وقتی نام امسال از سوی مقام معظم رهبری«اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل» گذاشته میشود یعنی اینکه در طول این چند سالی که اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی به عنوان ساز و کاری برای برونرفت از شرایط نه چندان بسامان تحریم و پسا تحریم مورد تأکید و دغدغه معظمله بوده است اما تاکنون کسی بدان وقعی نگذاشته و توجهی به این امر خطیر نداشته است.
با این وجود باید دید که آیا صرف نامگذاری سال به این عبارت و تأکید مسئولان و مدیران و ملزم کردن آنها حداقل در سطح حرف و سخن آیا مناسبتی با بخش دوم این عبارت به عنوان شعار سال یعنی اقدام و عمل دارد یا نه که باید گفت متأسفانه این نامگذاری هم اگر برنامهریزی اصولی برای آن صورت نگیرد همچنان و حتی شاید تا پایان سال در حد یک حرف و شعار باقی بماند.
وقتی از هر دو واژه اقدام و عمل در این نامگذاری
استفاده میشود به این معنی است که با
وجود گذشت چیزی نزدیک به 3 سال از تدوین
سیاستهای اقتصاد مقاومتی حتی در حوزه مبانی نظری و برنامهریزی، آسیبشناسی و
رفع موانع و مشکلاتی که به عنوان گلوگاههای عدم تحقق آن مطرح است اقدامی صورت
نگرفته است و باید همچنان به دنبال مصداقها و ملموسات و محسوساتی در بدنه امور
اجرایی جامعه بود تا بتوان به یک الگو و مدل عملی در رسیدن به اهداف آن دست یافت.
به طور طبیعی وقتی صحبت از مقولاتی مرتبط با
حوزه اقتصاد میشود نخستین چیزی که به ذهن متبادر میشود جنبه مالی و ریالی آن است
و اینکه همه مدیران و مسئولان دستگاه اجرایی در تلاش هستند با اعمال ساز و کارهایی
نسبت به جلوگیری از هدر رفت منابع مالی، بودجههای مصوب و اختصاص یافته اقدام کنند
در حالیکه شاید اگر کمی به موضوع دقیق شویم در لایههای زیرین پرداختن به این
موضوع و نهادینه ساختن فرهنگ آن در جامعه به غیر از طرح مباحثی همچون صرفهجویی در
هزینهکردها، جذب و کسب سرمایه و مسائلی از این دست، به مسائلی مغفول مانده نیز
برخورد داشته باشیم که کمتر کسی تصور آن را دارد که رعایت آنها نیز خود میتواند
مصداقی از عمل در راستای تحقق اقتصاد مقاومتی باشد.
در این قسمت از یادداشت به مصادیقی از رعایت
مسائلی که در مجموع میتواند به تحقق اقتصاد مقاومتی در عرصه فرهنگ و هنر منجر شود
اشارهای هرچند گذرا و کوتاه خواهیم داشت که با کمال تأسف با عدم توجه به آن که به
ظاهر چیز کوچک و پیش پا افتادهای به نظر میرسد، اصل را رها کرده و به فرعیات در
این زمینهها توجه و دقت داریم که راه به جایی نمیبرند و همانطور که گفته شد نام
سال 95 را ممکن است در حد همان یک شعار باقی بگذارند.
یکی از آن مصادیق، تولیدات تلویزیونی است که
البته با توجه به اقتضای شرایط و زمان
بناست با تهیه و تدارک دیده شدن برنامههای شاد و مفرح با توجیه آنکه برای پیشرفت مملکت در همه زمینهها
و به وجود آمدن انگیزه مضاعف میان مردم نیازمند جامعه شادی هستیم اقدام به تدارک و پخش برنامههایی ترکیبی در قالبی آشنا کردند، حال که نزدیک به یک
ماه است که این برنامهها در حال پخش است پرسش از مدیران مدبر صدا و سیما این است
که کدام از این برنامهها صرف نظر از فضای شاد و پرنشاط (البته بیننده را مجبور به
خندیدن بیدلیل میکنند!) از محتوایی غنی که چیزی برای اندوخته و دانستههای
مخاطبان تلویزیون خواهند افزود
برخوردارند که اینچنین حتی با جذب حامی مالی آن هم به سبب محبوبیت تهیهکننده و
کارگردان آن تولید میشوند و نتیجهای جز
اتلاف سرمایه فرهنگی و هنری که میتواند صرف مواردی حیاتیتر شوند، ندارند؟
در روزهای آغازین سال که همچنان دستگاه اجرایی
منتظر تصویب جزئیات بودجه سال از سوی مجلس
شورای اسلامی است و دست روی دست گذاشته تا
در عرصه فرهنگ و هنر سهم بودجه اختصاص یافته مشخص شود، جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی
به بهانه بزرگداشت مقام هنری شهید آوینی و روز هنر انقلاب اسلامی اقدام به برگزاری
مجموعه برنامههای فرهنگی و هنری کرده است که البته ماهیت این برنامهها سازنده و
در راستای اعتلای فرهنگ و هنر انقلاب اسلامی تعریف میشود و باید شاهد هر چه پربار
آن بود.
اما طبق معمول شاهد هستیم که این ویژهبرنامهها
بدون در نظر گرفتن زمان و وقت و عمر مردم و مخاطبان به عنوان سرمایههایی
ارزشمندتر از مسائل مالی و اعتبارات ریالی به شکل بهم ریخته و بدون نظم درست و ساز
و کار مشخص برگزار میشوند و مثلاً اخیراً در یکی از مهمترین بخشهای این ویژه
برنامهها شاهد تأخیری نزدیک به یک ساعته در برگزاری بودیم.
این اتفاق صرفنظر از اینکه اتلاف انرژی ناشی
از عملکرد دستگاههای تأسیساتی ساختمان و
سالن محل برگزاری را به دنبال دارد که اگر سر ساعت برگزار و برطبق برنامه به اتمام
میرسید هزینهای انرژی مصرفی را به حداقل میرساند، به سبب مشارکت اکثریت قریب به
اتفاق مخاطبان از آن، در یک حساب سرانگشتی چندهزار نفر ساعت زمان(یک ساعت به ازای
هر نفر) را فنا و برگشت ناپذیر میسازد و به همین سادگی سرمایههای انسانی و
کارشناسی در حوزه فرهنگ و هنر پایمال و از بین میروند.
به هر
ترتیب همانطور که گفته شد با وجود ناچیز و پیش پا افتاده بودن این مقولات اما به
سبب تکرار مکرر آنها در طول یک سال در انتها شاهد اتلاف بسیاری از سرمایههای مالی
و نیروهای بالقوه و بالفعل انسانی و کارشناسی در حوزه فرهنگ و هنر خواهیم بود که
باید جلوی آن به هر نحوی از انحاء گرفته شود.