هر روزنامه یا سایتی مصاحبههایی در این حوزه کار میکنند، اما آیا ما تاثیرات عینی را از این گفتوگو شاهد بودهایم؟ مسلما جواب خیر است، چون اگر اینگونه نبود، ما امروز در بحث تولید و اکران تا به این اندازه منفعل نبودیم.
درباره دلایل این کم کاری نیز تا به حال توجیهات مختلفی را چه از طریق مسئولان و چه هنرمندان شنیدهایم، اما وقتی در هر یک از این دلایل دقیق میشویم میبینیم که توجیهی برای این کم کاری است. اما با این وجود باید نبود سیاستگذاری منسجم را در این حوزه یکی از دلایل افول این گونه سینمای دانست. برای رفع این معضل نیز راهکارهای مختلفی عرضه میشود، اما آنچه که به ذهن نگارنده میرسد در توضیح زیر خواهد آمد.
سازمان سینمایی، فیلمهای دفاع مقدسی را حمایت کند
سازمان سینمایی به عنوان متولی هنر هفتم موظف است سیاستی را تبیین کند که سالیانه در میان تولیداتی که سرمایه گذار آن دولت است، آثار فاخری وجود داشته باشد که مضمون آن دفاع مقدس باشد، البته به شرطی که عواملی که برای ساخت انتخاب میشدند، افرادی نباشند که تنها ظاهرشان با مضمین فیلمها همخوان است، چون حتماً باید در این حوزه تخصصی نیز شرط و سرمایهای اصلی باشد.
درباره توضیح فوق میتوان به این امر اشاره کرد که در سالهای اخیر بسیاری از آسیبهایی که ما تا به امروز دیدهایم نشئت گرفته از این بوده که فیلمهای مورد نظر را کسانی جلوی دوربین میبردند که تخصص لازم را نداشتند، اما در حرف خود را متولی این گونه محسوب میکردند. جالب اینجاست که این دسته افراد اجازه ورود دیگر فیلمسازان را به این حوزه نمیدادند. اتفاقی که باعث شده این ژانر پر مخاطب به وضعیت فعلی دچار شود. این وضعیت در شرایطی است که وقتی به فیلمسازانی نظیر نرگس آبیار اجازه کار دادهایم آثار خوبی در این حوزه تولید شده است.
حمایت سپاه و ارتش از سینمای دفاع مقدس ضروری است
مطلب دیگر اینکه سازمان سینمایی به تنهایی قادر نیست که تامین کننده نیازهای این ژانر پر هزینه باشد. برای مثال اگر قرار باشد در فیلمی عملیات «فتح المبین» روایت شود باید نهادهای دیگری چون ارتش و سپاه نیز از این کارها حمایت کنند. نکته ظریف در این بحث این است که حمایت سخت افزاری ارتش و سپاه از چنین فیلمهایی به نوعی پاس داشتن یاد و خاطره شهدای ارتش و سپاه است. برای همین این سرمایهگذاری برای آنان نیز سود دارد.
در این بحث به نقش مجلس شورای اسلامی هم باید اشارهای داشته باشیم؛ زیرا مجلس میبایست بودجهای مجزا برای حمایت این دست فیلمها اختصاص دهد، چون معمولا عدهای تنگ نظر وجود دارند که بابت سرمایهگذاری به روی کارهای ارزشی لب به شکایت میگشایند، اما اگر هزینهای جداگانه برای این حوزه در نظر گرفته شود دیگر چنین گلایههایی بی مورد خواهد بود.
در انتهای این بحث باید امید داشت روزی فرا رسد که دیگر ما در این ایام از دلایل افول این ژانر سخن نگوییم، بلکه درباره رونق و اعتلای این ژانر بحث کنیم. اتفاقی که به نوعی حمایت از سینمای ملی محسوب میشود، چون این ژانر را به واقع میتوان الگویی از سینمای ایرانی نام برد.