به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) به نقل از روابط عمومی حوزه هنری استان تهران، کاروان راویان لالهها، جمعه، 14 اسفندماه 1394 عازم منطقه عملیاتی منطقه غرب شوش و دزفول شدند تا آنچه را برای نسلهای فعلی و آینده روایت میکنند با احساس و دیدگان تیزبین خود لمس کنند تا با درک بهتری به وصف بزرگمردیهای رزمندگان کشورمان بپردازند.
این سفر که در قالب کاروانهای راهیان نور از سوی حوزه هنری استان تهران صورت گرفت، لحظات مثالزدنی را برای روایتگران دفاع مقدس رقم زد و باعث شد تا یاد و خاطره فرزندان به خون غلطان میهن با اشکهای زیادی همراه شود.
پس از وصول به منطقه عملیاتی کاروان به سوی کانالهای رملی و باریک این عملیات رهسپار شد تا به مکان مرود نظر جهت روایتگری برسد.
در نهایت با رسیدن کاروان به مکان روایتگری که سکویی تحت عنوان سکوی مادر پهلو شکسته، به یاد مادر شهیدان عظیمالشأن کشورمان، داغ جوانان وطن تازه شد و اشکهای زیادی نثار روح پاکشان شد.
در راه بازگشت و در مسیر اهواز به خرمشهر، روایت یک راوی مخلص که خلوصی از جنس خاک و رمل و خاکریز را در آستین داشت، نمایانگر بزرگی برادران شهیدمان شد که ما تنها شنونده گوشهای از جانفشانیهای آنان هستیم.
رزمنده، جانباز و راوی خاطرات دفاع مقدس به بیان عظمت شهدا پرداخت و از سختیهای عملیاتهایی که شخصا در آن حضور داشت اشاره کرد. یوسف زاده در یادآوری شهادت هر یک رفیقان خود در مواجهه مستقیم با دشمن، هر بار بغضی بر گلو میآورد و آن را از چشم حاضران و ناظران میربود.
روایتگر دوران دفاع مقدس در این خصوص اظهار کرد: ماندن ما در این زمانه مصداق جهنم است، چراکه ما از این قافله جا ماندهایم، اما اکنون بابی تحت عنوان مدافعان حرم باز شده است و من همچنان در تلاش برای تقدیم جان خود در راه خدا هستیم.
وی تأکید کرد: من میدانم که رفیقانم مرا در این دنیا تنها نخواهند گذاشت و دستآخر دستم را خواهند گرفت، ولی امیدوارم که عاقبتبهخیر شویم.
رزمنده و جانباز هشت سال دفاع مقدس در این باره اشاره کرد: شهدا مراقب ما هستند و ناظر بر اعمال ما؛ آنها فیالواقع ما را صدا میکنند و کافی است به گوش باشیم تا صدای آنان را بشنویم، همچون شهدایی که صدای معبود و دیگر شهدا را شنیدند غافل از اینکه آن ندا، ندای لبیک بود.
یاد سید شهیدان اهلقلم به خیر که میگفت کسانی که در سال 61 هجری و در
واقعه کربلا به همراه حسین بن علی(ع) نبودند، نگران نباشند، در زندگی هر کسی یک
مکانی کربلا میشود یک زمانی عاشورا، فقط کافی است که انتخاب کنیم یزیدی باشیم یا
حسینی...
آری باب شهادت باز است و خداوند برای برندگان مخلص خود، همیشه بهترین و سرخترین
مرگ را نصیب کرده است.
عملیات فتح المبین در ساعت سی دقیقه بامداد روز دوشنبه، ۲ فروردین ۱۳۶۱ با رمز یا زهرا در جبهه جنوبی در منطقه غرب شوش و دزفول با وسعت حدود ۲۵۰۰ کیلومترمربع انجام شد. طرحریزی عملیات فتح المبین از اواسط آبان ۱۳۶۰ آغاز شده بود. بسیاری بر این باور هستند که این عملیات نقطه عطف جنگ ایران و عراق است که سرانجام منجر به بیرون راندن نیروهای عراقی از خاک خوزستان شد.
این عملیات با فرماندهی مشترک ارتش و سپاه با استعداد ۳۵ گردان ارتش و ۱۰۰ گردان از
سپاه، جمعا به تعداد حدود صد هزار نفر نیرو صورت گرفت و در مقابل ارتش عراق از
استعداد هفت تیپ زرهی، ۲۰ تیپ پیاده، ۱۰ گردان
توپخانه معادل با حدود 80 هزار تا 160 هزار نیرو برخوردار بود. این عملیات در دوم فروردین ماه ۱۳۶۱ بعد از حدود ۱۸ ماه از شروع
تجاوز عراق آغاز شد. هدف نیروهای ایرانی محاصره نیروهای عراقی بود که در بیرون شهر
دزفول و شوش متوقف شده بودند و جلوگیری از سقوط و تصرف شهر استراتژیک دزفول بود.
تحت امر فرمانده جوان نیروهای ایرانی، امیر صیاد شیرازی و سردار رشید نیروهای
ایران در شب دوم فروردین عملیات زرهی خود را شروع کردند. این عملیات با یورش موج
انسانی توسط نیروهای پاسدار همراهی میشد.
در نهایت آزادسازی بخش وسیعی از مناطق اشغالشده منطقه غرب شوش و دزفول، همچون سایت
۴ و ۵ رادار و دهها روستای منطقه، انهدام دو لشکر عراق (۱۰ زرهی و ۱ مکانیزه)،
دستیابی به خطوط پدافندی مناسب و استفاده از حداقل نیروهای خودی در آن خطوط و خارج کردن شهرهای شوش، و دزفول از تیررس آتش توپخانه دشمن باعث شد تا عملیات با
پیروزی قاطع نیروهای ایران و آزادسازی حدود ۲۵۰۰ کیلومترمربع از مناطق اشغال شده توسط عراق به پایان
برسد. تلفات نیروهای ایران حدود 30
هزار نفر و تلفات
نیروهای عراق 25 هزار نفر بهعلاوه 15 هزار اسیر تخمین زده شده است.
کاروان راویان لالهها با حضور مدیران دفاتر ادبیات پایداری حوزه هنری و به همت حوزه هنری استان تهران از 13 تا 16 اسفندماه در مناطق عملیاتی جنوب برگزار میشود.