کد خبر: 3494402
تاریخ انتشار : ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۰:۱۴

آثاری که با مؤلفه‌های سینمای دینی مطابقت ندارند

گروه هنر: وقتی فیلمی چون «50 کیلو آلبالو» روی پرده می‌رود، این سؤال در ذهن پیش می‌آید که با این دست آثار چه افقی را می‌توان برای سینمای دینی ترسیم کرد؛ آثاری که با مؤلفه‌های سینمای یک کشور اسلامی انطباق ندارند.

در ابتدای ورود امام (ره) به ایران پس از سال‌ها تبعید، ایشان در بهشت زهرا(س) سخنرانی انجام دادند که بخشی از آن به سینما اختصاص پیدا می‌کرد. امام (ره) در فرمایشات خود تاکید داشتند که «ما با سینما مخالف نیستیم، بلکه با فحشا مخالف هستیم». همین گفته دکترین انقلاب اسلامی در حوزه فرهنگ بود. با این توضیح ما در دهه شصت به وضوح شاهد بودیم که تولیدات کاملاً نگاهی ارزشی و انقلابی به خود گرفت، هر چند شکل روایی قصه‌ها تا حدود زیادی پروپاگاندا بود. 

با گذشت زمان به ویژه از اواسط دهه هفتاد شاهد بودیم سینما به واسطه دور شدن از فضای انقلاب، شکل دیگری به خود گرفت و مثلث‌های عشقی در فیلم‌های ایرانی پررنگ شد. در  ادامه نیز با روی کار آمدن دولت اصلاحات فیلم‌های سیاسی در تولیدات ایرانی جایگاه خود را پیدا کرد، اما این پایان ماجرا نبود، چون از اواسط دهه 80 دیگر فیلم‌ها، رویکرد اجتماعی یا سیاسی نداشت، بلکه برای رضایت جشنواره‌های خارجی به سمت و سوی معیارهای این گونه رویدادها تمایل پیدا کرد.

معیارهای جشنواره‌های خارجی، ایده‌آل سینمای ایران نیست

در فیلم‌هایی که در جشنواره‌های خارجی به نمایش در می‌آیند،‌ اصل، نشان دادن بدبختی‌های ملت و سرزمینی است که با عزت و اقتدار در مقابل ابرقدرت‌های دنیا ایستاد و استقلال خود را حفظ کرد؛ البته منظور ما این نیست که در آثار سینمایی نقد اجتماعی وجود نداشته باشد، اما وقتی تمامی تولیدات مورد نظر تنها آسیب‌ها را به تصویر می‌کشد و هیچ نشانی از امید در این تولیدات نیست، می‌بایست به آن شک کرد؛ به ویژه اینکه معمولا از چنین فیلم‌هایی در جشنواره‌های خارجی با آغوش باز استقبال می‌شد و اغلب جوایزی نیز به آنها تعلق می‌گرفت.

به صورت موازی با آثار سیاه و تلخ، گونه دیگری از آثار در سینمای ایران رشد کرد که از آنها به عنوان آثار سینمایی گیشه نام برده می‌شود؛ البته این نام به هیچ وجه برازنده این تولیدات نیست، چون نگاه به گیشه یکی از الزامات سینماست، پس نباید تصور شود هر فیلمی که می‌خواهد در گیشه موفق باشد، کاری سخیف است. اما عمده آثاری که این روزها با این محوریت در سینما به نمایش درمی‌آیند فیلم‌هایی هستند که هیچ نشانی از ارزش‌های سینمایی در آنها مشاهده نمی‌شود. متاسفانه این قبیل کارها اسم کمدی را به نوعی بازیچه خود قرار داده‌اند، ولی هیچ نشانی از این عنوان را در آن کارها نمی‌توان مشاهده کرد. 

توضیحات فوق به نوعی مقدمه‌ای بود برای پرداختن به فیلمی چون «50 کیلو آلبالو» که در این فیلم سینمایی با کارگردانی مانی حقیقی، موضوعی به نام داشته‌های فنی مشاهده نمی‌شود و تنها شویی شاد است که مردم از دیدن آن احساس شادمانی می‌کنند. دلیل این استقبال را هم در عوامل مختلفی می‌توان جستجو کرد، زیرا جامعه ما به دنبال برنامه‌های شاد هستند. برای همین مردمی که در پی شادی هستند از هر کاری که در این حوزه تولید شود استقبال می‌کنند، بدون اینکه کیفیت آن فیلم برایشان مهم باشد. 

بودن چنین فضایی در جامعه باعث شده است، عده‌ای که این نیاز را درک کرده‌اند، هر کار ضعیفی را به اسم کمدی روانه سینما و شبکه نمایش خانگی کنند. اما این فرصت‌طلبی را نمی‌توان از مانی حقیقی انتظار داشت، چون فیلمسازی که «کنعان» و «یک پذیرای ساده» را می‌سازد، چگونه می‌تواند خالق «50 کیلو آلبالو» باشد؟! از نگاه نگارنده این آثار تنها فیلم‌های سرگرم کننده نیستند، بلکه با ساختاری ضعیف به نوعی اخلاقیات اسلامی را مورد هجمه قرار می‌دهند. در این کار به وفور شاهد بخش‌هایی هستیم که به هیچ وجه نمی‌توان آنها را با معیارهای سینمای یک کشور اسلامی مطابقت داد، اما افسوس که چنین فیلمی به راحتی نمایش داده می‌شود. 

در انتها باید اذعان کرد که با این روندی که سینمای فعلی ما پیش گرفته، نباید امیدی به آینده این هنر و صنعت در کشور داشت و معدود آثاری چون «ابد و یک روز» و «ایستاده در غبار» هم قادر نیستند به تنهایی راه رستگاری را به سینما نشان دهند، اما اگر یک خواست ملی به وجود آید شاید بتوان در درازمدت روزهای خوبی را برای سینما متصور بود، آن هم این‌که به فیلمسازی نظیر سعید روستایی و محمدحسین مهدویان فرصت دهیم تا بیشتر رشد کنند تا دیگر فیلمسازان جوان هم بتوانند در آینده از جوانان موفق امروز در این عرصه الگو‌برداری کنند.

captcha