به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، با گذشت 37 سال از پیروزی انقلاب اسلامی سازمانها و نهادهای مختلف کشور با فراز و فرودهایی روبرو بودهاند و در این میان بخش قرآنی و نهادهایی که با محوریت قرآن فعالیت میکنند از این موضوع مستثنی نبودهاند.
فعالیتهای قرآنی که از سالهای قبل از انقلاب با شور و هیجانی که در بین مردم آن زمان بود و با توجه به اینکه نیاز به آموزههای قرآنی بیشتر حس میشد، روند رو به رشدی را در پیش گرفت و بعد از انقلاب نیز رشد صعودی خوبی داشته و توانسته با همت مردم و با حمایت نهادهای مربوطه رشد قابل توجهی داشته باشد و شاید بتوان به جرأت گفت در برخی مواقع توانسته در رده بالایی قرار گیرد و در داخل و خارج از کشور حرفی برای گفتن داشته باشد.
البته باید این نکته را یادآور شد که فعالیتهای قرآنی آن زمان به قوت فعالیتهای امروزی نبوده، نه اینکه مردم علاقهای به حضور در این مراسم و برنامهها نداشته باشند، نه، مسئله این بود که در آن سالها به خاطر شرایط زمانی حاکم، مردم خیلی اجازه مانور بر روی خواستههایشان را نداشتند. روزها در پی هم گذشت تا بالاخره پشتکار و صبر مردم نتیجه داد و با پیروزی انقلاب اسلامی روزنه جدیدی به روی آنها گشوده شد و توانستند با فراغ بال در مجالس و محافل قرآنی شرکت کنند و از همان جا بود که این مراسمها بعد از مدتی به صورت منسجم و در مکانها مشخص شده برگزار شد و تعداد بیشتری جذب آن شدند. از همان زمان بود که نامی مشترک برای این محافل مشخص شد و آن «جلسات قرآنی» بود، جلساتی که شخصی بهعنوان استاد و مربی آن را اداره میکرد.
اما نکته قابل توجهی که در اینجا باید از آن غافل نشد اینکه در این جلسات بحث تفسیر قرآن بیش از بحثهایی چون حفظ، قرائت، روخوانی و .... مورد توجه قرار میگرفت.
مؤسسات قرآنی جایگزین جلسات قرآنی

کم کم در این جلسات بود که شخصیتهای قرآنی پرورش یافتند و توانستند از همان زمان موفقیتهایی را کسب کنند، این روند به همین شکل ادامه داشت تا زمانیکه مردم حس کردند تنها به چند جلسه تفسیر قرآن نباید اکتفا کنند و نیازمند این هستند تا برای انس بیشتر با قرآن و همچنان بهرهمندی بیشتر از آموزههای قرآنی، دایره فعالیتشان را گسترده و مکانهایی خاص را صرفاً به این امر اختصاص دهند.
از همان جا بود که برگزاری جلسات قرآن خانگی کلید خورد و مردم تصمیم گرفتند با همکاری و همدلی این جلسات را در خانهها و یا مساجد محل برگزار کنند و بعد از آن بود که با توجه به استقبال چشمگیر مردم و مناسب نبودن ظرفیت مکانهای برگزاری این جلسات خانههای قرآن شهری و روستایی تأسیس شد.
خانههایی که دیگر نه تنها محلی برای گردهمایی فعالان قرآنی بود بلکه از دل همین جلسات شخصیتهای قرآنی مطرحی سر برآوردند و توانستند برای حضور در مسابقات آن دوره حرفی برای گفتن داشته باشند و برای نسل خود و نسل آینده افتخارآفرینی کنند و الگویی مناسب باشند.
با توجه به اینکه مردم حس کرده بودند که با نهادینه شدن مباحث قرآنی در زندگی خود بهتر میتوانند از آموزههای قرآنی بهره ببرند،بنابراین بحث تفسیر قرآن بیشتر مورد توجه قرار میگرفت..
جلسات قرآن خانگی به همین روش کار خود را ادامه داد تا کم کم سازمان تبلیغات اسلامی و اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی برای ایجاد انسجام میان نهادهای قرآنی و تعریف برنامه برای آنها تصمیم گرفتند که به مراکزی که در سطح کشور کارهای قرآنی ـ فرهنگی انجام میدهند، مجوز دهند تا با برنامهای خاص فعالیتهایشان را ادامه دهند.
بعد از آن بود که این جلسات قرآن خانگی نام «مؤسسات قرآنی مردمنهاد» را برای خود برگزید و هدف از این نامگذاری این بود که در واقع مردم خود گرداننده برنامههای این مؤسسات بودند و هستند و با تلاش خود، به نتایج حاصله دست پیدا خواهند کرد.
در پی همین تصمیم بود که روند صدور مجوز برای خانهها و مؤسسات قرآنی مردمنهاد با معیارهایی خاص و بنا به اینکه این مؤسسات و خانههای قرآنی در کدام مکان قرار دارند، آغاز شد.
اختصاص بودجه با توجه به کارایی مؤسسات
از همان زمان دادن مجوز و اختصاص بودجه برای مؤسسات بنا به نوع فعالیت و حوزه کاری آنها انجام شد و سعی مسئولان بر آن بود که تا جاییکه امکان دارد به تمامی مؤسسات کوچک و بزرگی که در حوزه قرآن فعال هستند، مجوز دهند و از نظر مالی آنها را تأمین کنند، اما بحثی که در اینجا مطرح بود این بود که دادن مجوز صرف به مؤسسات و خانههای قرآنی محور قرار نگرفت و سعی بر آن بود تا علاوه بر صدور مجوز بودجهای درخور آنها اختصاص داده شود.
در حال حاضر شاید بتوان گفت بیش از 8 هزار مؤسسه و خانه قرآن شهری و روستایی تحت پوشش دو اتحادیه «اتحادیه تشکلهای قرآن و عترت کشور و اتحادیه مؤسسات قرآنی» فعالیت میکنند، اما این فعالیت به چه شکل است و این مؤسسات چقدر کارایی دارند؟ خود جای بحث دارد.
در این جا این سؤال مطرح میشود که آیا نهادهای مربوطه تنها با دادن مجوز از خود سلب اختیار میکنند و نباید در موارد دیگر که مربوط به این مؤسسات است، دخالتی کنند؟ آیا تنها باید کارهای ابتدایی راهاندازی مکانی را فراهم کرد و بعد از آن از موارد پیش آمده برای مکان و مؤسسه مربوطه غافل بود؟
اما با این تفاسیر و با تمامی مشکلات پیش روی این مؤسسات، در حال حاضر آنها توانستهاند در حد توانشان پیشرفتهایی داشته باشند و با جذب و پرورش افراد قرآنی در سطح کشور مطرح شوند.
نبود امکانات مشکل اساسی مؤسسات قرآنی

درست است که تأسیس خانههای قرآن شهری روستایی و مؤسسات قرآنی در سطح کشور موجب این شده است که مردم در هر جای این مرز و بوم که هستند از برنامههای قرآنی بهرهمند شوند ولی به خاطر شرایط حاکم بر منطقه خود آنطور که باید و شاید نمیتوانند استعدادهای خود را بروز دهند چون نبود امکانات و تأمین نشدن آنها از سوی نهاد مربوطه همه و همه دست به دست هم داده تا مؤسسات قرآنی با مشکل روبرو شده و نتواند دِین خود را به قرآنیان ادا کنند.
این را باید مدنظر داشته باشیم که شاید تنها با اختصاص اندک بودجه و مکانی مناسب به مؤسسات قرآنی مشکل آنها حل شود و با این وجود در راهی که قدم گذاشتهاند، استوارتر عمل کنند.
البته این را نباید از نظر دور داشت که تعامل دوطرفه همیشه به نتیجه میرسد و اگر مؤسسات و خانههای قرآنی از مسئولان و نهادهای مربوطه طلب بودجه و مکان دارند، باید در مقابل آن خدماتی که ارائه میکنند درخور قرآن و قرآندوستان باشد. چراکه کسانی که در این مؤسسات و خانههای قرآنی حضور به هم میرسانند و ثبت نام میکند اهدافی را دنبال میکنند.
چه خوب است مدیران مؤسسات و خانههای قرآنی برای برگزاری کلاسهایشان برنامهریزی مناسبی داشته باشند و برای هر دوره و موضوعی خاص و مربی و استادی اهل فن را استخدام کنند تا کارایی آنها در حد بالایی قرار گیرد و تمامی کسانیکه در این دورهها شرکت کردهاند بیشترین بهره را ببرند.
کمتوجهی به بحث تفسیر در مؤسسات
اما چیزی که امروزه به چشم میخورد این است که تمامی دورههایی که در این مؤسسات برگزار میشود با محوریت روخوانی و حفظ و قرائت قرآن است و کمتر به چشم میخورد که به بحث تفسیر چون قبل توجه شود و این جای بسی تأسف است که با توجه به نیاز روز جامعه که نهادینه شدن آموزههای قرآنی است، تفسیر قرآن مغفول باقی بماند و توجهی به آن نشود. کاش میشد روند کاری این مؤسسات همچون جلسات قرآنی که در زمان قبل و چندین سال بعد از انقلاب برگزار میشد، پیش میرفت و مثل آن زمانها که بیشتر مردم علاوه بر قرائت و حفظ قرآن به تفسیر، معنا و مفهوم آیات نیز توجه میکردند و در راستای کاربردی کردن آنها در زندگی خود تلاش میکردند، عمل میکردند ولی متأسفانه در حال حاضر مؤسسات صرفاً برای بالا بردن راندمان کاری خود و عرض اندام در مقابل دیگر مؤسسات به تربیت حافظ و مربی قرآن و این جور مباحث میپردازند، هرچند این موضوع خود میتواند نقطه مثبت این مراکز باشد اما محدود شدن به این مباحث، مناسب نیست.
از دیگر مواردی که میتوان در مقایسه جلسات قرآنی آن زمانها و مؤسسات قرآنی حال حاضر از نظر گذراند این است که بحث پرورش حافظان قرآن و تربیت آنها در آن زمانها خیلی مدنظر قرار نمیگرفت و الان چند سالی است با توجه به منویات مقام معظم رهبری درخصوص تربیت حافظان قرآن در سراسر کشور مؤسسات و خانههای قرآنی همگام با دیگر نهادهای قرآنی پیش رفتهاند و توانستهاند حافظانی را تربیت کنند.
همراهی مؤسسات قرآنی با دیگر نهادها
در واقع میتوان گفت در هر جایی که ردپایی از قرآن و آموزههای آن به چشم میخورد نامی از مؤسسه و خانه قرآنی در میان است و با تلاش مدیران این مراکز نهادهای کوچکی چون این مراکز در کنار دیگر مراکز قرآنی بزرگ مثل دارالقرآن و ...... حرفی برای گفتن دارند و حتی این را به جرأت میتوان گفت تعداد زیادی از افرادی که در مسابقات قرآنی مختلف شرکت و رتبه میآورند از همین مؤسسات و خانههای قرآنی سر برآوردهاند.
هر چند نباید این را هم فراموش کرد که در دوران انقلاب اسلامی جلسات تفسیر تنها در نقاطی محدود چون حسینیه ارشاد برگزار میشد و در دیگر استانها تنها در برخی از مساجد این مراسم برگزار میشد و در حال حاضر این کلاسها و جلسات در تمامی نقاط ایران برگزار میشود ولی تنها نباید به این موضوع اکتفا کرد و باید در کنار این جلسات، پرورش مفسر و مترجم در مؤسسات و خانههای قرآن را مدنظر قرار داد.

حال از همه این حرفا بگذریم باز هم بحث اختصاص بودجه و توجه ویژه مسئولان به مؤسسات و خانههای قرآن مدنظر قرار میگیرد، چراکه آن زمان که مسئولان تب و تاب دادن مجوز را داشتن مدیران این مؤسسات برای جذب مخاطب تبلیغات گستردهای را انجام دادند و حال که قرآنآموزان زیادی جذب این مراکز شدهاند بیپشتیبان ماندهاند و باید یا کلاً این کلاسها را برگزار نکنند یا اینکه از هزینه شخصی خود صرف این گونه کلاسها کنند، آیا این منصفانه است؟
بودجه ناچیز مجلس برای فعالیتهای قرآنی
با توجه به اینکه چند سالی است که مجلس شورای اسلامی برای فعالیتهای قرآنی بودجه خاصی را در نظر گرفته است و تنها درصد کمی از این بودجه در اختیار مؤسسات و خانههای قرآنی قرار میگیرد و حتی در خیلی از این مواقع این بودجه اختصاصیافته زمانی به دست مؤسسات میرسد که در واقع بیشتر طرحهایشان را با بودجه شخصی خود اجرا کردهاند و یا طرحهایشان نصفهکاره باقی میماند.
چه خوب است که دو اتحادیه مؤسسات قرآنی و اتحادیه تشکلهای قرآن و عترت کشور قبل از واریز بودجه، طرحهای انتخابی خود را از تمامی مؤسسات تحت پوشش خود دریافت و آن را به نهادهای مربوطه ارائه دهند تا با در نظر گرفتن این طرحها نیز بودجه دریافت کنند و دیگر دچار چنین مشکلاتی نشوند و همچنین بعد از واریز بودجه با توجه به کارایی و همچنین نوع مکانی که این مؤسسات و خانههای قرآن قرار گرفتهاند به آنها بودجه دهند و به طور مثال در استانها و یا شهرستانهایی که متقاضی حضور در این کلاسها بیشتر است فضای مناسب و بودجه قابل توجهی برای آنها در نظر گرفته شود و همچنین از طرحهایی که به صورت شاخص قرار است اجرا شود، حمایت و مورد توجه قرار گیرند.
در پایان این سؤال باقی میماند که در حال حاضر که سالهاست از تأسیس مؤسسات و خانههای قرآنی میگذرد چرا باید چنین مسائل مهمی حلنشده باقی بماند و این مراکز که در واقع جایگاه مهمی برای پرورش نیروهای قرآنی هستند علاوه بر مسئولیت برگزاری کلاسهای مختلف درگیر چنین مسائلی نیز باشند؟ بهتر نیست برای رفع چنین مشکلاتی حداقل در سال 95 مسئولان امر از همین حالا تدابیری بیاندیشند؟
مریم علئی